شعر

شعر

0 دنبال کننده171 آهنگ (11:07:18)
#عنوان
16
یک متر و هفتاد صدم (با صدای سیمین بهبهانی) - سیمین بهبهانی و سیامک جهانگیری و مرتضی یاسوری
یک متر و هفتاد صدم (با صدای سیمین بهبهانی)
05:20
17
اگر که بیهده زیباست شب...شبانه - احمد شاملو
اگر که بیهده زیباست شب...شبانه
01:18
18
در نیست راه نیست...شبانه - احمد شاملو
در نیست راه نیست...شبانه
01:02
19
بر موجکوب پست...سرود آن که برفت و آن کس که بر جای ماند - احمد شاملو
بر موجکوب پست...سرود آن که برفت و آن کس که بر جای ماند
11:55
20
دیری ست تا سوز غریب مهاجم...غریبانه - احمد شاملو
دیری ست تا سوز غریب مهاجم...غریبانه
02:08
21
بر سفره ی سور ضیافت (پایان بخش نخست شعرخوانی) - احمد شاملو
بر سفره ی سور ضیافت (پایان بخش نخست شعرخوانی)
12:57
22
بدان زمان که شود تیره...نامه (آغاز بخش دوم شعرخوانی) - احمد شاملو
بدان زمان که شود تیره...نامه (آغاز بخش دوم شعرخوانی)
09:29
23
گفتند نمیخواهیم بمیریم...مرثیه - احمد شاملو
گفتند نمیخواهیم بمیریم...مرثیه
02:25
24
بادها ابر عبیر آمیرزا...پل الله وردی خان - احمد شاملو
بادها ابر عبیر آمیرزا...پل الله وردی خان
02:55
25
قناعت وار تکیه بود...سرود برای مرد روشن که به سایه رفت - احمد شاملو
قناعت وار تکیه بود...سرود برای مرد روشن که به سایه رفت
02:28
26
در آور خونین گرگ و میش...سرود ابراهیم در آتش - احمد شاملو
در آور خونین گرگ و میش...سرود ابراهیم در آتش
03:13
27
بر زمینه ی سربی صبح...ترانه ی تاریک - احمد شاملو
بر زمینه ی سربی صبح...ترانه ی تاریک
01:05
28
من کلام آخرین را...واپسین تیر ترکش - احمد شاملو
من کلام آخرین را...واپسین تیر ترکش
01:43
29
به چرک می نشیند خنده...تعویذ - احمد شاملو
به چرک می نشیند خنده...تعویذ
01:38
30
در اینجا چار زندان است...کیفر - احمد شاملو
در اینجا چار زندان است...کیفر
02:56
31
همچو بوتیمار خسته...کاج - احمد شاملو
همچو بوتیمار خسته...کاج
02:16
32
سنگ برای سنگرPostumus - احمد شاملو
سنگ برای سنگرPostumus
10:09
33
آن جا که عشق غزل نیست...در جدال آینه و تصویر (بخش 4) - احمد شاملو
آن جا که عشق غزل نیست...در جدال آینه و تصویر (بخش 4)
02:11
35
سرود برای مرد روشن که به سایه رفت - احمد شاملو و فریدون شهبازیان
سرود برای مرد روشن که به سایه رفت
02:47
45
04:47
48
03:04
53
06:33
54
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد - نیکی کریمی
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد
03:01
55
تنها صداست که می ماند - نیکی کریمی
تنها صداست که می ماند
05:14
56
باد مارا خواهد برد - نیکی کریمی
باد مارا خواهد برد
03:37
57
پرنده مردنی است - نیکی کریمی
پرنده مردنی است
02:59
61
چندین هزار امید بنی آدم - هوشنگ ابتهاج
چندین هزار امید بنی آدم
04:27
63
04:32
66
04:15
67
دلی در آتش انتظار - هوشنگ ابتهاج
دلی در آتش انتظار
03:02
68
03:35
74
از این شب های ناباور - هوشنگ ابتهاج
از این شب های ناباور
03:11
76
08:00
81
بر سواد سنگفرش راه - هوشنگ ابتهاج
بر سواد سنگفرش راه
06:24
86
03:41
88
04:23
90
همیشه با تو - فریدون مشیری
همیشه با تو
01:46
92
04:03
93
ریشه در خاک - فریدون مشیری
ریشه در خاک
04:04
94
04:35
95
04:52
96
انسان باشیم - فریدون مشیری
انسان باشیم
04:24
97
چگونه می سرای - فریدون مشیری
چگونه می سرای
03:56
98
آخرین جرعه این جام - فریدون مشیری
آخرین جرعه این جام
04:02
100
ما همان جمع پراکنده - فریدون مشیری
ما همان جمع پراکنده
05:37
104
06:33
105
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد - نیکی کریمی
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد
03:01
106
تنها صداست که می ماند - نیکی کریمی
تنها صداست که می ماند
05:14
107
باد مارا خواهد برد - نیکی کریمی
باد مارا خواهد برد
03:37
108
پرنده مردنی است - نیکی کریمی
پرنده مردنی است
02:59
110
05:24
111
دو بازرگان خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی... - خسرو شکیبایی
دو بازرگان خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی...
04:10
112
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند... - خسرو شکیبایی
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند...
01:01
113
سالی از بلخ بامیان ام سفر بود و راه از حرامیان پر خطر بود... - خسرو شکیبایی
سالی از بلخ بامیان ام سفر بود و راه از حرامیان پر خطر بود...
02:52
114
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت... - خسرو شکیبایی
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت...
00:38
115
اعرابی را دیدم در حلقه ی گوهریان بصره که حکایت همی کرد... - خسرو شکیبایی
اعرابی را دیدم در حلقه ی گوهریان بصره که حکایت همی کرد...
01:49
116
آوردند که حاکمی عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود... - خسرو شکیبایی
آوردند که حاکمی عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود...
01:22
117
با طایفه ی بزرگان به کشتی در نشسته بودم... - خسرو شکیبایی
با طایفه ی بزرگان به کشتی در نشسته بودم...
01:48
118
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد... - خسرو شکیبایی
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد...
01:01
119
اعرابی را دیدم در حلقه ی گوهریان بصره که حکایت همی کرد... - خسرو شکیبایی
اعرابی را دیدم در حلقه ی گوهریان بصره که حکایت همی کرد...
01:08
120
فقیری را شنیدم که در آتش فاقه می سوخت... - خسرو شکیبایی
فقیری را شنیدم که در آتش فاقه می سوخت...
01:23
121
گروهی از حکما به حضور حضرت کسری به مصلحتی سخن همی گفتند... - خسرو شکیبایی
گروهی از حکما به حضور حضرت کسری به مصلحتی سخن همی گفتند...
01:36
122
حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدر، هنر آموزید... - خسرو شکیبایی
حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدر، هنر آموزید...
01:10
123
حاتم طایی را گفتند: از خود بزرگ همت تر در جهان دیده ای... - خسرو شکیبایی
حاتم طایی را گفتند: از خود بزرگ همت تر در جهان دیده ای...
01:15
124
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید... - خسرو شکیبایی
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید...
01:55
125
مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال... - خسرو شکیبایی
مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال...
01:12
126
مالداری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم... - خسرو شکیبایی
مالداری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم...
02:49
127
مردکی را چشم دردی گرفت. طبیب خواست... - خسرو شکیبایی
مردکی را چشم دردی گرفت. طبیب خواست...
01:28
128
مردی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی... - خسرو شکیبایی
مردی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی...
00:54
129
مهمان پیری شدم در دیاری بکر که مال فراوان داشت... - خسرو شکیبایی
مهمان پیری شدم در دیاری بکر که مال فراوان داشت...
01:52
130
نوجوانی را دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زایدالوصف داشت... - خسرو شکیبایی
نوجوانی را دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زایدالوصف داشت...
01:48
131
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده... - خسرو شکیبایی
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده...
01:10
132
پادشاهی که به کشتن اسیری اشارت کرد... - خسرو شکیبایی
پادشاهی که به کشتن اسیری اشارت کرد...
02:27
133
پادشاهی را مهمی پیش آمد. گفت... - خسرو شکیبایی
پادشاهی را مهمی پیش آمد. گفت...
01:44
134
پارسایی بر یکی از سلاطین نعمت گذر کرد که... - خسرو شکیبایی
پارسایی بر یکی از سلاطین نعمت گذر کرد که...
01:52
135
پارسا زاده ای را نعمت بی کران از ترکه ی عمان به دست افتاد... - خسرو شکیبایی
پارسا زاده ای را نعمت بی کران از ترکه ی عمان به دست افتاد...
02:58
136
پیش یکی از مشایخ گله کردم که فلان به فساد من گواهی داده است... - خسرو شکیبایی
پیش یکی از مشایخ گله کردم که فلان به فساد من گواهی داده است...
00:48
137
روزی به غرور جوانی سخت رانده و شبانگه به پای کریوه ای سست مانده بودم... - خسرو شکیبایی
روزی به غرور جوانی سخت رانده و شبانگه به پای کریوه ای سست مانده بودم...
01:25
138
پیاده ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد... - خسرو شکیبایی
پیاده ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد...
01:37
139
صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد... - خسرو شکیبایی
صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد...
01:35
140
شخصی مهمان پادشاه بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که عادت او بود... - خسرو شکیبایی
شخصی مهمان پادشاه بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که عادت او بود...
01:31
141
توانگر زاده ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با مسکین بچه ای مناظره در پیوسته... - خسرو شکیبایی
توانگر زاده ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با مسکین بچه ای مناظره در پیوسته...
01:27
142
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست... - خسرو شکیبایی
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست...
01:10
143
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز... - خسرو شکیبایی
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز...
01:37
144
یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد... - خسرو شکیبایی
یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد...
01:12
145
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند... - خسرو شکیبایی
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند...
01:01
146
یکی از حکما را شنیدم که می گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر... - خسرو شکیبایی
یکی از حکما را شنیدم که می گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر...
01:02
147
یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق به خدمت حضرت محمد مصطفی... - خسرو شکیبایی
یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق به خدمت حضرت محمد مصطفی...
02:13
148
یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده... - خسرو شکیبایی
یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده...
01:23
149
یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید: از عادت ها کدام فاضل تر است... - خسرو شکیبایی
یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید: از عادت ها کدام فاضل تر است...
00:48
150
یکی از ملوک خراسان، محمود سبکتکین را به خواب چنان دید که... - خسرو شکیبایی
یکی از ملوک خراسان، محمود سبکتکین را به خواب چنان دید که...
03:42
151
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته... - خسرو شکیبایی
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته...
01:30
152
یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و همت خواست که... - خسرو شکیبایی
یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و همت خواست که...
01:19
153
غافلی را شنیدم که خانه ی رعیب خراب کردی تا خزانه ی سلطان آباد کند... - خسرو شکیبایی
غافلی را شنیدم که خانه ی رعیب خراب کردی تا خزانه ی سلطان آباد کند...
02:30
154
کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند... - خسرو شکیبایی
کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند...
02:07
155
صاحب دلی را گفتند: بدین خوبی که خورشید است، نشنیده ایم که... - خسرو شکیبایی
صاحب دلی را گفتند: بدین خوبی که خورشید است، نشنیده ایم که...
01:59
156
بازرگانی را شنیدم که صدوپنجاه شتر بار داشت و چهل بنده ی خدمتکار... - خسرو شکیبایی
بازرگانی را شنیدم که صدوپنجاه شتر بار داشت و چهل بنده ی خدمتکار...
02:44
157
یکی از صاحب دلان زورآزمایی را دید که به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته... - خسرو شکیبایی
یکی از صاحب دلان زورآزمایی را دید که به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته...
01:53
158
ظالمی را حکایت کنند که هیزم رنجوران خریدی به حیف و به توانگران دادی گران... - خسرو شکیبایی
ظالمی را حکایت کنند که هیزم رنجوران خریدی به حیف و به توانگران دادی گران...
02:22
159
مستجاب الدعوه ای در بغداد پدید آمد... - خسرو شکیبایی
مستجاب الدعوه ای در بغداد پدید آمد...
01:17
160
موسی علیه السلام فقیری را دید از برهنگی به ریگ اندر شده... - خسرو شکیبایی
موسی علیه السلام فقیری را دید از برهنگی به ریگ اندر شده...
02:25
161
با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق بحث همی کردیم که... - خسرو شکیبایی
با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق بحث همی کردیم که...
03:21
162
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست... - خسرو شکیبایی
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست...
04:11
163
04:08
164
07:17
165
05:25
166
03:56
167
04:13
168
06:14
169
04:18
170
12:23
0 از 5 (از مجموع 0 امتیاز)
در همین سبک
نظرات

شما اولین نظر را بنویسید.

ورود / ثبت نام