- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
علیرضا افتخاری
متن ترانه بی تو بودن
بی تو بودن را تمام شهر با من گریه کرد/
بی تو بودن را تمام شهر با من گریه کرد/
دوست با من هم صدا نالید دشمن گریه کرد/
جای جای بی تو بودن را/
جای جای بی تو بودن را در آن تنگ غروب/
آسمانی ابر با بغضی سترون گریه کرد/
با هزاران آرزو یک مرد مردی پر غرور/
با هزاران آرزو یک مرد مردی پر غرور/
مثلِ یک آلاله در فصلِ شکفتن گریه کرد/
این خبر وقتی که در دنیای گل ها پخش شد/
نسترن در گوشه ای افسرد لادن گریه کرد/
گریه کرد/ گریه کرد/
گریه یعنی انفجار بغض یعنی درد عشق/
بارها این درد را در چاه بیژن گریه کرد
متن ترانه بی بی جون
بی بی جون قصه بگو/
بی بی جون قصه بگو/
قصه از گذشته ها/
قصه ی دیو سیاه/
قصه ی دیو سیاه/
لب دریا پریا/
بگو از اتل متل/
قصه ی حسن کچل/
بگو از اتل متل/
قصه ی حسن کچل /
بی بی جون قصه بگو /
بی بی جون قصه بگو/
بلکه خوابم ببره/
توی این قرن اتم چه کسی بی خطره/
بی بی جون باغچه و باغمون چی شد/
بی بی جون مشق و کتابمون چی شد/
بی بی جون حرف حسابمون چی شد/
بی بی جون باغچه و باغمون چی شد/
بی بی جون مشق و کتابمون چی شد/
بی بی جون حرف حسابمون چی شد/
بی بی جون قصه بگو/
بی بی جون قصه بگو/
قصه از گذشته ها /
قصه ی دیو سیاه/
قصه ی دیو سیاه/
لب دریا پریا/
بگو از اتل متل/
قصه ی حسن کچل/
بگو از اتل متل/
قصه ی حسن کچل/
بی بی جون قصه بگو/
بی بی جون قصه بگو/
بلکه خوابم ببره/
توی این قرن اتم چه کسی بی خطره/
تو ی این قرن اتم چه کسی بی خطره
متن ترانه پاییز
آسمانش گرفته تنگ در آغوش/
ابر با آن پوستین سرد نمناکش/
باغ بی برگی روز و شب تنهاست/
با سکوت پاک غمناکش/
ساز او باران/
سرودش باد/
جامه اش شولای عریانی است/
و جز اینش جامه ای باید بافته/
بس شعله ی زر تارِ پودش باد/
گو بروید یا نروید /
هرچه در هرجا که خواهد یا نمی خواهد/
باغبان و رهگذاری نیست/
باغ نومیدان چشم در راه بهاری نیست/
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد/
ور برویش برگ لبخندی نمیروید /
باغ بی برگی چه میگوید که زیبا نیست/
داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید/
باغ بی برگی خنده اش خونی است اشک آمیز /
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن/
پادشاه فصل ها /
پاییز
متن ترانه دوره گرد
اهلِ دردم می شناسم درد را/
دیده ام شب گریه های درد را/
دوره گرد کوچه های بی کسی است/
من چه سازم این دلِ شبگرد را/
من چه سازم این دلِ شبگرد را/
سبزِ سبزِم از چه رو باور کنی/
رنگِ غمگین بهار زرد را/
صبحِ فردا پرتو خورشیدش/
می تکاند از دلِ من گرد را/
جانِ گرمم عاقبت باور نکرد/
قصه ی خورشید های سرد را/
اهلِ دردم/
می شناسم درد را/
اهلِ دردم/
می شناسم درد را/
دیده ام شب گریه های مرد را/
دیده ام شب گریه های مرد را/
اهلِ دردم/
می شناسم درد را
متن ترانه کنج تنهایی
شب است و من کنج تنهایی/
نشسته ام شاید باز آیی/
چه شود برگردی/
تو که ترکم کردی/
بخدا جانم را/
به لبم آوردی/
هر شب تا به سحر می نشینم/
یک شب هم تو بیا نازنینم/
شاید ببینی بی تو غمگینم/
یار دیرینم/
بمان کنارم/
گل بهارم/
که من به جز تو کسی ندارم/
بی خبر از دل من به کجا رفتی/
من چه کنم تو بگو که چرا رفتی/
ماهِ شبِ من بنشان تاب و تب من برگرد/
صبح سپیدم تو بیا نور امیدم برگرد/
بی خبر از دل من به کجا رفتی/
من چه کنم تو بگو که چرا رفتی/
من چه کنم تو بگو که چرا رفتی/
من چه کنم تو بگو که چرا رفتی/
من چه کنم تو بگو که چرا رفتی
متن ترانه قاصد تلخ
قاصدِ تلخِ به جا مانده از روز و شبم/
می زند در می نشیند به ببرم/
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم/
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
میان همه اما غریب/
وه چه سخت می گذرد روزگار فریب/
وه چه سخت می گذرد روزگار فریب/
کنج این خانه کسی یاد نکرد/
هیچ از این قصه ی بد حالی ما/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
قاصدِ تلخِ به جا مانده از روز و شبم/
می زند در می نشیند به ببرم/
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم/
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد/
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
متن ترانه ری را
ری را ری را ری را ری را ری را /
صدا می آید امشب/
صدا می آید امشب/
از پشتِ کاچ که بندآب/
برقِ سیاه تابش تصویری از خراب/
در چشم می کشاند./
گویا کسی ست که می خواند/
اما صدایِ آدمی این نیست این نیست/
اما صدایِ آدمی این نیست این نیست/
با نظم هوش ربایی /
من آوازهای آدمیان را شنیده ام شنیده ام شنیده ام شنیده ام /
من آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین/
در گردش شبانی سنگین/
ز اندوه های من/
ز اندوه های من/
ز اندوه های من/
ز اندوه های من/
سنگین تر سنگین تر/
ز اندوه های من/
سنگینتر/
وا آوازهای آدمیان را یکسر/
من دارم از بر دارم ازبر /
من دارم از بر ،از بر/
وا آوازهای آدمیان را یکسر/
من دارم از بر من دارم ازبر ازبر /
یک شب درون قایق دلتنگ/
خواندند دلتنگ خواندند آن چنان/
که من هنوز هیبتِ دریا را/
در خواب/
می بینم/
که من هنوز که من هنوز که من هنوز هیبت دریا را /
در خواب /
میبینم/
میبینم /
میبینم/
میبینم/
میبینم/
ری را ری را ری را ری را/
دارد هوای آنکه که بخواند/
در این شب سیا/
در این شب سیا/
او نیست با خودش/
او نیست با خودش/
او رفته ا و رفته با صدایش/
اما خواندن نمی تواند/
او رفته ا و رفته با صدایش/
اما خواندن نمی تواند/
ری را ری را ری را ری را ری را
متن ترانه نفرین به سفر
ما چون ما چون دو دریچه روبروی هم/
آگاه ز هر بگو مگوی هم/
هر روز سلام و پرسش و خنده/
هر روز قرارِ روز آینده/
عمر آیینه بهشت اما آه/
عمر آیینه بهشت اما آه/
بیش از شب و روز بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه کوتاه/
اکنون دل من شکسته و خسته ست/
زیرا زیرا یکی از دریچه ها بسته ست بسته ست/
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد/
نفرین نفرین نفرین به سفر نفرین به سفر نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد/
که هرچه کرد او کرد او کرد/
دیگر دل من شکسته و خسته است/
زیرا یکی از دریچه ها بسته است/
دیگر دل من شکسته و خسته است/
زیرا زیرا زیرا یکی از دریچه ها بسته است
متن ترانه پیوند عمر
خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست/
خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست/
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست/
گو سبب انتظار چیست/
خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست/
خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست/
ساقی کجاست ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست/
گو سبب انتظار چیست/
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار/
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار/
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست/
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست/
پیوند عمر بسته به موییست پیوند عمر بسته به موییست هوش دار/
غمخوار خویش باش غمخوار خویش باش غم روزگار چیست/
مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند/
ما دل به عشوه ی که دهیم ما دل به عشوه ی که دهیم اختیار چیست/
سهو و خطای بنده گرش هست اعتبار/
معنی لطف و رحمت پروردگار چیست/
راز درون پرده چه داند فلک خموش/
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست/
زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست/
تا در میانه تا در میانه تا در میانه خواسته کردگار چییییست
متن ترانه همت آهو
شرمندهام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
اقرار میکنم که من این های و هوی گنگ
ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گمشدگان همیشهام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
وایا به من که با همهی هم زبانیام
در خانواده نیز دعاگو نداشتم
شعرم صراحتیست دلآزار، راستش
راهی به این زمانهی نه تو نداشتم
نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است
باور نمیکنید که کندو نداشتم!
میشد که بندگی کنم و زندگی کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشت
آقا شما که از همهکس باخبرترید
من جز سری نهاده به زانو نداتم
خوانده و یا نخوانده به پابوس آدم؟
دیگر سوال دیگری از او نداشتمشرمندهام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
اقرار میکنم که من این های و هوی گنگ
ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گمشدگان همیشهام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
وایا به من که با همهی هم زبانیام
در خانواده نیز دعاگو نداشتم
شعرم صراحتیست دلآزار، راستش
راهی به این زمانهی نه تو نداشتم
نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است
باور نمیکنید که کندو نداشتم!
میشد که بندگی کنم و زندگی کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشت
آقا شما که از همهکس باخبرترید
من جز سری نهاده به زانو نداتم
خوانده و یا نخوانده به پابوس آدم؟
دیگر سوال دیگری از او نداشتم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.