- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
دل
متن ترانه بخوان به نام عاشقی
بخوان بهنام عاشقی، نشد بگویمت که عاشقت منم
بخوان که با نوای تو به ساز عاشقی همیشه میزنم
که همه جانیّ و جهانی
به دلآرایی که بخوانی
ما اگرچه خستگان ، چنین
پای دل نشستگان ، چنین
دل من بیتاب تو
دل من مشتاق تو
که همه بیتاب تو
همهی عشّاق تو
تویی که جلوهی خوش بهاری
خدا کند که تا ابد بباری
به زبان باران
به صفای یاران
به همه دلداران
تو بهترین صدایی آری
نوای جانفزایی آری
تو چنانی که جهانی
نتواند که نخوانی
تو همانی، تو همانی
تو که جانی به جهانی
به طراوت در باران
به کویر و به گلزاران
به رسم دلبری
تو که توانگری
ببار و دلبری کن
بخوان که جان جانی، یارا...
بمان که میتوانی
بخوان که میتوانی
متن ترانه تصنیف سرو چمان
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
دل به امید وصل تو همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی تو خدمت تن نمیکند
با همه عطر دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمیکند
تا دل هرزهگرد من رفت به چین زلف تو
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
ساقی سیمساق من گر همه دُرد میدهد
کیست که تن چو جام مِی جمله دهن نمیکند
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.