- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
علاقمندیها
متن ترانه سنگ صبور
رفیق من سنگ صبورِ غم هام/
به دیدنم بیا که خیلی تنهام/
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم/
چه دنیای رو به زوالی دارم/
مجنونم و دل زده از لیلی یا/
خیلی دلم گرفته از خیلی ها/
نمونده از جوونی هام نشونی/
پیر شدم پیر تو ای جوونی/
پیر شدم پیر تو ای جوونی/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست/
اگر چه هیچکس نیومد/
سری به تنهاییت نزد/
اما تو کوه درد باش/
طاقت بیارو مرد باش/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست/
اگر بیای همونجوری که بودی/
کم میارن حسودا از حسودی/
صدایِ سازم همه جا پُر شده/
هر کی شنیده از خودش بی خودِ/
اما خودم پُر شده از گلایه/
هیچی ازم نمونده جز یه سایه/
سایه ای که خالی از عشق و امید/
همیشه محتاجِ به نورِ خورشید/
همیشه محتاجِ به نورِ خورشید/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست/
اگر چه هیچکس نیومد/
سری به تنهاییت نزد/
اما تو کوه درد باش/
طاقت بیارو مرد باش/
تنهای بی سنگ صبور/
خونه ی سرد و سوت و کور/
توی شبات ستاره نیست/
موندی و راهِ چاره نیست
متن ترانه جهان لاغر
بخواب روی دست من
جهان لاغرِ منو
کمی نگاه کن نرو
بخند و روزگارمو
دوباره مثل چشمهات
شب سیاه کن نرو
به هر مسافری که جز
من از لب تو سهم داشت
بگو جهان جدید نیست
بگو فقط گناه داشت
اگر به من نمیرسید
و این زمان مدید نیست
بریز روی شانهام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت
مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت
و شکر ای هوایِ بس
و شکر ای تن شریف
در این زمانهی عجیب
که هر چه عشق بیثمر
و عاشقان مثل من
غریب پشت هم غریب
من آب از سرم گذشت
غریق را نظاره کن
بیا کمی گناه کن
بیا ببر سر مرا
و حالِ این شکسته را
دوباره رو به راه کن
بریز روی شانهام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت
مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت
متن ترانه دل به دل
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
بخت آینه باشدم اگر می نشاندم رو به روی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پَر به سوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
من که عاشقم مست و سرخوشم/
جرعه می کشم من صبوی تو/
گنج آرزو در دل منی/
گنج آرزو در دل منی/
در دلم کنم جستجوی تو/
در دلم کنم جستجوی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پَر به سوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
بخت آینه باشدم اگر می نشاندم رو به روی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پر به سوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
من که عاشقم مست و سرخوشم/
جرعه می کشم من صبوی تو/
گنج آرزو در دل منی/
گنج آرزو در دل منی/
در دلم کنم جستجوی تو/
در دلم کنم جستجوی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پر به سوی تو
متن ترانه چونی بی من
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای زندگی تن و توانم همه تو/
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو/
تو هستی من شدی از آنی همه من/
من نیست شدم در تو از آنم همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/
باز آمد و رخت خویش بنهاد برفت/
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای در دل من میل و تمنا همه تو/
واندر سرِ من مایه ی سودا همه تو/
هرچند به روزگار در می نگرم/
هر چند به روزگار در می نگرم/
امروز همه تویی، امروز همه تویی و/
فردا همه تو، فردا همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
متن ترانه سودای تو
تو چنان بر دل نشستی
گویی یارا قصد جانم کرده ای
می بری هر جا که میخواهی مرا
عاشقی بی آشیانم کرده ای
عشق تو همواره غوغا می کند
عاشقی با من چه کارا می کند
من فقط دارم تماشا می کنم
با همین حالم مدارا می کنم
مست و حیرانم جانانم بیمارم نکن
زیر بارانم بی تابم ویرانم نکن
موج موهایت چشمانت چقدر دریایی است
بیش از دیگر مجنون و پریشانم نکن
تا سر سودای تو دین من است
خنده هایت مرغ آمین من است
عشق تو عادت دیرین من است
لیلی چشم تو شیرین من است
مست و حیرانم جانانم بیمارم نکن
زیر بارانم بی تابم ویرانم نکن
موج موهایت چشمانت چقدردریایی است
بیش از دیگر مجنون و پریشانم نکن
متن ترانه چتر خیس (ریمیکس)
🗣 Hamed Homayoun
🎵 Chatre Khis
#HamedHomayoun
دستم تودست یاره
قلبم چه بی قراره
به به چی میشه امشب
بارون اگر بباره
چه شاعرانه یه چترخیس
دریا کنارپرسه های عاشقانه
زل میزنم به چشمای مستت
سرروی شونت میگذارم بی بهانه
میخوامت خانومم با عشقت آرومم
دستم تو دست یاره
قلبم چه بی قراره
به به چی میشه امشب
بارون اگر بباره
چه شاعرانه
یه چتر خیس و...
دریا کنار و پرسه های عاشقانه
زل میزنم به
چشمای مستت
سرروی شونت میگذارم بی بهانه
میخوامت خانومم با عشقت آرومم
متن ترانه باور
داره باورم میشه عشقی که میگشتم دنبالش کنارمه
منی که از هر عشقی میترسیدم اما عاشق شدم این همه
داره باورم میشه اونی که همیشه با من میمونه تویی
همونی که حرفامو نگفته از توی چشمام میخونه تویی
تو همونی که عشق دادی به دلم دیدی چجوری افتادی به دلم
به چشمات قسم داره نفسم میره واسه تو …
تو همونی که دنیام دنیاش شده هرچی که میخوام هرچی که میخواد شده
به چشمات قسم داره نفسم میره واسه تو …
علاقم بهت این احساس دوس داشتنت همین که الان دارمت برام اوج خوشبختیه
کنار منی بی قرارم قرار منی جون دلمی مال منی همه میدونن تو قلبم چیه
تو همونی که عشق دادی به دلم دیدی چجوری افتادی به دلم
به چشمات قسم داره نفسم میره واسه تو …
تو همونی که دنیام دنیاش شده هرچی که میخوام هرچی که میخواد شده
به چشمات قسم داره نفسم میره واسه تو …
متن ترانه چهار مضراب
🗣 Ali Zand Vakili
🎵 Zendegi Kon
#AliZandVakili
رها کن دیگه غصه هاتو
بدون قدره این لحظه هاتو
به خدا این روزو شبا بر نمیگرده
میبازه اونیکه پیه غصه میگرده
کجایی جونم صه رو ول کن
یه لحظه عمرو صرفه دل کن
تو دلت حاکم مثه یک تنگه بلوره
تو که شادی خونه ی دل چشمه ی نوره
بسه دیگه این ماتمو
خدا بسه دیگه این عزا گرفتن
نیافریده خدا
روزی واسه غصه خوردن
زندگیه تو یه معجزست
که خدا هدیه داده تلفش نکن
نیافریده خدا
روزی واسه غصه خوردن
چی میشه که باشی
همیشه شادو خندون
نبینم چشاتو گریونو پریشون
هر روز واسه تو یه فرصته جدیده
هر روزه خدا پر نوره امیده
ببین شادیه پرنده هارو
که شادن حتی با چند تا ارزن
چه حیفه غصه داشته باشی
واسه چی زاری که نمیارزه
چرا فکر کردی یادت
چون شبه یلداست
غمو شادی دنیا
چند روزی با ماست
مثه این آهنگ دنیا کوتاهه
نجنبی میبینی آخره راهه
نداریم حرفی واسه ی گفتن
به غیر از اینکه بیا زندگی کن ای دوست
متن ترانه صنم
دلبر جان ای صنم
دُرِّ گران ای صنم
رفتنت از جان برد
تاب و توان ای صنم
تاب و توان ای صنم
ای مه شیرین صنم
دلبر دیرین صنم
مِی بده امشب از آن
دست بلورین صنم
دست بلورین صنم
شده ام حیران حیران
تو بیا در جان درمان صنم
گل رَخشانی جانی تو بیا
لعل درخشان صنم
زده ام دل دل
نشدم واصل واصل به تو
دل و دلدارم یارم
که گرفتارم نگارم به تو
دلبر جان ای صنم
دُرِّ گران ای صنم
رفتنت از جان برد
تاب و توان ای صنم
تاب و توان ای صنم
ای مه شیرین صنم
دلبر دیرین صنم
مِی بده امشب از آن
دست بلورین صنم
دست بلورین صنم
دلبر جان ای صنم
دُرِّ گران ای صنم
به کجا میبری
دل و جان ای پری
دل شیدا دل رسوا
به کجا؟ ای پری
تو که پیدا شدی صنما ناگهان
به شب تار من
چو مَه آسمان
دلبر جان ای صنم
دُر گران ای صنم
رفتنت از جان برد
تاب و توان ای صنم
تاب و توان ای صنم
ای مه شیرین صنم
دلبر دیرین صنم
می بده امشب از آن
دست بلورین صنم
دست بلورین صنم
دلبر جان ای صنم
دُر گران ای صنم
متن ترانه شهر حسود
ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم
خونمون رو دوشمونه ما یه آه دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم
ما غنیمت های بی رویای این جنگای سردیم زندگیمون کو ببین ما کشته های بی نبردیم
بی خبر از حال هم آواره ی دنیای دردیم ما واقعا با هم چه کردیم
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
پس بدین فرصت خندهامو پس بدین شادی تو صدامو پس بدین قلب عشق آشنامو
لااقل پس بدین گریه هامو …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه کلاغ
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
به شب آغشته می ماند خورشیدم
فراز تپه ای ماهی پیدا نیـست
صدایی از درون با من می گوید
شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست
پـر می زند بر بامم سیاهِ کلاغ و شب
به ویرانه ها می مانم خانه بی چراغ و تب
می سوزدم می کوبد به در دست سرد باد
جز رفتنت تصویری نمی آورم بـه یـاد
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
هوا را پنجه می سایم، می بینی
نفس اطرافِ دستانم پیدا نیست
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.