- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
محمدرضا شجریان
متن ترانه غلام چشم
مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
تو کافر دل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دل ستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
متن ترانه تصنیف بوی باران
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
متن ترانه تصنیف سرو چمان
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
دل به امید وصل تو همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی تو خدمت تن نمیکند
با همه عطر دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمیکند
تا دل هرزهگرد من رفت به چین زلف تو
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
ساقی سیمساق من گر همه دُرد میدهد
کیست که تن چو جام مِی جمله دهن نمیکند
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
متن ترانه تصنیف "شیدای گیتی"
چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
آن گل که هر دم در دست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان
یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان
ای منعم آخر بر خوان وصلت
تا چند باشیم از بی نصیبان
ما درد پنهان با یار گفتیم
نتوان نهفتن درد از طبیبان
حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر میشنیدی پند ادیبان
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.