0 از 5 (از مجموع 0 امتیاز)
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
خسرو شکیبایی سعدی
توسط alireza Patrick
0 دنبال کننده27 آهنگ (01:03:57)
#عنوان
1
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته...
01:30
3
غافلی را شنیدم که خانه ی رعیب خراب کردی تا خزانه ی سلطان آباد کند...
02:30
5
صاحب دلی را گفتند: بدین خوبی که خورشید است، نشنیده ایم که...
01:59
6
بازرگانی را شنیدم که صدوپنجاه شتر بار داشت و چهل بنده ی خدمتکار...
02:44
7
یکی از صاحب دلان زورآزمایی را دید که به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته...
01:53
8
ظالمی را حکایت کنند که هیزم رنجوران خریدی به حیف و به توانگران دادی گران...
02:22
10
موسی علیه السلام فقیری را دید از برهنگی به ریگ اندر شده...
02:25
11
با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق بحث همی کردیم که...
03:21
13
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته...
01:30
15
غافلی را شنیدم که خانه ی رعیب خراب کردی تا خزانه ی سلطان آباد کند...
02:30
17
صاحب دلی را گفتند: بدین خوبی که خورشید است، نشنیده ایم که...
01:59
18
صاحب دلی را گفتند: بدین خوبی که خورشید است، نشنیده ایم که...
01:59
19
بازرگانی را شنیدم که صدوپنجاه شتر بار داشت و چهل بنده ی خدمتکار...
02:44
20
یکی از صاحب دلان زورآزمایی را دید که به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته...
01:53
21
ظالمی را حکایت کنند که هیزم رنجوران خریدی به حیف و به توانگران دادی گران...
02:22
23
موسی علیه السلام فقیری را دید از برهنگی به ریگ اندر شده...
02:25
24
با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق بحث همی کردیم که...
03:21
25
با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق بحث همی کردیم که...
03:21
27
با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق بحث همی کردیم که...
03:21
0 از 5 (از مجموع 0 امتیاز)
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
در همین سبک
نظرات
شما اولین نظر را بنویسید.
ورود / ثبت نام