- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
منتخب
متن ترانه پیدای پنهان (مقدمه)
🗣 Salar Aghili
🎵 Vatanam
#SalarAghili
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دورانها
کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها
ایستادی بر جنگ رودررو
خنجر از پشت می زند دشمن
گویی از ما ودر نهان بر ما
وطنم پشت حیله را بشکن
رگت امروز تشنه عشق است
دل رنجیده خون نمی خواهد
دل تو تا ابد برای تپش
غیرعشق و جنون نمی خواهد
شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر نبینم چشم
رو به رویای عشق بسته شود
از تب سرد موجهای خزر
تا خلیجی که فارس بوده و هست
می شود با تو دل به دریا زد
می شود با تو دل به دنیا بست
متن ترانه پیدای پنهان
🗣 Salar Aghili
🎵 Ghoghnoos
#SalarAghili
چله به چله عشق را از غم به شادی می بریم.
حق خود از لبخند را ، با اشک با خون می خریم.
هرجا سکوت کوچه ها ، از ترس سنگین تر شود.
یک آه هم گل میکند تا شهر رنگین تر شود.
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت.
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت.
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر می رود.
دستان ما در بند هم دور از تصور می رود.
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست.
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست.
ققنوس بر می خیزد و ما را تماشا می کند.
متن ترانه آرام جان (ساز و آواز)
🗣 Salar Aghili
🎵 Ghoghnoos
#SalarAghili
چله به چله عشق را از غم به شادی می بریم.
حق خود از لبخند را ، با اشک با خون می خریم.
هرجا سکوت کوچه ها ، از ترس سنگین تر شود.
یک آه هم گل میکند تا شهر رنگین تر شود.
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت.
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت.
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر می رود.
دستان ما در بند هم دور از تصور می رود.
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست.
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست.
ققنوس بر می خیزد و ما را تماشا می کند.
متن ترانه در میان آب و آتش
🗣 Salar Aghili
🎵 Dar Zire In Avar
#SalarAghili
دل داده ام بر باد بر هر چه بادا باد
مجنون تر از طوفان تسلیم این بیداد
کردی وداعی تلخ با من شباهنگام
تا یک نظر خورشید بر دیده ام افتاد
ای عشق ای عشق ای عشق نا فرجام
ویرانه ام کردی راندی مرا از خود دادی مرا بر باد
میخوانمت ای جان در زیر این آوار
چون در شبی مهتاب بردی مرا از یاد
میخوانمت ای جان در زیر این آوار
چون در شبی مهتاب بردی مرا از یاد
گر راه من باشد در عاشقی مردن
در دام عشق تو هر دم شوم آزاد
دل داده ام بر باد
بر هر چه بادا باد
متن ترانه شب (ساز و آواز)
🗣 Salar Aghili
🎵 Ghoghnoos
#SalarAghili
چله به چله عشق را از غم به شادی می بریم.
حق خود از لبخند را ، با اشک با خون می خریم.
هرجا سکوت کوچه ها ، از ترس سنگین تر شود.
یک آه هم گل میکند تا شهر رنگین تر شود.
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت.
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت.
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر می رود.
دستان ما در بند هم دور از تصور می رود.
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست.
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست.
ققنوس بر می خیزد و ما را تماشا می کند.
متن ترانه نشد
🗣 Amin Bani
🎵 Nashod
#AminBani
باید نفس بکشم تویه هوای خودم
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
نشد نشد که بیام بازم به دیدنه تو
نشد نفس بکشم نفس کشیدنتو
روزای تار منه شبای روشنه تو
چقدر غریبه شدی منم منم منه تو
هنوز رویای تو دنباله منه
هنوز زخمای تو رو باله منه
هنوز از خواب خوشت میپرم هر شب
ببین تقدیر بده بیخبرو ببین
طوفانیه چشمای ترو ببین
تو دوری و تنهاترم هر شب
باید نفس بکشم تویه هوای خودم
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
انگار کسی فکر پریشونیه من نیست
کسی تو شبه بارونی من نیست
دیگه وقته پشیمونیه من نیست
انگار تو قلبم غمِ دلخواه تو مونده
هنوز قلبه من همراه تو مونده
هنوز پشته سرم آه تو مونده انگار
ببین تقدیر بده بیخبرو ببین
طوفانیه چشمای ترو ببین
تو دوری و تنهاترم هر شب
باید نفس بکشم تویه هوای خودم
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
نشد نشد که بیام بازم به دیدنه تو
نشد نفس بکشم نفس کشیدنتو
روزای تار منه شبای روشنه تو
چقدر غریبه شدی منم منم منه تو
متن ترانه چرا رفتی
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
خیالت گرچه عمری یارِ من بود/
امیدت گرچه در پندار من بود/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن، بی خبر کن/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم
متن ترانه درون آینه
درون آینه ی روبرو چه می بینی/
درون آینه ی روبرو چه می بینی/
تو ترجمانِ جهانی بگو چه می بینی/
تویی برابر تو چَشم در برابر چَشم/
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی، چه می بینی/
درون آینه ی روبرو چه می بینی/
تو هم شراب خودی، هم شراب خواره ی خود/
سوای خون دلت سوای خون دلت/
در سبو چه می بینی، بگو چه می بینی/
در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است/
در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است/
و باد می بردش/
و باد می بردش سو به سو چه می بینی، چه میبینی/
درون آینه ی روبرو چه می بینی، چه میبینی
متن ترانه دل به دل
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
بخت آینه باشدم اگر می نشاندم رو به روی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پَر به سوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
من که عاشقم مست و سرخوشم/
جرعه می کشم من صبوی تو/
گنج آرزو در دل منی/
گنج آرزو در دل منی/
در دلم کنم جستجوی تو/
در دلم کنم جستجوی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پَر به سوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
دلسپرده ام من به روی تو/
در دل من است آرزوی تو/
بخت آینه باشدم اگر می نشاندم رو به روی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پر به سوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
دل به دل ز تو تا تو آمدم/
قبله گاه من خاک کوی تو/
من که عاشقم مست و سرخوشم/
جرعه می کشم من صبوی تو/
گنج آرزو در دل منی/
گنج آرزو در دل منی/
در دلم کنم جستجوی تو/
در دلم کنم جستجوی تو/
جان جان جان از همه جهان/
می کشد دلم پر به سوی تو
متن ترانه کولی
رفت آن سوار کولی! با خود تورا نبرده/
رفت آن سوار کولی! با خود تورا نبرده/
شب مانده است و با شب تاریکی فشرده/
کولی! کنار آتش رقص شبانه ات کو؟/
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟/
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی/
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی/
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده/
رفت آن سوار کولی! با خود تو را نبرده/
می رفت گَرد راهش از دودِ آه تیره/
نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده/
سودای همرهی را گیسو به باد دادی/
سودای همرهی را گیسو به باد دادی/
رفت آن سوار و با خود یک تارِ مو نبرده!/
رفت آن سوار و با خود یک تارِ مو نبرده!/
یک تارِ مو نبرده!
متن ترانه همه هیچم
نه فرشته ام، نه شیطان، کی ام و چی ام؟ همینم!/
نه ز بادم و نَزآتش که نواده ی زمینم!/
منم و چراغ خُردی که بمیرد از نسیمی/
نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم/
نه فرشته ام، نه شیطان، کی ام و چی ام؟ همینم!/
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد/
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد/
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم/
نه حق حقم، نه نا حق نه بدم، نه خوب مطلق/
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم/
تب بوسه ایم از آن لب، به غنیمت است امشب/
که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم/
که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم/
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد/
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم/
نزنم نمک به زخمی که همیشگی ست، باری/
که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم/
که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم/
نه فرشته ام، نه شیطان
متن ترانه چونی بی من
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای زندگی تن و توانم همه تو/
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو/
تو هستی من شدی از آنی همه من/
من نیست شدم در تو از آنم همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/
باز آمد و رخت خویش بنهاد برفت/
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای در دل من میل و تمنا همه تو/
واندر سرِ من مایه ی سودا همه تو/
هرچند به روزگار در می نگرم/
هر چند به روزگار در می نگرم/
امروز همه تویی، امروز همه تویی و/
فردا همه تو، فردا همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
متن ترانه شتک
شتک زده است به خورشید، خون بسیاران/
شتک زده است به خورشید، خون بسیاران/
بر آسمان که شنیده است از زمین باران/
از زمین باران/
دریده شد گلوی نی زنان عشق نواز/
به نیزه ها که بریدندشان ز نیزاران/
دریده شد گلوی نی زنان عشق نواز/
به نیزه ها که بریدندشان ز نیزاران/
نسیم نیست؟ نه! بیم است بیم دار شدن/
نسیم نیست؟ نه! بیم است بیم دار شدن/
که لرزه می فکند بر تَن سپیداران/
سراب امن و امان است این/
نه امن و امان/
که ره زده است فریبش با باور یاران/
چو چاه ریخته، آوار می شوم بر خویش/
که شب رسیده و ویران ترند، بیماران/
برای من سخن از من مگو به دلجویی/
سخن مگو به دلجویی/
مگیر آینه، مگیر آینه پیش ز خویش بیزاران/
کجا به سنگرس دیو و سنگ بارانش/
در آبگینه حصاری شوند، هوشیاران/
در آبگینه حصاری شوند، هوشیاران/
شتک زده است به خورشید، خون بسیاران
متن ترانه در حصار شب
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن/
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن/
در این حصار جادویی روزگار بشکن/
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن/
در این حصار جادویی روزگار بشکن/
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه/
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/
به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن/
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه/
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن/
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی/
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن/
بسرای تا که هستی که سرودنست بودن/
بسرای تا که هستی که سرودنست بودن/
به ترنمی، به ترنمی، دژ وحشت این دیار بشکن/
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه/
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه/
تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن/
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا/
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن/
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا/
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن/
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن
متن ترانه تنها می مانم
تنها میمانم میدانم می آیی
با تو آرامم بی ترس از تنهایی
تنها میمانم عاشق تر زخمی تر
آرام چون آتش در زیر خاکستر
برگرد و بیا دلتنگ دیدارم بغض شب تارم
من هرچه دارم از تو دارم...
برگرد و بیا آشفته مگذارم دوری و بی تو بی قرارم
تویی تویی دنیای من آرامش شب های من
دلم شکست خدای من
تو باورم کن، باورم کن...
آشفته ام آشفته ام زخم از برادر دیده ام
آشفته ام آشفته چون از ناکسان رنجیده ام
از ناکسان رنجیده ام...
برگرد و بیا دلتنگ دیدارم بغض شب تارم
من هرچه دارم از تو دارم...
برگرد و بیا آشفته مگذارم دوری و بی تو بی قرارم
تویی تویی دنیای من آرامش شبها من
دلم شکست خدای من
تو باورم کن، باورم کن...
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.