بانو

متن ترانه بانو

تو چشماتو به من دادی
نگامو از تو دزدیدم
هنوز شرمندهتم بانو
که دیر چشماتو فهمیدم

یه جور آرامشی داشتم
که با عشق تو باور شد
تو این رؤیای فرخنده
هوای شهر بهتر شد

چراغا با تو روشنتر
تو هستی خونهمون گرمه
هنوز گهوارهی قلبم
با احساس تو سرگرمه

وجودم، هستی و عمرم
تموم فرصتم بودی
همیشه از تو ممنونم
که سهمم، قسمتم بودی

تو چشماتو به من دادی
نگامو از تو دزدیدم
ولی باز دزدکی بانو
تو رو تو آینه میدیدم...