- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
سنتی
متن ترانه بخش 2
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قُلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چُنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است، لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون
متن ترانه همنوازی کوبهای
🗣 Homayoun Shajarian
🎵 To Kisti
#HomayounShajarian
ترانه : تو کیستی
خواننده : همایون شجریان
آهنگساز : محمد جواد ضرابیان
شاعر : فریدون مشیری
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم!
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو ؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه
کدام نشأه دویده ست از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند
به رقص می آیند
سرود می خوانند
چه آرزوی محالی ست زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو :
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟
ترا به هرچه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه .
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.