- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
Gnosis U
متن ترانه هوامو نداشتی
هوامو نداشتی، هوایی شدم
چه کابوسِ بی انتهایی شدم
نگاهت منو زیر و رو می کنه
منو با دلم روبرو می کنه
من و دست بسته تو و قلب خسته
که هرکی رسیده یه جاشو شکسته
ولی حُسنِ عاشق به دیوونگیشه
یه وقتایی کوهم دلش ابری میشه
ابری شو خاطره هاتو ببار بارون شو یاد من عشقو بیار
من می رسم به تو آخرِ کار بارون ببار
من بیقرار توام بیقرار بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثِ ابرِ بهار بارون ببار ...
پریشونم اما پریشون ترم کن
فقط از تو می خوام یه کم باورم کن
هوام از نفس هات داره جون می گیره
نفس می کشم تا خیالت نمیره
ابری شو خاطره هاتو ببار بارون شو یاد من عشقو بیار
من می رسم به تو آخرِ کار بارون ببار
من بیقرار توام بیقرار بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثِ ابرِ بهار بارون ببار ...
متن ترانه محاله عاشقم باشه
🗣 Mohammad Esfahani
🎵 Mahaale Ashegham Bashe
#MohammadEsfahani
درکی ندارم از خودم بی تو
هر جا که دورم از تو تبعیدم
چشمامو بستم رو جهان بس که
تا چشم وا کردم تورو دیدم
من از زمین و از زمان کندم
تا تو دلت پیدا کنم جامو
مرگم که باشه آخر این عشق
من دوست دارم اون سرانجامو
من دیدم این درمونو که میگم
لبخند تو درمون تشویشه
وقتی که میخندی نمیدونی
دنیا چه جای بهتری میشه
گاهی دلت میره واسه اون که
رویای یک دنیا تو دستاشه
حتی اگه سجدت کنه میگی
این که محاله عاشقم باشه
هربار که میبینمت ماهی
چشمات هم دریا هم آتیشه
هربار که میبینمت میگم
زیباتر از اینم مگه میشه
هرکی ازم خونده برای تو
این حس درمونده برای تو
دار و ندار من همین عشقه
هرچی ازم مونده برای تو
هرچی ازم مونده برای تو
متن ترانه جوابم نکن
جوابم نکن مُردم از ناامیدی
شاید عاشقم شی خدا رو چه دیدی
خیال کن جواب منو دادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی میدی
همینجوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمی خوام به جز تو
ولی از تو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقد بی قرارم منه صاف و ساده
عزیزم چقد سخته دل کندن از تو
عزیزم چقد تلخه کام من از تو
نذار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مُردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از ینکه بمیرم
به خوابم بیا پیش از ینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
به خوابم بیا پیش ازین که بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه آروم بگیرم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقد بی قرارم منه صاف و ساده
عزیزم چقد سخته دل کندن از تو
عزیزم چقد تلخه کام من از تو
متن ترانه قطار
دلت که می لرزید من با چشام دیدن
تو زل تابستون چقدر زمستونه
هوا گرفته نبود دلم گرفتاون شب
به مادرم گفتم هنوز بارونه
قطار رد شد و رفت مسافرا موندن
مسافرا که برن قطار میمونه
تو برف بارونی قطار قلب منه
قلب شکستۀ من تو برف مدفونه
دونه به دونه غمی ریل به ریل شبم
غم توی خونه من هر شبو مهمونه
امشب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم
بگو شب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم
یه شب که سردم بود به مادرم گفتم
هوا که سرد میشه یاد تو میفتم
طفلی دلش لرزید دلش دوباره شکست
تو زل تابستون تو کوچه برف نشست
مسافرا شعرن تو برف و بارونی
قطار قلب منه چشمتو پنجره هاش
پنجره ها بستن مسافرا خستن
ببار تا دم صبح به فکر هیچی نباش
دونه به دونه غمی غصه به غصه شبم
کاشکی یه روز صبح شه کاش فقط ای کاش
امشب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم
متن ترانه هر روز پاییزه
هم دیدنی بودیی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچه مون گل داشت
زنجیر می خواستم دستتاتو بخشیدی
از من تا اون دستا هر دره پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مرد
عمر منم قد عشقت تحمل داشت
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ابرم
من کاسۀ صبرم این کاسه لبریزه
آروم نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوست دلخور من
آجر به آجر من، من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ابرم
من کاسه صبرم این کاسه لبریزه
متن ترانه سنگ صبور
رفیق من سنگ صبورِ غم هام/
به دیدنم بیا که خیلی تنهام/
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم/
چه دنیای رو به زوالی دارم/
مجنونم و دل زده از لیلی یا/
خیلی دلم گرفته از خیلی ها/
نمونده از جوونی هام نشونی/
پیر شدم پیر تو ای جوونی/
پیر شدم پیر تو ای جوونی/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست/
اگر چه هیچکس نیومد/
سری به تنهاییت نزد/
اما تو کوه درد باش/
طاقت بیارو مرد باش/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست/
اگر بیای همونجوری که بودی/
کم میارن حسودا از حسودی/
صدایِ سازم همه جا پُر شده/
هر کی شنیده از خودش بی خودِ/
اما خودم پُر شده از گلایه/
هیچی ازم نمونده جز یه سایه/
سایه ای که خالی از عشق و امید/
همیشه محتاجِ به نورِ خورشید/
همیشه محتاجِ به نورِ خورشید/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست/
اگر چه هیچکس نیومد/
سری به تنهاییت نزد/
اما تو کوه درد باش/
طاقت بیارو مرد باش/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست
متن ترانه نابرده رنج
🗣 Ehsan Khajehamiri
🎵 Naborde Ranj
#EhsanKhajehamiri
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی
منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگاه نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه
همین که فکرمی برای من بسه
از این عادت باتو بودن هنوز
ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بی تو باشم منو میکشه
یه وقتایی انقدر حالم بده
که میپرسم از هر کسی حالتو
یه روزایی حس میکنم پشت من
همه شهر میگرده دنبال تو
منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگاه نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه
همین که فکرمی برای من بسه
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه حرفی بزن
حرفی بزن تو ای درد آشنا
می شکنی چرا قلب مرا
منی که عمری پا به پای تو دویده ام وای
منی که جز عشقت ، گلی دگر نچیده ام وای
ندارم بُغضی از تقدیر
از این دورانِ دور و دیر
خدا می داند
سپردم هرچه هست هستی
به دستت ای میِ مستی
خدا می داند
متن ترانه در حسرت ماه
سـربذار روی شـونه هام
تا بگم آروم از غُصّه هام
تا بگم چی اومد به سـرم
رفت چرا نازنیـن دلبــرم
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
سوختم سوختم من از غم
دلِ او پیِ یارِ دیگری بود
که عمرِ رویای من به سررسید
باختم باختم من به او
همه ی عمرِ دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
خسته ام از دست روزگار
آسمان تو هم با من ببار
چشم من مونده خیره به راه
من شبم در حسرتِ ماه
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
متن ترانه قطار
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمـقِ باران به روحِ آینه ها
مائیـم و صراحتِ کهنه تازه شدن
بـبین به چشمت زوالِ خاطره را
من و این بی زبانی
به راهیم بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بام ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزان خفتن
کاش جا نماند از قطارش آرزویت
کاش پـا بگیرد راه و رفتن روبرویت
متن ترانه چرا رفتی
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
خیالت گرچه عمری یارِ من بود/
امیدت گرچه در پندار من بود/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن، بی خبر کن/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم
متن ترانه نیمی از ما
قصه هایم برای تو، بگذار توی باغچه ات/
شعرهایم برای تو، بگذار روی تاقچه ات/
دست هایم برای تو، بکار، سبز خواهد شد/
بال هایم برای تو، بگیر،پرواز خواهد کرد/
آوازهایم برای تو، بگذار توی موهایت/
رازهایم برای تو، ببند دور دست هایت/
دست هایم برای تو، بکار، سبز خواهد شد/
بال هایم برای تو، بگیر،پرواز خواهد کرد/
ما از دشت، لالایی هایش را خواندیم تا خوابمان نبرد/
از کویر، آوازهایش را خواندیم تا یادمان نبرد/
ما از جنوب، آتش ها ساختیم تا سردمان نشود/
از گل سرخ، نامش را بردیم تا پرنده های سپید به شهر روشن خورشید دوباره برگردند/
قصه هایم برای تو، بگذار توی باغچه ات/
شعرهایم برای تو، بگذار روی تاقچه ات/
اشک هایم برای تو، بخند، رام خواهد شد/
شوق هایم برای تو،بگیر، آرام خواهد شد/
ما از شهر، سیب هایش را چیدیم تا صبح سر برسد/
از کوچه، کبوترهایش را دیدیم تا شهر پر بکشد/
ما از شب، آوازها ساختیم تا ترسمان بریزد/
از سفر، یادش را بردیم تا پرنده های سپید به شهر نیلی آرام، دوباره برگردند/
نیمی از ما با طوفان میرفت/
نیمی از ما در شب جا می ماند/
نیمی از ما با باران می ریخت/
نیمی از ما از باران می خواند
متن ترانه آقای بنفش
🗣 Silver Band
🎵 Mishe Bargardi
#SilverBand
ميشه برگردى؟
شبا معمولا بيدارم،تا صبح
حوصله ى هيچكسو ندارم،كه تو
پيشم برگردى و من بگم
جز تو ندارم همدردى
شبا معمولا بيدارم
فكر به تو نه ! نميذاره بخوابم
حوصله ى هيچكسو ندارم
ميشه برگردى؟
ميشه برگردى؟ نبودت حقم نيست
ميشه برگردى؟ بديات حقم نيست
كاش دستتو بدى، ميشه رد شد از اين جهنم
از دست تو كه نيست، دلخورم بى جهت من
حتى نباشى تا تَش با تو ميرم
افتادم از چشات اشكاتو ديدم
هركجا برات دلم تنگ شد
شعراتو نوشتم،عكساتو ديدم
توى قاب دارى هنوز برام ميخندى
زل زدى بهم، با اينكه قهرى
از نگات، حرفاتو شنيدم!
چطور تو دلت، جا ميشه ترديد؟
برگرد هنو اينجا مث قديمه
دلتنگمى؟يا كه حس من اينه؟
بيا بذار حرفامو بزنم
غرورو بشكنش،قصه همينه!
دستات يه روزى مال من بود
برگرد باتو ميشه حال من خوب
شدم دلتنگ خال روى ابروت
شايدم،تنهايى فال من بود!
انگار چندساله سردردم
ميدونم دوسدارى برگردم
ولى غرور مانع س بينمون
بد شدى يهو يا من بد كردم؟
ها؟!
شب تا صبح فكر به تو
گرفته خوابمو
اين يه حالت عادى نيست
كه من بى تو دارمو!
روز به روز داره بيشتر ميشه
فكر نكن كه واسم عادى بشه
نبودِ تو! نبود تو...
نه اين يك دروغ محضه
فكر كن بهم،ببين فقط يه لحظه
چشاتو ببند،
فكر كن به من،فكر كن به من!
ميشه برگردى؟ميشه برگردى؟
ميشه؟
ميشه برگردى؟نبودت حقم نيست
ميشه برگردى؟بديات حقم نيست!
متن ترانه چونی بی من
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای زندگی تن و توانم همه تو/
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو/
تو هستی من شدی از آنی همه من/
من نیست شدم در تو از آنم همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/
باز آمد و رخت خویش بنهاد برفت/
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای در دل من میل و تمنا همه تو/
واندر سرِ من مایه ی سودا همه تو/
هرچند به روزگار در می نگرم/
هر چند به روزگار در می نگرم/
امروز همه تویی، امروز همه تویی و/
فردا همه تو، فردا همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
متن ترانه بشنو
🗣 Milad Derakhshani
🎵 Divaar
#MiladDerakhshani
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
شادم به خیاله تو چو مهتاب شبانگاه
دور از تو منه سوخته در دامن شبها
ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم
ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
داررم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل
متن ترانه قفس
🗣 Milad Derakhshani
🎵 Ghafas
#MiladDerakhshani
تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن، من این کنج قفس مرغی اسیرم
تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن، من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد و تیره، نگاه حسرتم حیران به رویت
در این فکرم که دستی پیش آید، من ناگه گشایم پر به سویت
در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد، دگر از بهر پروازم نفس نیست
در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد، دگر از بهر پروازم نفس نیست
نفس نیست، نفس نیست
نفس نیست، نفس نیست
نفس نیست، نفس نیست
متن ترانه تو مرو
🗣 Milad Derakhshani
🎵 To Maro
#MiladDerakhshani
از کنارِ منِ افسرده ی تنها تو مرو
دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو
اشک اگر می چکد از دیده، تو در دیده بمان
موج اگر می رود ای گوهرِ دریا تو مرو
ای نسیم از برِ این شمع مکش دامنِ ناز
قصه ها مانده منِ سوخته را با تو مرو
ای قرارِ دل ِطوفانی بی ساحلِ من
بهرِ آرامش این خاطرِ شیدا تو مرو
سایه ی بخت منی از سر من پای مکش
به تو شاد است دلِ خسته خدا را تو مرو
ای بهشت نگه ات مایه ی الهامِ سرشک
از کنارِ من افسرده ی تنها تو مرو
متن ترانه اشارات نظر
🗣 Milad Derakhshani
🎵 Esharate Nazar
#MiladDerakhshani
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست.
تا اشارات نظر نامه رسان من توست.
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم.
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست.
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست.
تا اشارات نظر نامه رسان من توست.
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم.
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست.
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید.
حالیا چشم جهانی نگران من و توست.
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید.
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست.
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ،ارنه.
ای بسا باغ و بهاران که خزارن من و توست.
این همه قصه فردوس و تمنای بهشت.
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست.
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل.
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست.
سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر.
وه از این آتش روشن که به جان من و توست.
متن ترانه تو خداوند منی
🗣 Milad Derakhshani
🎵 To Khodavande Mani
#MiladDerakhshani
در بر چشمه نور.
در کنار خورشید بر فراز افلاک.
لابلای گل سرخ.
زیر امواج کبود
وقت بشکفتن گلها
در ورق تازه گل.
در نسیم خوش روز.
در دل تیره شب.
با دلی پر از امید
عطر خوشبوی گلی
من تورا می جویم.
من تو را می خواهم.
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
همدم و غمخوار مرا
تو سراپای وجودی.
با سر پر از گناه من تو را می جویم
لعبت والای منی روح منی جان منی
تو سراپای وجودی تو بزرگی نوری
تو خداوند منی. تو خداوند منی تو خداوند منی. تو خداوند منی...
متن ترانه سر دیوانه
دلم میگیرد از دوری
کجا آغاز دیدار است
صبوری خسته شد از من
تمام کوچه دیوار است
نگاهم مانده بر راهت
به دل اندوه جانکاهت
سرم گرم خیال تو
تنم از درد بیمار است
چرا عاشق شدم دیروز
که امروزم خراب آمد
چرا دیگر نمیآیی
چرا رسم تو آزار است
همه منعم کنند از تو
که سر گردان هر راهی
همه گویند در این راه
سر دیوانه بر دار است
گذشتند روزها و راه
هنوز از دیدنت خالیست
منم در انتظار و آه
ندانم این چه پندار است
چو آمد بر لبم نقشت
شکستم نقشهای خود
کشیدم نقشه بر راهت
خیالم خام دیدار است
متن ترانه باید برگشت
باید برگشت به لحظه های رفته باید رد شد از این پل شکسته از حال بد این بی خبری از این شبای خسته
باید برگشت به خنده های سابق باید بارید رو شونه های عاشق باید نفس تردیدو گرفت تو آخرین دقایق
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه کسی که عاشقه محاله بگذره از اونکه زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه کسی که عاشقه محاله بگذره از اونکه زندگیشه
بر میگردم به شهر خالی از عشق بر میگردم بپرسم حالی از عشق
از خاطره ها چی مونده برام به جز خیالی از عشق ...
من دل بستم به هرچی مال من نیست به هرچی که که به فکر حال من نیست
دل خسته شدم از این همه غم که بیخیال من نیست ...
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه کسی که عاشقه محاله بگذره از اونکه زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه کسی که عاشقه محاله بگذره از اونکه زندگیشه
متن ترانه شبی که ماه کامل شد
بباف مویت را مگر مرا آن مو طناب دار شود
مرا بکش بالا چونان که عاطفه ات جریحه دار شود
مرا بخندان ای مرا بگریان ای
که مرده ایست قلیل کسی که حاضر نیست
نه شادمان شود و نه سوگوار شود ...
کسی به شدت تو به صخره ام کوبید و من فرو رفتم به قعر دریاها
که قعر دریاها پر از مزار شوم ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
علاج دلتنگی زیارت است و غم است و ناامید شدن
جهان مگر با غم به ناامید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم که زنده ایست علیل
گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد گوش قطار من است
به هر که سیلی نیست بگو سوار شود ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
متن ترانه یعنی تموم
حس می کنم این آخرین روزای باهم بودنه
یعنی تموم
باید برم وقتی دلت با رفتنه
می روم ولی
هر جا برم رؤیای تو صدساله دیگم با منه
می روم ولی
یادم بیفت هر جا چراغی روشنه
من آرزویی بعد تو ندارم، بخوام کنار تو بذارم بری، دَووم نمیارم
این زندگی رو بعد تو نمی خوام، آخه برام همه دنیام تویی، دار و ندارم
می ری تحمل می کنم تنهاییو
با اینکه می دونم دلت با خونه نیست
می ری میمونم بهت ثابت کنم
هر کی تحمل می کنه دیوونه نیست
متن ترانه مو به مو
مو به مو قدم قدم به زلفه تو قسم قسم
رسیده عشقه تو به جانِ من
به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس
زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوان من شد
رفتی غمت پایان من شد
از هر گناهی توبه کردم
چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی
به یاد تو من بیقرارم
ای وای هنوز چشم انتظارم
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
متن ترانه آتش
من پریشان شده ی
موی پریشان توام
کفر اگر نیست بگویم
که مسلمان توام
من گرفتار تو و
موی سیاه تو شدم
من سرکش به خدا
رام و به راه تو شدم
وای من هر نفست
معجزه ای تازه کنم
عشق آمد که مرا
با تو هم اندازه کند
من که آتش شده ام به
که تو دریا داری
بی سبب نیست که در
ساحل من جا داری
ماه کامل شده ای
چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند
تو یک جا داری
آنچه خوبان همه دارند
تو یک جا داری
لحن زیبای تو و
چشم سیاهت ای وای
دلربایی و دل آرا و
نگارت ای وای
لحن زیبای تو و
چشم سیاهت ای وای
دلربایی و دل آرا و
نگارت ای وای
من که آتش شده ام به
که تو دریا داری
بی سبب نیست که در
ساحل من جا داری
ماه کامل شده ای
چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند
تو یک جا داری
آنچه خوبان همه دارند
تو یک جا داری
متن ترانه گله کن
گله کن یار شکیبا
زن زیبا گله کن
گله کن ای گل تا
لاله فریبا گله کن
گله کن شکوه ی جا مانده
از آن سینه بران
گله کن آن دل رنجیده تویی گله کن
روز و شبی میگذرد در دل تو در دل من
خاطره ای مانده و بس از نگهت از تب من
از آتش عاشق تن خاطره ای مانده و بس
گله کن یار شکیبا زن زیبا گله کن
گله کن ای گل تا لاله فریبا گله کن
گله کن شکوه ی جا مانده از آن سینه بران
گله کن آن دل رنجیده تویی ... گله کن
کنار نبضم شبی سحر کن دو چشم غرق در غم و بهانه تر کن
از اشتباه مرد عاشقت گذر کن
کنار نبضم شبی سحر کن دو چشم غرق در غم و بهانه تر کن
غم گذشته را بسوز و بی اثر کن
گله کن یار شکیبا زن زیبا گله کن
گله کن ای گل تا لاله فریبا گله کن
گله کن شکوه ی جا مانده از آن سینه بران
گله کن آن دل رنجیده تویی ... گله کن
متن ترانه بر باد رفته
بهشتم گم شده بر باد رفته
صدام کن اسم من از یاد رفته
صدام کن بی صدات از دست میرم
نذار از ترس تنهایی بمیرم
دلم آواز کولی وار میخواد
دلم آغوش گندم زار میخواد
من از دلبستگی ها زخم خوردم
دلم یه عشق بی آزار میخواد
خواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بود
خون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بود
خواب دیدم سایه ای بودم که همراهی نداشت
توی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشت
چه حالی داره حس پر کشیدن
یه دریا رو یه جرعه سر کشیدن
با چشم بسته آدم ها رو دیدن
به تو قبل از دوراهی ها رسیدن
چه بد حالیه حس بی پناهی
زمین افتادن از بی تکیه گاهی
تصور کردن های اشتباهی
رسیدن از سیاهی به سیاهی
خواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بود
خون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بود
خواب دیدم سایه ای بودم که همراهی نداشت
توی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشت
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.