- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
😊
متن ترانه بر باد رفته
بهشتم گم شده بر باد رفته
صدام کن اسم من از یاد رفته
صدام کن بی صدات از دست میرم
نذار از ترس تنهایی بمیرم
دلم آواز کولی وار میخواد
دلم آغوش گندم زار میخواد
من از دلبستگی ها زخم خوردم
دلم یه عشق بی آزار میخواد
خواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بود
خون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بود
خواب دیدم سایه ای بودم که همراهی نداشت
توی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشت
چه حالی داره حس پر کشیدن
یه دریا رو یه جرعه سر کشیدن
با چشم بسته آدم ها رو دیدن
به تو قبل از دوراهی ها رسیدن
چه بد حالیه حس بی پناهی
زمین افتادن از بی تکیه گاهی
تصور کردن های اشتباهی
رسیدن از سیاهی به سیاهی
خواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بود
خون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بود
خواب دیدم سایه ای بودم که همراهی نداشت
توی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشت
متن ترانه رازهای مگو (این تنهایی حق من است)
این تنهایی حق من است
تاوان عاشق شدن است
میدانم/ این قصه/ پایانش/ روشن بود
این آتش/ از آغاز/ با من بود
چه رازهای مگو/ که لحظه رفتن/ سر زبانم بود
چه ابرهای غریب/ که مثل خاطره ات/ در آسمانم بود
چه «دوست دارم...» ها/ که غنچه شد به لب و/ میان ره پژمرد
ز خاطرت نرود/ که خاطرات تو هم/ مرا ز خاطر برد...
این تنهایی حق من است
تاوان عاشق شدن است
میدانم/ این قصه/ پایانش/ روشن بود
این آتش/ از آغاز/ با من بود
متن ترانه بوی گیسو
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود آشنارویی مرا دیوانه کرد
ای مسلمانان به فریادم رسید طفل هندویی مرا دیوانه کرد
میزنم خود را به آتش بی دریغ آتشین خویی مرا دیوانه کرد
از حرم لبیک گویان میروم جذبه کویی مرا دیوانه کرد
واقف از میخانه و مسجد نیم چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
عنبرین مویی مرا دیوانه کرد یاسمن بویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد ...
متن ترانه الله مزار
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
به پهنای صحرای دلتنگی
والله سیه غروب هایی دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
به صحرای له له له له له له له لی
حال کفتری که در هوای تو
که میپره در هوای تو که میپره
در هوای تو
والله جونم فدای تو
امان امان امان امان امان آی امان امان
آهو جان امان آهو جان بگو از چه کوه هایی میری
زمستون بود و به یاد تو
والله خواب بهارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
متن ترانه چونی بی من
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای زندگی تن و توانم همه تو/
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو/
تو هستی من شدی از آنی همه من/
من نیست شدم در تو از آنم همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/
باز آمد و رخت خویش بنهاد برفت/
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای در دل من میل و تمنا همه تو/
واندر سرِ من مایه ی سودا همه تو/
هرچند به روزگار در می نگرم/
هر چند به روزگار در می نگرم/
امروز همه تویی، امروز همه تویی و/
فردا همه تو، فردا همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
متن ترانه آدم
از آنسوی شب میایم باری از حسرت بر دوشم
خورشیدی پنهان در دستم آواز باران در گوشم
مانده در بی تابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من
روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من
سیب رویاهایم را چیدم از باغ باور
با فریب حوایی میروم از آنجا رو به دنیایی دیگر
پیش رویم میبینم شهری از غوغا لبریز
شهر سرگرمی ها شهر دلتنگی ها شهر سرمای پاییز
تقدیرم را در من بشکن آزادم کن از جنگیدن
آیینه ام بودی ای کاش بر گردانی من را به من
مانده در بی تابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من
روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من
قصه گوی تنها من ... ماهی بی دریا من ...
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.