- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
سنتی های من
متن ترانه چرا رفتی
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
خیالت گرچه عمری یارِ من بود/
امیدت گرچه در پندار من بود/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن، بی خبر کن/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم
متن ترانه دل به دل
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
بخت آینه باشدم اگر می نشاندم رو به روی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پَر به سوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
من که عاشقم مست و سرخوشم/
جرعه می کشم من صبوی تو/
گنج آرزو در دل منی/
گنج آرزو در دل منی/
در دلم کنم جستجوی تو/
در دلم کنم جستجوی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پَر به سوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
بخت آینه باشدم اگر می نشاندم رو به روی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پر به سوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
من که عاشقم مست و سرخوشم/
جرعه می کشم من صبوی تو/
گنج آرزو در دل منی/
گنج آرزو در دل منی/
در دلم کنم جستجوی تو/
در دلم کنم جستجوی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پر به سوی تو
متن ترانه همه هیچم
نه فرشته ام، نه شیطان، کی ام و چی ام؟ همینم!/
نه ز بادم و نَزآتش که نواده ی زمینم!/
منم و چراغ خُردی که بمیرد از نسیمی/
نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم/
نه فرشته ام، نه شیطان، کی ام و چی ام؟ همینم!/
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد/
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد/
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم/
نه حق حقم، نه نا حق نه بدم، نه خوب مطلق/
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم/
تب بوسه ایم از آن لب، به غنیمت است امشب/
که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم/
که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم/
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد/
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم/
نزنم نمک به زخمی که همیشگی ست، باری/
که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم/
که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم/
نه فرشته ام، نه شیطان
متن ترانه شتک
شتک زده است به خورشید، خون بسیاران/
شتک زده است به خورشید، خون بسیاران/
بر آسمان که شنیده است از زمین باران/
از زمین باران/
دریده شد گلوی نی زنان عشق نواز/
به نیزه ها که بریدندشان ز نیزاران/
دریده شد گلوی نی زنان عشق نواز/
به نیزه ها که بریدندشان ز نیزاران/
نسیم نیست؟ نه! بیم است بیم دار شدن/
نسیم نیست؟ نه! بیم است بیم دار شدن/
که لرزه می فکند بر تَن سپیداران/
سراب امن و امان است این/
نه امن و امان/
که ره زده است فریبش با باور یاران/
چو چاه ریخته، آوار می شوم بر خویش/
که شب رسیده و ویران ترند، بیماران/
برای من سخن از من مگو به دلجویی/
سخن مگو به دلجویی/
مگیر آینه، مگیر آینه پیش ز خویش بیزاران/
کجا به سنگرس دیو و سنگ بارانش/
در آبگینه حصاری شوند، هوشیاران/
در آبگینه حصاری شوند، هوشیاران/
شتک زده است به خورشید، خون بسیاران
متن ترانه در حصار شب
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن/
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن/
در این حصار جادویی روزگار بشکن/
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن/
در این حصار جادویی روزگار بشکن/
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه/
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن/
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه/
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن/
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی/
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن/
بسرای تا که هستی که سرودنست بودن/
بسرای تا که هستی که سرودنست بودن/
به ترنمی، به ترنمی، دژ وحشت این دیار بشکن/
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه/
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه/
تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن/
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا/
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن/
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا/
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن/
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن
متن ترانه تصنیف «جور زمان»
🗣 Ali Zand Vakili
🎵 Zendegi Kon
#AliZandVakili
رها کن دیگه غصه هاتو
بدون قدره این لحظه هاتو
به خدا این روزو شبا بر نمیگرده
میبازه اونیکه پیه غصه میگرده
کجایی جونم صه رو ول کن
یه لحظه عمرو صرفه دل کن
تو دلت حاکم مثه یک تنگه بلوره
تو که شادی خونه ی دل چشمه ی نوره
بسه دیگه این ماتمو
خدا بسه دیگه این عزا گرفتن
نیافریده خدا
روزی واسه غصه خوردن
زندگیه تو یه معجزست
که خدا هدیه داده تلفش نکن
نیافریده خدا
روزی واسه غصه خوردن
چی میشه که باشی
همیشه شادو خندون
نبینم چشاتو گریونو پریشون
هر روز واسه تو یه فرصته جدیده
هر روزه خدا پر نوره امیده
ببین شادیه پرنده هارو
که شادن حتی با چند تا ارزن
چه حیفه غصه داشته باشی
واسه چی زاری که نمیارزه
چرا فکر کردی یادت
چون شبه یلداست
غمو شادی دنیا
چند روزی با ماست
مثه این آهنگ دنیا کوتاهه
نجنبی میبینی آخره راهه
نداریم حرفی واسه ی گفتن
به غیر از اینکه بیا زندگی کن ای دوست
متن ترانه تصنیف «ز گریه»
🗣 Ali Zand Vakili
🎵 Tasnif Afagh
#AliZandVakili
آفاق را گر دیده ام، مهر بتان ورزیده ام
بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری
ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری
هر چند وصفت می کنم، در حسن از آن زیباتری
ای راحت و آرام جان، با قد چون سرو روان
زینسان مرو دامن کشان، کآرام جانم می بری
عزم تماشا کرده ای، آهنگ صحرا کرده ای
جان و دل ما برده ای، این است رسم دلبری
عالم همه یغمای تو، خلقی همه شیدای تو
آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری
خسرو غریب است و گدا، افتاده در شهر شما
باشد که از بهر خدا سوی غریبان بنگری
آفاق را گر دیده ام، مهر بتان ورزیده ام
بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
متن ترانه کلاغ
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
به شب آغشته می ماند خورشیدم
فراز تپه ای ماهی پیدا نیـست
صدایی از درون با من می گوید
شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست
پـر می زند بر بامم سیاهِ کلاغ و شب
به ویرانه ها می مانم خانه بی چراغ و تب
می سوزدم می کوبد به در دست سرد باد
جز رفتنت تصویری نمی آورم بـه یـاد
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
هوا را پنجه می سایم، می بینی
نفس اطرافِ دستانم پیدا نیست
متن ترانه عاشقانه تنهاست
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو کوچه کوچه مرا بلدی
من به جز آبیِ نگاهت آسمانی نمی شناسم
تا تو سرگرم روزگاری از نفس بی تو می هراسم
رد شو از قاب لحظه هایم دیده شو عاشقانه تنهاست
رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست
مرا باور کنی یا نه تویی پایانِ ویرانی
چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو تار و پود مرا بلدی
آه نمی رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد
متن ترانه حرفی بزن
حرفی بزن تو ای درد آشنا
می شکنی چرا قلب مرا
منی که عمری پا به پای تو دویده ام وای
منی که جز عشقت ، گلی دگر نچیده ام وای
ندارم بُغضی از تقدیر
از این دورانِ دور و دیر
خدا می داند
سپردم هرچه هست هستی
به دستت ای میِ مستی
خدا می داند
متن ترانه خوشا به من
خوشا به من که دستِ تو پرواز هدیه می کند
خوشا به تو که عاشقت صد بارگریه می کند
خوشا که قامتم رِسَد به میوه ی خیال تو
رسیده ای نچینمت منم حریفِ کالِ تو
می نوشم از چشمانِ تو
جُرعه به جُرعه شعرِ نو
حافظه ی دستانِ من
پـر شده از دامانِ تو
متن ترانه شبیه یک مرداب
چه می بینی بگو با من چقدر راه مانده تا جاده
به شیب شب سرازیرم عطش می زاید این باده
دریـغـا از عشـق درایـن شــامِ شـوم
که کوچه می گرید ستاره ها مغموم
ترانه بی رونق به کنجِ غم محکوم
ای داد و ای فریاد از این شب بی خواب
که غُصّه می پاشـد به خلوتم مهتاب
منم سُکونی گس شـبیهِ یک مرداب
نمی دانم چـه شـد دسـتم رها کردی
نمی دانی به کارِ دل چه ها کردی
متن ترانه در حسرت ماه
سـربذار روی شـونه هام
تا بگم آروم از غُصّه هام
تا بگم چی اومد به سـرم
رفت چرا نازنیـن دلبــرم
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
سوختم سوختم من از غم
دلِ او پیِ یارِ دیگری بود
که عمرِ رویای من به سررسید
باختم باختم من به او
همه ی عمرِ دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
خسته ام از دست روزگار
آسمان تو هم با من ببار
چشم من مونده خیره به راه
من شبم در حسرتِ ماه
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
متن ترانه قطار
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمـقِ باران به روحِ آینه ها
مائیـم و صراحتِ کهنه تازه شدن
بـبین به چشمت زوالِ خاطره را
من و این بی زبانی
به راهیم بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بام ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزان خفتن
کاش جا نماند از قطارش آرزویت
کاش پـا بگیرد راه و رفتن روبرویت
متن ترانه رستاخیز
🗣 Salar Aghili
🎵 Hale Mahal
#SalarAghili
در خودم گم شده بودم تو صدایم کردی
عاشقم کردی و کُشتی و رهایم کردی
عشق پیش از تو فقط دلهره ای زیبا بود
حسه بیداری اگر بود ولی رویا بود
در هوایِ تو نفس تنگ شود باکی نیست
آسمان گر چه زمینگیر شود خاکی نیست
زهر در جام بریزی به عطش مینوشم
جامه ای را که به آتش بکشی میپوشم
آن که در راه تو رفته ست کجا برگشته
عاشقی کرده اگر با تو چرا برگشته
چشم تو باده ترین جامِ حلالیست که هست
در مقامی که همان حاله محالیست که هست
پَر من سوخت کنار تو و پرواز شدم
عجز بودم تو مرا کشتی و اعجاز شدم
گفتنی نیست فنایی که سر آغاز بقاست
دیدنی هست بقایی که سرانجام فناست
متن ترانه جان و جهان
🗣 Erfan
🎵 Rahe Man (Ft Khashayar)
#Erfan
عرفان:
قاتل، تا که، صاحب همتون از دم
شاعر تا که سایهٔ کار بگیره هر شهر
عاشق، تا که، وا شه، یه راه به قلبم
کاسب تا که مایهٔ ما بریزه از سقف
هر چه که دیدم و هر چه شنیدم و حرفه رفیقمو از بر دارم
نمیتونه هیچوقت بگیره اونو از من
هر چه ندیدمو، مرز عزیزمو، سمت مسیرمو در سر دارم
نمیتونه هیچوقت بگیره اونو از من
سراسیمه از ترس، من باکیمه اصلا
میرم میگم میرسم روزی بگیره حرفم
قاتلم، شاعرم، عاشقم کاسبم دائما
تا که من واسه راپ ظاهراً باطنا قالبم
حرفمو نمیدونن، قلبمو نمیخونن ترجمه بکنن این اشعارو
اشعارم، اشکامن، تا ابد ما پایدار
با اسلحه نمیتونن، فلسفه نمیتونن ترجمه بکنن این اسرارو،
افکارم، همراهم با قلم تا پای دار
عرفان:
قاتل ، شاعر، عاشق، کاسب ، آره تا که بخوابم
تا که وا شه واسه ما یه راه تازه به کارم
نا کس سال به ساله داره چاله جادهٔ راهم
تازه کاره خوابه خوابه، راه چاره چه دارن
یا که مایه داره یا که باید خایه بمالن
واژههای آیه شاخه ، آخه وارد به کارم
واسه ما یه کاره آره سایه سایه کنارم
آره واسه مایه پایه تا شه مایه فسادم
عرفان
راه من، کاره من، به کارمم واردم
آره پس ، کاره من، ماله من، ماله من
واسه ما یه کاره، آاا آره کی میگه؟ آای، آای
صه صدای خشا شایاره که میگه، وای وای
نه، داره میگهای وای، نداره دیگه اشکال
بد باشه حرف، حق باشه حرف، همرام، همواره میره پی کار
خشایار
متلاشی میشی ببین بشین پس، نیستم کشیش من
بدون که هیچوقت، بخشش نمیدم
با عرف دنبالتیم، تو اتاقتیم، حالا باید باشی زیره فرشه نشیمن
عرفان
عمو نگو که رپری هوسی پسر، توی کارم، دورم دارم، عوضی چقدر
نگیری خودتو با من عوضی یه وقت، چونکه بالا ملا میاد سرت عوضی یه وقت
خشایار
چونکه میبینین چیزی نیست باتون،میبینین میشینین میرینین جاتون
میگیرین ساطور، میمیرین با باتوم، سیریشی، کلیدی ، ول نمیکنی مارو
شاخ نشو نمیدم جواب که، میترکونمت با تپانچه
انقدر میزنمت یواش که، دکوراسیونه بدنت خراب شه
قاتل، شاعر، عاشق، کاسب، آره تا که بخوابم
نکن چونکه بدون بعدش فکّت رسما به گا رفت
صدا عرفان و خشی وقتی پخش خوبه
تا کر شه گوشت با همون پرده که توشه
داش من، این دوره دورهٔ ماست، حتی با میکروفن میریم دوره کرهٔ ماه،
میریم بالا، اوج شهرت ماست، اوج قدرت، داریم تخم و جرات
متن ترانه کاروان مست
🗣 Amin Habibi
🎵 Khakestar
#AminHabibi
دلی دارم دلی غمگین
دلی خون از غمی سنگین
هوای تو به سر دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
دلی دارم دلی تنها
دلی مجنون یک لیلا
تو را عمریست که کم دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
کجایی یارم
بیا ای یارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرم تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
زدی آتش تو بر جانم
منه بی تو پریشانم
پر از دردم تویی درمانم
عزیزم عشق سوزانم
خیالی نیست بسوزانم
به خاکستر مرا بنشانم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
متن ترانه سماع
🗣 Amin Habibi
🎵 Khakestar
#AminHabibi
دلی دارم دلی غمگین
دلی خون از غمی سنگین
هوای تو به سر دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
دلی دارم دلی تنها
دلی مجنون یک لیلا
تو را عمریست که کم دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
کجایی یارم
بیا ای یارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرم تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
زدی آتش تو بر جانم
منه بی تو پریشانم
پر از دردم تویی درمانم
عزیزم عشق سوزانم
خیالی نیست بسوزانم
به خاکستر مرا بنشانم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
متن ترانه معجزه
🗣 Amin Habibi
🎵 Khakestar
#AminHabibi
دلی دارم دلی غمگین
دلی خون از غمی سنگین
هوای تو به سر دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
دلی دارم دلی تنها
دلی مجنون یک لیلا
تو را عمریست که کم دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
کجایی یارم
بیا ای یارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرم تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
زدی آتش تو بر جانم
منه بی تو پریشانم
پر از دردم تویی درمانم
عزیزم عشق سوزانم
خیالی نیست بسوزانم
به خاکستر مرا بنشانم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
متن ترانه فردای پنهان
🗣 Amin Habibi
🎵 Khakestar
#AminHabibi
دلی دارم دلی غمگین
دلی خون از غمی سنگین
هوای تو به سر دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
دلی دارم دلی تنها
دلی مجنون یک لیلا
تو را عمریست که کم دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
کجایی یارم
بیا ای یارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرم تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
زدی آتش تو بر جانم
منه بی تو پریشانم
پر از دردم تویی درمانم
عزیزم عشق سوزانم
خیالی نیست بسوزانم
به خاکستر مرا بنشانم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.