- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شوربا
متن ترانه سقف
🗣 Farhad
🎵 Saghf
#Farhad
تـو فکر یک سـقـفـم
یـه سـقـف بـی روزن
یـه سـقـف پـا بـرجــا
محکـم تـر از آهــن
سـقـفی کـه تـنـپــوشِ ِ
هــراسِ مــا بـاشـه
تـو سـردی شـبهــا
لبــاس مــا بـاشـه
تـو فکر یک سـقـفـم
یه سـقـف رویــایـی
سـقـفی بـرای مــا
حـتی مـقــوایـی
تـو فکر یک سـقـفـم
یـه سـقـف بـی روزن
سـقـفی بـرای عــشـق
بـرای تـو بـا مـن
سـقـفی انـدازه ی قـلـب مـن و تـو
واسـه لـمـس تـپـش دلـواپـسی
بـرای شرم لطیـف آیـنـه هـا
واسـه پـیچـیـدن بـوی اطـلسی
زیـر ایـن سـقـف
بـا تـو از گـل
از شـب و ستــاره میگـم
از تـو و از خـواستـن تـو
میگـم و دوبــاره میگـم
زنـدگیمـو زیـر ایـن سـقـف
بـا تـو انـدازه می گیرم
گـم میشـم تـو معـنی تـو
معـنی تــازه می گیرم
زیـر ایـن سـقـف ، اگـه بــاشـه
پُـر مـیشـه از گـرمـیِ تـو
لخـتی پـنجره هــاشـو
می پـوشـونـه دستــای تـو
زیـر ایـن سـقـف
خوبه عطرِخـود فـرامـوشـی ، بپـاشیم
آخـر قـصه بخوابیـم
اول تـرانـه پــاشـیم
سـقفمون افســوس و افـســـوس...
تـن ابـر آسـمونـه
یـه افــق یـه بـی نـهـــایـت
کمتریـن فــاصـلمونـه
تـو فـکـر یـک سـقـفم
متن ترانه مرد تنها
🗣 Farhad
🎵 Marde Tanha
#Farhad
با صدای بی صدا
مث یه کوه بلند
مث یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستهای فقیر
با چشمهای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود یه مرد
شب، با تابوت سیاه
نشست توی چشمهاش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایه اش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره، قطره
قطرهٔ آب، قطرهٔ آب
در شب بی تپش
این طرف، اون طرف
میافتاد تا بشنفه
صدا؛ صدا ...
صدای پا، صدای پا ...
متن ترانه اسیر شب
🗣 Farhad
🎵 Asir-e Shab
#Farhad
جغد بارون خوردهای، تو کوچه فریاد میزنه
زیر دیوار بلندی، یه نفر جون میکَنه
کی میدونه تو دل تاریک شب، چی میگذره
پای بردههای شب، اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
من اسیر سایههای شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایهها باید برم
همهشب به شهر تاریک جنون
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
چراغ ستارهی من، رو به خاموشی میره
بین مرگ و زندگی، اسیر شدم باز دوباره
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه
توی خاک سرد قلبم، بذر کینه میکاره
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو اینور و اونور میزنه
تو رگهای خستهی سرد تنم
ترس مردن داره پرپر میزنه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده...
متن ترانه آیینه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
متن ترانه جمعه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
متن ترانه خسته
🗣 Farhad
🎵 Khasteh
#Farhad
خسته ام از همه خسته از دنیا
آسمان بشنو از قلب من این صدا
ای زندگی بیزار از تواَم
بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو
دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیرِ مرا
بهتر که شوم رسوا
رفتم که دگر با دست شما
پنهان شوم از چشم دنیا
خسته ام از همه خسته از دنیا
آسمان بشنو از قلب من این صدا
زندگی بیزار از تواَم
بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو
دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیر مرا
بهتر که شوم رسوا
رفتم که دگر با دست شما
پنهان شوم از چشم دنیا
متن ترانه هفته خاکستری
🗣 Farhad
🎵 Hafteyeh Khaakestari
#Farhad
شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی
وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی
صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم
همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم
صفحه ی کهنه ی یادداشت های من
گفت دوشنبه روز میلاد منه،
اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه
غروب سه شنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه ی من
عصر چهارشنبه ی من، عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من ، فصل جون سختی ما
روز پنجشنبه اومد
مثل سقاهک پیر ، رو نوکش یه چیکه آب
گفت به من بگیر بگیر
جمعه حرف تازه ای برام نداشت
هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود
متن ترانه کوچ بنفشه ها
🗣 Farhad
🎵 Kooche Banafsheha
#Farhad
در روزهای آخر اسفند،
در نیمروز روشن،
وقتی بنفشهها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
در روزهای آخر اسفند،
در نیمروز روشن،
وقتی بنفشهها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
جوی هزار زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و بر گونهها روان.
جوی هزار زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و بر گونهها روان.
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
در روشنایی باران،
در آفتاب پاک،
در روزهای آخر اسفند،
در نیمروز روشن،
وقتی بنفشهها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
جوی هزار زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و بر گونهها روان.
جوی هزار زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و بر گونهها روان.
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
متن ترانه نجوا
🗣 Farhad
🎵 Avar
#Farhad
تو هم با من نبودی مثل من با من و حتی مثل تن با من
تو هم با من نبودی آن که میپنداشتم باید هوا باشد
و یا حتی گمان میکردم اینطور باید از خیل خبر چینان جدا باشد
تو هم با من نبودی تو هم با من نبودی
تو هم از ما نبودی با آن که ذات درد را باید صدا باشد
و یا با من چنان هم سفره ی شب باید از جنس منو عشق و خدا باشد
تو هم از ما نبودی
تو هم مؤمن نبودی بر گلیم ما و حتی در حریم ما
ساده دل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد
تو هم از ما نبودی
تو هم مؤمن نبودی بر گلیم ما و حتی در حریم ما
ساده دل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد
تو هم با من نبودی یار، ای آور ای سیل مصیبت بار
متن ترانه برف
🗣 Mehrad Hidden
🎵 Barf
#MehradHidden
راه رفته رو برنمیگردم این همه انرژی چی میشه
وجب به وجبشو من تنهایی رفتم الکی نمیشه
کلی پند و نصیحت و گوش ندادم اونا حرفای پیشه
دلو زدم به دریا رفتم سراغ هرچی گفتن نمیشه
حالا که رنگی نمونده توویِ بومم که بخواد نقاشی بشه
وقتی دنیا دورو برم برام مثِ یه سنگ به شیشه
وقتی برف و بارون و برگا میریزه یخ میزنه ریشه
تنها چیزی که برام مونده این قلب منه که از آتیشه
راه رفته رو برنمیگردم این همه انرژی چی میشه
وجب به وجبشو من تنهایی رفتم الکی نمیشه
کلی پند و نصیحت و گوش ندادم اونا حرفای پیشه
دلو زدم به دریا رفتم سراغ هرچی گفتن نمیشه
حالا که رنگی نمونده توویِ
وقتی
وقتی برف و بارون و برگ
تنها چیزی که برام مونده این قلب منه که از آتیشه
متن ترانه کتیبه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
متن ترانه مرغ سحر
🗣 Shakila
🎵 Morghe Sahar
#Shakila
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار
این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده
را پر شرر کن
ظلم ظالم ,جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا ای فلک ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ وتار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشترکن,بیشتر کن,بیشتر کن
مرغ بیدل شرح هجران
مختصر مختصر کن
مختصر کن
متن ترانه لحظه دیدار
🗣 Martik
🎵 Lahzeyeh Didar
#Martik
با صدای پای تو
بی ترانه رقصیدم
تا لحظه ی دیدارت
لحظه ها رو بوسیدم
رو پله ی مهتابی
عطر تورو بوییدم
با گریه ی خوشحالی
احوالتو پرسیدم
عطر تورو بوییدم
خوشبختی برای من
همین لحظه ی زیباست
دیدار هر ثانیه
رخ دادن رویاست
دنبال کدوم حس و
کدوم حادثه باشم
اون حادثه اون صحنه
ی معجزه همین جاست
با صدای پای تو
بی ترانه رقصیدم
تا لحظه ی دیدارت
لحظه ها رو بوسیدم
رو پله ی مهتابی
عطر تورو بوییدم
با گریه ی خوشحالی
احوالتو پرسیدم
عطر تورو بوییدم
تو یه آیینه دریایی
یک پنجره آزادی
از چشم تو می تابه
شب ستاره ی شادی
عیش همه ی دنیاست
یک عالمه دارایی
دور از غم دل با تو
نوشیدن یک چایی
با صدای پای تو
بی ترانه رقصیدم
تا لحظه ی دیدارت
لحظه ها رو بوسیدم
رو پله ی مهتابی
عطر تورو بوییدم
با گریه ی خوشحالی
احوالتو پرسیدم
عطر تورو بوییدم
با رفتن تو ای یار
همراه شب و مهتاب
با فکر تو می مونم
تا سر زدن آفتاب
رو هیمه ی قلب من
یک شعله گل بی تاب
تکرار تو رو می خواد
مثل خود من بی خواب
با صدای پای تو
بی ترانه رقصیدم
تا لحظه ی دیدارت
لحظه ها رو بوسیدم
رو پله ی مهتابی
عطر تورو بوییدم
با گریه ی خوشحالی
احوالتو پرسیدم
عطر تورو بوییدم
لحظه ها رو بوسیدم
متن ترانه یادگار دوست
من قلب تورا ز دست آسان ندهم/
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم/
از دوست به یادگار دردی دارم/
از دوست به یادگار دردی دارم/
کان درد به صد هزار درمان ندهم/
کان درد به صد هزار درمان ندهم/
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد/
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد/
بیچاره دلم، بیچاره دلم در غم بسیار افتاد/
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد/
بسیار فتاده بود اندر غم عشق/
بسیار فتاده بود اندر غم عشق/
اما نه چنین زار اما نه چنین زار، که این بار افتاد/
اما نه چنین زار اما نه چنین زار، که این بار افتاد/
من بودم و دوش آن بت بنده نواز/
از من همه لابه بود از وی همه ناز/
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید/
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید/
شب را چه گُنه حدیث ما بود به راز/
شب را چه گُنه حدیث ما بود به راز
متن ترانه والس ۱
منو بشنو از دور، دلم میخواهدت/
هر روز با آواز، دلم میخواندت/
میگویمت به باد، باد مینالدت/
می ریزمت به ابر، ابر میباردت/
میشینمت بمان مینوشمت چو چای/
میشینمت بمان مینوشمت چو چای/
چای های سبز، سبزهای دور/
دور های سخت، آی عشق، آی عشق/
چهرهی آبیات پیدا نیست/
منو بشنو از دور، دلم میخواهدت/
هر روز با آواز، دلم میخواندت/
میریزمت به خاک، خاک میرویدت/
میگویمت به گل، گل میبویدت/
میگویمت به شعر، میخوانمت ز حفظ/
میگویمت به شعر، میخوانمت ز حفظ/
شعرهای نو، نو های دور، دورهای سخت/
آی عشق، آی عشق/
چهره ی سرخت پیدا نیست
متن ترانه مثلث
چشمات مثل مُثلث، دسات مثل گندم زار/
دمینِ قلبت همش خون تو/
مینِ قلب یک مَن خون/
چشمات مثل مُثلث، دسات مثل گندم زار/
دمینِ قلبت همش خون تو/
دمینِ قلبت یک مَن خون/
تو چشمات مثل مُثلثس می دَنی؟/
دمین قلب تو همش خُونس می دَنی؟/
دمینِ قلب تو یک مَن خُونس می دَنم/
دمینِ قلب تو همش خُونس می دَنی؟/
چشمات مثل مُثلث، دسات مثل گندم زار/
دمینِ قلبت همش خون/
دمینِ قلبت یک مَن خون/
چشمات مثل تو، مُثلث دسات مثل گندم زار/
دمینِ قلبت همش خون/
دمینِ قلبت یک مَن خون/
تو چشمات مثل مُثلثس می دَنی؟/
دمینِ قلب تو همش خُونس می دَنی؟/
دمینِ قلب تو یک مَن خُونس می دَنم/
تو منِ قلب تو همش خُونس می دَنی؟/
چشات مهتاب قلبت خون/
صدات چیک چیکِ بارون/
نگات گرمای آفتاب صُبحت باغ بهارون
متن ترانه مقدمۀ خسرو و شیرین
کنار چشمه ای بودیم در خواب/
تو با جامی ربودی ماه از آب/
چو نوشیدیم از آن، جام گوارا/
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب/
اگر یک شب تو برگردی دوباره/
به گیسویت می افشونُم ستاره/
نمی دونی مگر ای نازنینُم/
دلُم هر روز و شب مهر تو داره
متن ترانه خسرو و شیرین
آتشی در سینه دارم جاودانی/
عمر من مرگیست نامش زندگانی/
رحمتی کن کز غمت جان می سپارم/
بیش از این من طاقت هجران ندارم/
کِی نَهی بر سرم پای ای پری از وفاداری/
اشک من شد تمام بس در غمت کرده ام زاری/
گرچه نازِ دلبران دل تازه دارد/
ناز هم بر دل من اندازه دارد/
آتشی در سینه دارم جاودانی/
عمر من مرگیست نامش زندگانی/
رحمتی کن کز غمت جان می سپارم/
بیش از این من طاقت هجران ندارم
متن ترانه از سرزمینهای شرقی
تو را نادیدنِ ما غم نباشد/
که در خَیلت به از ما کم نباشد/
من از دستِ تو در عالم نَهم روی/
ولیکن چون تو در عالم نباشد/
تو را نادیدنِ ما غم نباشد/
که در خیلت به از ما کم نباشد/
من از دست تو در عالم نهم روی/
ولیکن چون تو در عالم نباشد/
تو با ناز به صد راز کنی اندر سرم صد قصه آغاز/
من آن مرغ، من آن با، کنم اندر هوایت بال و پرواز/
بیا بار سفر بندیم از این دشت/
زمستون باز توی این خونه برگشت/
بیا تا قصّه ها گویم برایت/
که دوران جدایی دیر بُگذشت/
بیا بار سفر بندیم از این دشت/
زمستون باز توی این خونه برگشت/
بیا تا قصّه ها گویم برایت/
که دوران جدایی دیر بُگذشت
متن ترانه نگاه کن
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه ی سیاهِ سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن!
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد، مرا به دام می کشد
نگاه کن!
تمام آسمانِ من، پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
مرا ببر امیدِ دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
نگاه کن!
تو می دمی و آفتاب می شود
متن ترانه ماهی و گربه
گوش کن اینم چیزی نیست
جز این چاره ای نیست/
گوش کن اینم میگذره/
خاطره شو باد می بره/
می رقصه می ریزه آخرین برگ از درخت/
می بنده می ره آخر از شهر تیره، بخت/
تنگ شیشه ای شکست/
ما اما دست روی دست/
آخرین ماهی هم مرد/
آخرین شاخه پژمرد/
باد ما را با خود خواهد برد/
یاد ما را در خود خواهد داشت/
آب ما را حل خواهد کرد/
شهر ما را بغل خواهد کرد/
گوش کن شاید شب چیزی گفت/
تاریکی شاید رازی داشت/
بعد از اینجا شاید باغی بود/
شهری شاید آوازی داشت/
می رقصه می ریزه آخرین برگ از درخت/
می بنده می ره آخر از شهر تیره، بخت/
تنگ شیشه ای شکست/
ما اما دست روی دست/
آخرین ماهی هم مرد/
آخرین شاخه پژمرد/
باد ما را با خود خواهد برد/
یاد ما را در خود خواهد داشت/
آب ما را حل خواهد کرد/
شهر ما را بغل خواهد کرد
متن ترانه خانه بردوش
می رقصد زندگی، در جام چشم تو/
سر زد صبح امید، از شام چشم تو/
من رام چشم تو/
همچون چشم تو خموشم چون سر گیسویت، خانه بر دوشم/
گر بماندم گاه گاهی، یاد من کن/
گاه گاهی با نگاهی، یاد من کن/
گر نماندم روزگاری، یاد من کن/
با دو چشم اشکباری، یاد من کن/
می رقصد زندگی، در جام چشم تو/
سر زد صبح امید، از شام چشم تو/
من رام چشم تو/
همچون چشم تو خموشم چون سر گیسویت، خانه بر دوشم/
گر بماندم گاه گاهی، یاد من کن/
گاه گاهی با نگاهی، یاد من کن/
گر نماندم روزگاری، یاد من کن/
با دو چشم اشکباری، یاد من کن/
می رقصد زندگی، در جام چشم تو/
سر زد صبح امید، از شام چشم تو/
من رام چشم تو/
همچون چشم تو خموشم چون سر گیسویت، خانه بر دوشم
متن ترانه سال تا سال
بیا آتش باش، بیا به جان من ریز/
داغم کن اعجازی کن این غروب پاییز/
بیا قصه شو، تو این شبای بی خواب/
خوابم کن آزادم کن از زنجیر مهتاب/
بیا نغمه شو، بیا ترانه سر کن/
بیا آواز شو، شوری دگر کن/
بیا باور کن امید باد و باران/
بیا پروانه شو، بالی بزن از بام تهران/
سال تا سال اگر بی عشق موندیم/
آوازایی هست که باید می خوندیم/
صبح تا شب اگه از پا می افتیم/
قصه هایی هست که باید می گفتیم/
بیا قصه شو، تو این شبای بی خواب/
بیا آزاد شو از این شهر بی تاب/
بیا خنده شو،رو خشکی خیابان/
بیا پروانه شو، بالی بزن از بام تهران
متن ترانه لیلی
دوباره هوای شهر، بی قراره/
ستاره؟... ستاره ای به شب نداره/
دوباره هوای شهر، بی قراره/
زمستون به روی شهر، موندگاره،لیلی/
لیلی، لیلی، امید شهر بی قراره/
لیلی، لیلی، چراغ آسمون تاره/
لیلی، لیلی، بگو آسمون بباره/
لیلی، آخ لیلی، بگو که برگرده دوباره، لیلی/
پرستوهای شادی پر گرفتند/
دل از آبادی ما برگرفتند/
به راه شهرهای آفتابی/
زمین سرد، پشت سرگرفتند/
لیلی، لیلی، امید شهر بی قراره/
لیلی، لیلی، چراغ آسمون تاره/
لیلی، آخ لیلی، بگو که برگرده دوباره/
لیلی، آخ لیلی، بگو آسمون بباره/
لیلی/
سحرگاهان که این دشت طلاپوش/
سراسر می شود آواز و آغوش/
به دامان چمن ای غنچه بنشین/
بهارم باش با لب های خاموش/
لیلی، لیلی، امید شهر بی قراره/
لیلی، لیلی، چراغ آسمون تاره/
لیلی، آخ لیلی، بگو آسمون بباره/
لیلی، آخ لیلی، بگو که برگرده دوباره، لیلی
متن ترانه نیمی از ما
قصه هایم برای تو، بگذار توی باغچه ات/
شعرهایم برای تو، بگذار روی تاقچه ات/
دست هایم برای تو، بکار، سبز خواهد شد/
بال هایم برای تو، بگیر،پرواز خواهد کرد/
آوازهایم برای تو، بگذار توی موهایت/
رازهایم برای تو، ببند دور دست هایت/
دست هایم برای تو، بکار، سبز خواهد شد/
بال هایم برای تو، بگیر،پرواز خواهد کرد/
ما از دشت، لالایی هایش را خواندیم تا خوابمان نبرد/
از کویر، آوازهایش را خواندیم تا یادمان نبرد/
ما از جنوب، آتش ها ساختیم تا سردمان نشود/
از گل سرخ، نامش را بردیم تا پرنده های سپید به شهر روشن خورشید دوباره برگردند/
قصه هایم برای تو، بگذار توی باغچه ات/
شعرهایم برای تو، بگذار روی تاقچه ات/
اشک هایم برای تو، بخند، رام خواهد شد/
شوق هایم برای تو،بگیر، آرام خواهد شد/
ما از شهر، سیب هایش را چیدیم تا صبح سر برسد/
از کوچه، کبوترهایش را دیدیم تا شهر پر بکشد/
ما از شب، آوازها ساختیم تا ترسمان بریزد/
از سفر، یادش را بردیم تا پرنده های سپید به شهر نیلی آرام، دوباره برگردند/
نیمی از ما با طوفان میرفت/
نیمی از ما در شب جا می ماند/
نیمی از ما با باران می ریخت/
نیمی از ما از باران می خواند
متن ترانه تا صبح فردا
آبی ست، چیزی روشن در چشم هایت/
می روید باغی روشن از دست هایت/
من با اشک از چشمان تو می ریزم/
با باغ از دستانِ تو می رُویم/
چیزی تا صبح فردا نمانده/
ماییم و صد قصه ی نخوانده/
باید از شهرِ تیره بُگریزیم/
باید با قصه ها در آمیزیم/
من از دستِ غمت، من از دستِ غمت/
عزیزم چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان!/
من از دستِ غمت، من از دستِ غمت/
عزیزم چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان!/
هر پاییز از چشمانِ تو می ریزد/
هر بار شکلی دیگر برمی خیزد/
امروز هم چشمانِ تو چه طوفانی ست!/
این پاییز در شهرِ موی تو طولانی ست/
در تو هر قصه ای جان می گیرد/
در من یک رازِ دیگر می میرد/
باید از شهرِ تیره بُگریزیم/
باید با قصه ها در آمیزیم/
چه دشت هایی در راه است!/
چه شهرهایی در باران!/
چه باغ هایی خندانند و اشک هایی پنهان!/
من از دست غمت، من از دست غمت/
عزیزم، چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان!/
آبی ست، چیزی روشن در چشم هایت/
می روید باغی روشن از دست هایت/
من با اشک از چشمان تو می ریزم/
با باغ از دستانِ تو می رُویم/
من از دست غمت، من از دست غمت/
عزیزم، چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان!/
من از دست غمت، من از دست غمت/
عزیزم، چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان!
متن ترانه بلاتکلیف
چه بلاتکلیفم وسط این بحران
تو کجایی بانو تو کجایی الان
من دچار آسمم این هوا آلودست
تو اگه برگردی ماسک اکسیژن هست
این هوا آلودس حتی تو شعر کهن
تو کجایی الان منبع اکسیژن
بی تو هر ویروسی به سرم میچسبه
خبر ترحیمم سر کوجه نصبه
وقتی نیستی تو شب من
قلب یادش میره پمپاژ
میشه یه ماشین سنگین ته تاریخ یه گاراژ
زندگی یادم نیست از همه میترسم
یه هیولا اینجاست خاطرات مبهم
تازه من یک هفته ست از تو دورم قربان
چه کنم بعد از این، چه کنم با پایان
همه جا تاریکه برق کلا رفته
بی تو قطع آب و برق و شعر و نفته
بی تو جنگ سوم تو جهانم رخ داد
همه ی گلهارو گوله پاسخ داد
وقتی نیستی تو شب من
قلب یادش میره پمپاژ
قلب یادش میره پمپاژ
میشه یه ماشین سنگین ته تاریخ یه گاراژ
متن ترانه کجا گمت کردم
کجا گمت کردم تو این شب جاری
هنوز میخوابم هنوز بیداری
هنوز خوشبینی به سبزی فردا
کجا گمت کردم کجای این دنیا
ما اهل هم بودیم هم شب و هم فانوس
کجا گمت کردم کجای این کابوس
پشت کدوم ابر بارونی پاییز
کجای این هق هق این گریه ی یکریز
شاید که برگردی
شاید که پیدا شی
شاید که آغازی در انتها باشی
تمامه دیروز و پی تو میگردم
کجا گمم کردی
کجا گمت کردم
ما اهل هم بودیم هم شب و هم فانوس
کجا گمت کردم کجای این کابوس
پشت کدوم ابر بارونی پاییز
کجای این هق هق این گریه ی یک ریز
متن ترانه ادامه بده
ادامه بده، به لبخند
به نگاه، به جشن
از همان حرفهای ساده بزن
مثلا بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفتست
ادامه بده، به معجزه
به حضور، به عطر
از همان کارهای ساده بکن
مثلا بیا دکمه ی پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آواز بی حوصلگیت
اما فقط ادامه بده
این روزهای هولناک را
بی نمک بدون دگمه
ابری
نیــــستیو اتفاقهای تلخ ساده مــــــی افتد
نیــــستی و ترس های کوچک بزرگ میشود
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه عاشقانه بود عمر من
چه زخم روزمره ای
متن ترانه تهران تهران
حوصله ندارم اما همه ی قصه رو میگم
همه ی قصه رو حتی اونجایی که دوست ندارم
بزار صحبت کنیم این بار جای این که بنویسیم
راجع به دو جین سوالو یه سری عقده ی بدخیم
می دونم که دیگه مردم مرگ من موقتی من نیست
این جواز دفن و کفن یه صدای لعنتی نیست
توی این بحبوحه ی شک وسط این همه بحران
خودمو گوشه ی آسفالت جا گذاشتم تو اتوبان
ژست بی خوابی و منگی واسه من نگیر دوباره
کسی که جلوت نشسته عصبی و لت پاره
من دیگه اصلا نمیخوام تیغو رو رگم بسرم
پایتخت دود و گوگرد قهرمان قصه ی من
اگه عاشقت نبودم پا نمی داد این ترانه
بی خیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه
خط موشکو تو دستت نسل من خط کشی می کرد
واسه انفجار قلبت شعر من خودکشی می کرد
جعبه جعبه استخونو غم پرچمای بی باد
کودکی نسل ما رو به قرنطینه فرستاد
من با زندگیو شعرم یا با تو شوخی نداشتم
واسه تو شوخی بودیم ما خیلی تلخه سرنوشتم
حالا هی غلط بگیر از دیکته های نانوشته ام
یا که اوراق بهادار بده جای سرنوشتم
اگه عاشقت نبودم پا نمی داد این ترانه
بی خیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه
بین این صد تا اتوبان یه مسیر منحنی نیست
که کسی پشت سرم هی نده فرمان واسه ی ایست
وقتی آژیر رو کشیدن توی گوش لت و پارم
خودم عین بمب دستی شعرم هم شد انفجارم
یه نفر رو در و دیوار خون خاطره می پاشه
یه نفر که میگه این بار بزار انگشت رو رو ماشه
خیلی ساده نرسیدی سر صحنه واسه اجرا
انگاری که محض خنده گرگه زد به گله ی ما
منزوی شو توی قلبت ،یاد کارون شب دجله
سر کوچه های بن بست، یاد حجله پشت حجره
بچه های خاک و بارون، یادته ریختن تو میدون
مادراشون پشت شیشه، پدراشون ته دالون
پس چرا با تو غریبست، نسل بی خاطره ی من
یادمون نیست که چه جوری، واسه همدیگه می مُردن
پاش بیفته باز دوباره، روی مغربت می بارم
باز توی منطقه ی مین، دست و پامو جا می ذارم
اگه عاشقت نبودم، پا نمی داد این ترانه
بی خیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه
اسم پایتختو با خون، می نویسم واسه یادداشت
تنها چیزی که تو دنیا، روی پاهام نگهم داشت
سر و ته کنم تو جاده، مقصدم تهش همین جاست
وسط برجای تهرون، ازدحام شعر و رویاست
می گذره این روزا از ما، ما هم از گلایه هامون
عادی می شن این حوادث، اگه سختن اگه آسون
توی پاییزمجاور، وسطای ماه آذر
شد قرارمون که با هم، بزنیم به سیم آخر.
متن ترانه میرسم به تو
میتونم برای بغضت همه چیمو داده باشم میتونم به خاطر تو از نفس افتاده باشم
میتونم دنیا رو حتی با تو نادیده بگیرم تورو یاد من نیاره سمت خاطره نمیرم
میرسم به تو هرجوری که هست تو که خندیدی بغض من شکست
درد تو آخر درد من میشه آخر این بازی تن به تن میشه
من هوای تو رو دارم تو به فکر نفسم باش جز تو که چیزی نمیخوام از همه دنیا بسم باش
میرسم به تو هرجوری که هست تو که خندیدی بغض من شکست
درد تو آخر درد من میشه آخر این بازی تن به تن میشه
متن ترانه بدون تو هیچم
بدون تو هيچم يه خاليه تو هم
تصويری مخدوشم از پازلی مبهم
يه اشك بی بغض و يه ابر بی بارون
يه درد بی درمون يه زخم بی مرحم
بدون تو هيچم يه سايه تو سايه
تو خونه ی وحشت بدون همسايه
يه پيچك رو ديواربه هيچی می پيچم
بدون تو هيچم بدون تو هيچم
بدون تو هيچم اوجی سرازيرم
يه رفت و برگشت فقط عقب ميرم
يه شعر بی شاعر يه عشق بی معشوق
يه كوه بی قله يه دشت بی شيرم
بدون تو هيچم يه تانگوی مفرد
يه جاده بی مقصد يه پوچی ممتد
سرابی تو در تو، پست ته پیچم
بدون تو هيچم بدون تو هيچم
بدون تو هيچم يه دردِ تو دردم
تو كوچه ای تاريك تنهاترين مردم
قراری كنسل و يه كافه ی تعطيل
يه سيگار خيس و يه قهوه ی سردم...
بدون تو هيچم ، يه خالی سرشار
يه تيزی روی رگ تو روزهای شب وار
اتاقی درهم و چند كاغذ پاره
يه تقويم سوخته يه ساعتِ بيكار
متن ترانه کافه رویا
کافه ی خـاطـره بازی - پُـره از قـصه و رویاس
همه ی فکرا عتیقه س - بورس ِخاطره همینجاس
آدماش بیـدارن اما - تـو بیـداری خـواب می بینن
چشاتو ببند و گوش کن - به صدای قصه ی من:
یکی شـون فکر تـئـاتر - طـرفای لالـه زاره
اون یکی فکر ِ سکانس ِ آخر ِ یه مشت دلاره
یکی گـیج شـعـر ِ شـاملـو - وسط ِ دفتـر ِ آیـدا
یکی داغ ِ سینما رکس - وقت اکران ِ گوزن ها
یکی زخـمی رفـاقـت - فـکر ِ پـیـرهن ِ پُر از خـون
اون که عاشقه تو فکر - قصه ی لیلی و مجنون
یکی فکر بوف ِ کور و - مرگ ِ صادق هدایت
آخ چـقـدر خـاطـره داره - روزگـار بی مـروت!
داره پیـرت می کنه، غـبار ِ سـرد ِ خـاطـره
دس رو دس گذاشتی و شب از شبت نمیگذره
چـینی ِ نازک ِ رویات، پُر ِ صـد تا تـرکه
کاش می فهمیدی که این زندگی نیس، فلش بکه
یکی فکر ِ عطر ِ بارون - توی جاده ی شماله
یکی تو دیـوان ِ حـافـظ - دنـبال ِ تـعـبیر ِ فـاله
یکی تو فکر ِ مصدق - زخم ِ بیست و هشت مرداد
اون یکی تو فکر ِ شـعـر ِ- یه شـب ِ مـهتاب ِ فرهاد
یکی با یاد ِ عزیزش - خسـته از این هـمه دوری
یکی فکر ِ شعله های - شبای چارشنبه سوری
یکی فکر ِ جـنگ و نـفت و - خـاطـره های جـنوبه
یکی خسته از گذشته- مشتشو رو میز می کوبه
داره پیـرت می کنه، غـبار ِ سـرد ِ خـاطـره
دس رو دس گذاشتی و شب از شبت نمیگذره
چـینی ِ نازک ِ رویات، پُر ِ صـد تا تـرکه
کاش می فهمیدی که این زندگی نیس، فلش بکه
متن ترانه آدم یه جاهایی رو مجبوره
اشکاتو کی میشمره وقتی که
دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست
..آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی
دنیا مگه از این زیباترم میشه
تو خیلی چیزهارو نمیفهمی
من خیلی حرفارو سرم میشه
امروز اگه از من جدا باشی
دلواپس فردای تو نیستم
دنیات شبیه روزگارم نیست
من مرد رویاهای تو نیستم
میرم با اینکه عاشقت هستم
با اینکه چشمای تری دارم
ای کاش بفهمی که برای تو
آرزو های بهتری دارم
خندت تو خونه م جا نمیگیره
سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو
گاهی چه دلچسب فراموشی
باورکن این روزا به غیر ازمن
چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر شم
بعد از تو روزی دوتا کافی نیست!
ما قول دادیم مال هم باشیم
ما قول دادیم اینو میدونم
با گریه میگیم مرده و قولش
نامردم و قولم رو میشکونم
مثل فرشته ها شدی امشب
تو این لباس روشن توری
با گریه گم میشم تو مهمونا
دیدی یه جاهایی رو مجبوری…
خندت تو خونه م جا نمیگیره
سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو
گاهی چه دلچسب فراموشی
باورکن این روزا به غیر ازمن
چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر شم
بعد از تو روزي دوتا کافی نیست..
متن ترانه ساعت - فقط یه کمی چای واسه من بریز
ساعتا رو به عقب برگردون
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو توو گذشته چی میبینی
که از آینده تو رو ترسونده
ساعتا رو به عقب برگردون
اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شب تکراری
یه جهان تازه رو من وا کن
من هنوزم زخمی خاطره ام
جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست
اسمتو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمو یادم نیست
همه ی امیدمی این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی
ساعتا رو به عقب برگردون
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوزم به دستای تو قانعم
هنوز عاشقم، با یه زخم ِ عمیق
تو این روزهای سیاه و کسل
تنم خیسه از حس بارون شدن
تورو جون هرکی که بهش مومنی
فقط امشب و حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز!
میدونم! همیشه بدهکارتم
میدونی؟ نمیشه فراموش کرد
من از بس که تو خوابتم زخمی ام
نمیشه که کابوسمو گوش کرد
نمیشه که این وحشت و دوره کرد
نباشی، نمونی، نخندی... بری
یه عمری جنون و تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی... بری
تو سیگارو خاموش کن تا بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق نابود شد
شبایی که میترسم از فکرهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن قبل ویرونیه!
تو این روزای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز
متن ترانه ببار برایم
ببار برایم
تو که هزاران چشمه ی جوشان
پشت مردمک هایت
پنهان کرده ای
ببار برایم
اشک هایت همان
آب حیاتی ست
که خضر نوشید و
هنوز
در به در جاودانگی ست
ببار برایم
ساعت چشمهایم
عجیب
با ساعت ابرها
کوک است
عقربه هایی خلاف مسیر زندگی
که به هم نمیرسند و
فقط جفت هم می شوند
ببار برایم
تو که اشک هایت
برف آب شده ی
کوهستان است
به کجایی
ببار
ببار
سیلاب دردهایت را
دوست دارم...
متن ترانه چرا یادم نمیاد؟
نمیدونم چرا یادم نمیاد
کجای دستای ما با هم گره خورد
چه روزی قلبم از عشق تو لرزید؟
کدوم ما دل اون یکیو برد؟
چرا درگیر احساست شدم من ؟
چه جوری اولین دیدار رخ داد؟
تو بهمن بود یا نزدیک مرداد؟
نمیدونم چرا یادم نمیاد!
نمیدونم چرا سرگیجه دارم؟
چرا دستای تو انقدر سرده؟
بگو این حس تلخ شک و تردید
چه جوری تو وجودم رخنه کرده؟
چی شد بعد یه عمر هم سقف بودن
تو یک آن سقف رویاها فرو ریخت
کی عکس این کلاغ نحس و شوم و
رو دیوار سپید خونه آویخت
باید یادم بمونه یه دقیقه همین لحظه
که تو از خونه میری
اگرچه حسمو از من گرفتی
نباید تو وجود من بمیری
متن ترانه اتاق یخزده
🗣 Reza Yazdani
🎵 Otaghe Yakh Zadeh
#RezaYazdani
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه، با یکی که حالش بده
دراز شدم کفِ اتاق، پنجره ها تا ته بازن
تو دنیایی که من توشم، خرسا به موشا می بازن
میرم سراغِ بومُ رنگ شروع میشه دوباره جنگ
منُ قلمو باهمیم میونِ این اتاق تنگ
اول صداتُ می کشم بعد میرسم به خنده هات
حقه هاتم رو می کنم بعد وا می مونم تو نگات
دوتا نگاه خمارُ خواب یکم غرور یه ذره منگ
نه نمیشه، در نمیاد، یه جاش بدجور می زنه لنگ
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه با یکی که حالش بده
یه سطلِ رنگ از تو حیاط ورمیدارم میام بالا
همشو میریزم رو بوم آها... همینِ...شد حالا
دیگه تمومِ کار من میزنم بیرون از خونه
حالا دیگه یه رهگذر حالش بده شعر می خونه
متن ترانه ساعت 25 شب
🗣 Reza Yazdani
🎵 Saate 25 Shab
#RezaYazdani
سرد نگاهِ آینه تو چشم یخ بسته ی من
آوازه خونِ لعنتی یه حرف تازه تر بزن
بخون از اتفاقِ نو از تیتر روزنامه ی عصر
بسه دیگه خوندنِ از گدا و شاهزاده تو قصر
قافیه های افتضاح ترانه ها بی آبرو
بخون شاید با خوندت تاریخمون شِه زیرو رو
وعده های بی سرو ته دوست دارم های دروغ
پرسه تو کوچه های حار تو پایتختِ بی فروغ
میگی میاد اونی که رفت از پس روزای سیاه
ساعت بیست و پنج شب روز سی و دوم ماه
بخون برای شاعری که مرگشو کسی ندید
برای اون پرنده ای که بی ترانه پر کشید
واسه شناسنامه ای که منتظر یه اسم شده
بخون واسه صداقتی که این روزا طلسم شده
صدای اره برقیا توی گوش درختا موند
کلاغ قصه رو بازم کسی به خونش نرسوند
تا کی می خوای امید بدی بگی قشنگه انتظار
یه حرف تازه تر بزن واسه دلای بیقرار
میگی میاد، اونی که رفت از پس روزای سیاه
ساعت بیست و پنج شب روز سی و دوم ماه
متن ترانه حس تاریخ
🗣 Reza Yazdani
🎵 Hesse Tarikh
#RezaYazdani
تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری
شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری
شبیه بوی بارون تو
غروب تخت جمشیدی
یه خورشیدی که از مغرب
به این ویرونه تابیدی
مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا
هزار آتشکده توی
نگاهت غرق آتیشن
یه عالم یشم و مروارید
تو لبخندت یکی میشن
مثل تابیدن مهتاب
رو تاق ِ ، طاق بستانی
پر از نقش و نگاری تو
شبیه فرش ایرانی
میشه جام جمو حتی
تو دستای تو پیدا کرد
در هر معبدو میشه
با یک لبخند تو وا کرد
مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا
تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری
شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری
متن ترانه کی فکرشو می کرد؟
🗣 Reza Yazdani
🎵 Ki Fekresho Mikard
#RezaYazdani
دستت تو دستِ من،
هم پای هم رفتن،
با هم خطر کردن... کی فکرشو می کرد؟
نزدیک و هم پرسه،
شبی که بی ترسه،
من، تو، خدا، هر سه... کی فکرشو می کرد؟
کی فکرشو می کرد، عاقبتِ کارو،
بعد از یه عمر حسرت، این همه دیدارو؟
کی فکرشو می کرد، آخره این راهو،
پلنگِ ناباور تو بستره ماهو؟
من عاشقت بودم، تمام این سالا،
از اولین دیدار تا به همین حالا!
من عاشقت بودم، از متن پروانه،
از اولین فصل نگاهِ دزدانه!
حالا تو این جایی، این کاره تقدیره،
می دونی که قلبم، دور از تو می میره...
حالا تو بعد از اون دوران اشک و درد،
کنار من هستی، کی فکرشو می کرد؟
کی فکرشو می کرد، عاقبتِ کارو،
بعد از یه عمر حسرت، این همه دیدارو؟
کی فکرشو می کرد، آخره این راهو،
پلنگِ ناباور تو بستره ماهو؟
متن ترانه ترسوترین مسافر
🗣 Reza Yazdani
🎵 Tarsootarin Mosafer
#RezaYazdani
ترسوترین مسافرِ ترانه های خط شکن
نمی رسی به مقصدت نمی رسی به قلب من
نمی رسی به این سکوت تا بشه فریاد گریز
نمی رسی به لحظه ای که شب بشه ستاره ریز
نمی رسی به سایه ای که از ستاره دل برید
واسه رسیدن به تو رو داشتن تو خط کشید
تو این ترانه سکوت بمون اگر که لایقی
بمون کتاب زندگیت نداره فصلِ عاشقی
اسم منُ خط بزن از دفتر گریه های شب
تو بی ستاره ای و من یکی رسیده جون به لب
گذشت از این ترانه خون تویی مسافر جنون
بزن به جاده این دلُ تو بهت جاده جا نمون
همیشه نامه های کور خراب نام مقصده
نمون که نمره ی هراس نمره ی صفر ممتده
تو این ترانه ی سکوت نمون اگر که عاشقی
بزن به جاده این دلُ رسیدنُ تو لایقی
متن ترانه هفت شنبه های بیمار
🗣 Reza Yazdani
🎵 Haft Shanbehaye Bimar
#RezaYazdani
از خالی تو در من ، از لحظه های بی عار
تاریخِ بی تو بودن ، هفت شنبه های بیمار
روزای نیمه سوخته با بوسه های سیگار
مشق نبودن تو ، جریمه های بسیار
این لحظه رُ نگه دار بانوی خوابُ بیدار
این لحظه رُ نگه دار بانوی خوابُ بیدار
لبریز خنده با تو ، لبریز شعرِ یغما
شالِ حریر آبی تو پرسه های سرما
گاهی نگاهی از تو ، گاهی خیال و رویا
بوسیدن تنِ عشق ، تا وعده های فردا
اون لحظه رُ به یاد آر بانوی خوابُ بیدار
اون لحظه رُ به یاد آر بانوی خوابُ بیدار
از شعر تلخ امشب تا بهترینِ دیروز
گاهی صدای فریاد ، گاهی سکوتِ لب دوز
گاهی طنینِ خنده ، گاهی نگاهِ پُر سوز
با من همیشه اما لعنت به بدترین روز
هفت شنبه های بیمار
هفت شنبه های بیمار
متن ترانه سلول شخصی
کف افکارمو موکت کردم که صدای سرم نره بیرون/
توی اندازه های یک در یک، قد سلول شخصی حلزون/
طبق ژورنال های سبک جدید، واسه کفپوش، پارکت مُد بود/
سر من با موکت آکوستیک شد، سبک من برخلاف مارکت بود/
تو سرم گود میشه این کلمات، تو تنه ژاکتم فرو میرم/
چند وقته به پیشنهاد طبیب، روزه های سکوت میگیرم/
روزه هایی برای آرامش، صبا یوگا شبا مدیتیشن/
دوری از مسلخ دیالکتیک، دیدن فیلمای کارتون و اکشن/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم واسه نشتی زهر اشعارم/
بوی چسب موکت خفم کرده، ادکلن میزنم به افکارم/
یکی رو قلب و مغز و اعصابم، پتک آهنگرا رو میکوبه/
لشگر بیست و هفت رویاها، قبل آغاز جنگ مغلوبه/
فستیوال تنوع حشرات، دور شمع بوتیکیه تو تراس/
اپنینگ مراسم زاره تو جنوب جزیره ی احساس/
خوبه که نیستی تو این روزا/
زندگیم برخلاف تاریخه/
خوبه که حالمو نمیبینی/
حال من حال چکش و میخه/
خوبه که نیستی تو این روزا/
زندگیم برخلاف تاریخه/
خوبه که حالمو نمیبینی/
حال من حال چکش و میخه/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
توموره شعرمو تو ورداشتی/
شد یه شعر کلاسیک و طبیعی/
مثه یه معجزه عمل کردی/
مثه آقای پروفسور سمیعی/
کف افکارمو موکت کردم که صدای سرم نره بیرون/
توی اندازه های یک در یک قد سلول شخصی حلزون/
کف افکارمو موکت کردم واسه نشتی زهر اشعارم/
بوی چسب موکت خفم کرده، ادکلن میزنم به افکارم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم/
کف افکارمو موکت کردم
متن ترانه آهنگ قدیمی
با یه چاقو توی کتفم، میگذرونم زندگی رو/
من دارم ادامه میدم، خودمو به خاطر تو/
این لوکوموتیوِ کهنه، از تو رِیلش زده بیرون/
شده بی آرتی تو خطه تو و خونه و خیابون/
مثه فیلمای قدیمی همه چی سیاسفیده/
حتی رویاهای شخصی حتی خوابای ندیده/
وقتی همه چی گذشته اهمیتی نداره/
کی واست کلاه میبافه کی کلاتو بر میداره/
من اصن یادم نمیاد از کی این چاقو رو خوردم/
یا کجای این اتوبان توی یه سانحه مردم/
اهمیتی نداره قسمت این بوده تو تقدیر/
تو خیالم مه نشسته برفکی میشن تصاویر/
مثه فیلمای قدیمی مثلا تو سایه روشن/
آدمای بد قصه با یه خنجر منو کشتن/
بی خیال این حوادث راضیم به تو به رویا/
به یه فنجون قهوه ی داغ پشت میز کار فردا/
به یه آهنگ قدیمی که با سوت خوب میزدم من/
دادادادا دادادادا دددن دن دددن دن/
راضیم به اینکه با هم فیلمای خوبیو دیدیم/
کتابای خوب خوندیم موزیکای خوب شنیدیم/
خودمو ادامه میدم تو کیوسک نبش رویا/
با یه چاقو توی کتفم راضیم از این قضایا/
راضیم به تو به رویا../
راضیم به تو به رویا…/
راضیم به تو به رویا../
راضیم به تو به رویا…/
راضیم به تو به رویا../
راضیم به تو به رویا…
متن ترانه پله برقی
از رو پُل هوایی رد میشم دریا کنار اون اتوبانه/
انگار داره خواب میبینه که مسته و این شهر دیوانه/
پایین الان اوج ترافیکه، میگن هوا خیلی بده امروز/
من بیخیال این هوا میشم، رد میشم از این ماجرا هر روز/
از رو پُل هوایی ماشینا اندازه ی اسباب بازین/
راننده ها به گپ زدن یا بحث با یه پلیس خسته راضین/
تو کوچه های طرح مار پله، برجا شبیه منچ میمونن/
هی میرسن بالا و بالاتر با مارها آواز میخونن/
این فکر های لا اوبالی رو، دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو، بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه/
این فکر های لا اوبالی رو دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز، رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه/
بارون میاد تو میدون اصلی، گُل با حلزون عکس میگیره/
یه گله آهو رد میشن از باد با رنگ های روشن و تیره/
هر روز پارو میزنم اینجا، رو بستر سیمانی سرسخت/
مرغای دریایی میان سمتم، سمت همین دیوونه ی خوشبخت/
سیگار من مه میشه روی پُل، تصویرها تو مه فرو میرن/
دریا رو پوست شهر خوابیده، گنجشکا یکهو اوج میگیرن/
قایق سواری توی رویاها، اسم تو روی صفحه ی گوشی/
منو نجاتم میده از بحران، از روزهای تلخ خاموشی/
این فکر های لا اوبالی رو دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز، رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه/
این فکر های لا اوبالی رو دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز، رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه
متن ترانه یخبندونای قطبی چشمات
یخبندونای قطبی چشمات / حرارت دستامو کم کرده /
چشمای من ماسیده رو عکسات / از بس نخوابیده ورم کرده /
هوا چهل درجه تب داره / اخبار میگفت آسمون صافه /
اما من امشب ابر میسازم / از دود سیگار عطر نسکافه /
خونه دلتنگه / صندلی خستست / کوچه لج کرده بی تو بن بسته /
رادیو دق کرد / قبضِ رو تاقچه صداتو روی تلفن بسته /
قرصا کم میشن / ساعتا خوابن / خودنویس از تو گریه میسازه /
خندتو بردی / آینه تب کرده / راهو برگردون / در هنوز بازه /
امشب دلم بدجورآشوبه / دستای تو صد سال ازم دورن /
توی دلم یه پادگان سرباز / انگار رختاشونو میشورن /
من میزنم بیرون از این خونه / وقتی چراغا همه خاموشه /
وقتی نباشی دیگه هیچ عشقی پیراهن تورو نمی پوشه /
خونه دلتنگه / صندلی خستست / کوچه لج کرده بی تو بن بسته /
رادیو دق کرد / قبضِ رو تاقچه صداتو روی تلفن بسته /
قرصا کم میشن / ساعتا خوابن / خودنویس از تو گریه میسازه /
خندتو بردی / آینه تب کرده / راهو برگردون / در هنوز بازه
متن ترانه قبولم نمی کند
🗣 Reza Yazdani
🎵 Ghabolam Nemikonad
#RezaYazdani
خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند
سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند
اریانترم ز شیشه و مطلوب سنگ سار
این شهر بی نقاب قبولم نمی کند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند
بیتاب از تو گفتنم افسوس که قرن هاست
آن لحظه های نآب قبولم نمی کند
گفتم که با خیال دلی خوش کنم ولی
با این عطش سراب قبولم نمی کند
بی سایه تر ز خویش حضوری ندیدم
حق دارد آفتاب قبولم نمی کند
متن ترانه کسی از ما جهان آرا نمیشه
🗣 Reza Yazdani
🎵 Kasi Az Ma Jahan Ara Nemishe
#RezaYazdani
کسی از ما جهان آرا نمیشه
حتی یه قهرمان تو نسل من نیست
هوا انقدر آلودس که انگار
نیازی به شیمیایی شدن نیست
ما صبر کردیم واسه فردای بهتر
ولی فردا نمیشه
جهان ما قد خرمشهر هم نیست
کسی اینجا جهان آرا نمیشه
نمیگیره کسی دستای ما رو
داریم با چشم بسته راه میریم
یه عمره که پلاکامونو حتی
نمیدونیم باید از کی بگیریم
زیر پامونو خالی کردن اما
هنوز اینجا پر از میدون مینه
این ویرونه ای که از تو داریم
هنوز زیباترین جای زمینه
فقط یه زخم کهنه باقی مونده
برای نسلی که ترکش نخورده
برای نسل من که قهرمانش
زیر رگباری از خاطره مرده
همه رویای ما رو باد برده
نشستیم روی مرز بی خیالی
برای ما که سنگری نداریم
فقط مونده همین تفنگ خالی
کسی از ما جهان آرا نمیشه
همه روزای ما با غصه سر شد
یه روزی توی تاریخ مینویسن
یه جایی نسل مفقودالاثر شد
متن ترانه حقم نبود
عشق مثل یه آهنگ روی تکرار
یه جای مشت تو دیوار مونده باهام
تنهاییمو بی تو بغل میکنم
بغضمو حل میکنم تو گریه ها
بگو چرا سردی باهام
نفس بکش توی هوام
نه حقم نبود عشقم واسه تو کم نبود
حقم نبود حقم نبود
میترسم از آینده ای که شادی
از غمی که زیادی بهم میاد
از راهی که تو رو گرفت
از منو تنهایی برگشتنو یادم نداد
بگو چرا سردی باهام
نفس بکش توی هوام
نه حقم نبود عشقم واسه تو کم نبود
حقم نبود حقم نبود
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.