- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
MHV
متن ترانه بی قرارم
عاشق شدم رفت تو کردی بیقرارم از تو یه دلتنگی فقط مونده برا من آخه کی میخواد بیاد جاتو بگیره دنیا میخواد هرجا منو با تو ببینه ببین بی تو دلم یخ کرد همه حرفاتو از بر کرد بیا حال دلم خوبه بیا دوباره باز برگرد شدم پریشون تو کجایی برگرد حیرون کوچه ها شدم دوباره تب کرد قلب مریضم این روزا هواتو کرده بی معرفت تو نیستی این خونه چه سرده شدم پریشون تو کجایی برگرد حیرون کوچه ها شدم دوباره تب کرد قلب مریضم این روزا هواتو کرده بی معرفت تو نیستی این خونه چه سرده ندید چشات داغونتم من این دلتنگیو مدیونتم همین ببین بی طاقتم و بی قررا ببین اشکم میخواد بی تو دراد به این چشمام قسم دلواپسم فقط منو ببین شدم پریشون تو کجایی برگرد حیرون کوچه ها شدم دوباره تب کرد قلب مریضم این روزا هواتو کرده بی معرفت تو نیستی این خونه چه سرده شدم پریشون تو کجایی برگرد حیرون کوچه ها شدم دوباره تب کرد قلب مریضم این روزا هواتو کرده بی معرفت تو نیستی این خونه چه سرده
متن ترانه چمدون
🗣 Mohsen Chavoshi
🎵 Chamedoon
#MohsenChavoshi
چمدونمو دارم می بندم، با یه طرح کهنه از دلخوشیام
باورم نمیشه باید برم و دیگه هیچوقت به دیدنت نیام
تو که میشناسی منو بهم بگو مگه میشه این همه ساده برم؟
با تموم جاده عطر تو هست، بگو باید از کدوم جاده برم؟
شایدم دوباره باید از همون جاده ای که تک و تنها اومدم
تک و تنها برم و یادم بره، واسه ی چی دل به این جاده زدم
چمدونمو باید می بستم، واسه رفتن از همون روی که
تو با طعنه هات میگفتی عشقت واسه ی دنیای من کوچیکه
خونه خیلی وقته که بهم میگه با خودت مرور کن گذشته رو
کسی اینجا به تو وابسته نبود! خودتو خسته نکن دیگه برو ...
من با چمدونم
آخرین این جاده
منتظرت میشم
تو هم اگه دیدی
تنهایی سخته برات
بیا بمون پیشم
متن ترانه زیبایی
🗣 Mohsen Chavoshi
🎵 Zibaei
#MohsenChavoshi
از خودم میپرسم از چی نفرت داره
چی ازم فهمیده که ازم بیزاره
اما باز فکر میکنم شاید اصلا نمیخواد
کسی عاشقش بشه کسی پا به پاش بیاد
واسه این تنهایی بهت اصلا نمیاد که مقصر باشی
تو با این زیبایی نمیتونی از عشق متنفر باشی
شاید از من یا نه، از همه بیزاره
نمیخواد درک کنه یکی دوسش داره
اما باز فکر میکنم شاید این تقدیره
که داره چشماشو از چشم من میگیره
واسه این تنهایی بهت اصلا نمیاد که مقصر باشی
تو با این زیبایی نمیتونی از عشق متنفر باشی
تو با این زیبایی...
تو با این زیبایی...
بهت اصلا نمیاد...
متن ترانه خیلی برام عزیزه خاطرت
بی تو آینده، نا خوشاینده
عشق من
هیچکی رو جز تو، نمی سنده
چشم من
نه بی تو ای وای نه
لحظه به لحظه، عذاب محضه
عشق من
اگه نبینه
تو رو هر لحظه چشم من
نه بی تو ای وای نه
همیشه به عشقه این عشقت
دل من زنده ست به عشقت
کاش میدونستی کاشکی
میکشم نفس به عشقت
دل بندم
دل کندم از همه به خاطرت
خیلی برام عزیزه خاطرت
دل کندم به خاطرت
متن ترانه من و تو
🗣 Shahram Shokoohi
🎵 Mano To
#ShahramShokoohi
از دست تو دلگیرم ارامش نمیگیرم
با یاد تو من هرشب من با خودم درگیرمخواستم پا بندت نشم اما افسوس که خیلی دیر جنبیدمتو خوب فهمیدی که دل باختممن از نگاهت اینو فهمیدمدلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از مندلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از منعجیبه که یکی شبیه منبه یک نگاه ساده دل دادهبا اون غرور و خودخواهی حالا به دستو پات افتادهوقتشه باور کنی حرفامومن امتحان عشقو پس دادمهر جوری میخواهی امتحانم کنتا آخرش پای تو وایسادمدلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از مندلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از من
متن ترانه چراغا رو خاموش کن
چراغا رو خاموش کن هوا هوای درده
دوس ندارم ببینی چشمی که گریه کرده
چراغا رو خاموش کن سرگرم گریه باشم
میخوام به روم نیارن باید ازت جدا شم
فکر نموندن تو دنیامو میسوزونه
چراغا رو خاموش کن چشم و چراغ خونه
یه خورده آرومم کن نشون نده که سردی
حالا وقته دروغه بگو که بر میگردی
از شرم اشکای من رفتی چرا یه گوشه
ازم خجالت نکش چراغا که خاموشه
اگه دلت هنوزم باهام یکم رفیقه
یه خورده دیرتر برو فقط یه چند دقیقه
فکر نبودن تو دنیامو میسوزونه
چراغا رو خاموش کن چشم و چراغ خونه
یه خورده آرومم کن نشون نده که سردی
حالا وقته دروغه بگو که بر میگردی
بگو که برمیگردی فکر نبودن تو
دنیامو میسوزونه یه خورده آرومم کن
نشون نده که سردی حالا وقته دروغه
بگو که بر میگردی بگو که بر میگردی
متن ترانه سرت سلامت
میگی خستت کردم، میگی میخوای دور شی
باشه عشقم رد شو، نمیخوام مجبور شی
میگی بی من خوبی، قلبمو میکوبی
برو تا راحت شی، حالا که آشوبی
میگی بیزار شدی، میگی تکرار شدم
من که عشقت بودم، باعث آزار شدم
عاشقی زوری نیست، غربتت دوری نیست
حالا که میخوای بری، رسمش اینجوری نیست
سرت سلامت گله من، گوشه ای از دله من
از وفاداری دنیا، این شده حاصله من
بهانه هات خیلی کمه، توام یکی مثل همه
این گذشتن از وجودم، یادگاره عشقمه ...
همه خوبن ما بد، سادگیم قلبتو زد
میگی فراموش میکنی، بی صفتی تا این حد
بعد از این میخندم، به دله بازندم
روی هر چی سادگی، چشامو میبندم
دوباره باز از نو، خط زدی دنیا رو
دیگه اصراری نیست، هر کجا خواستی برو
میگی قسمت این بود، دیر میای میری زود
بی تعارف بردی، بازی خوبی بود ...
سرت سلامت گله من، گوشه ای از دله من
از وفاداری دنیا، این شده حاصله من
بهانه هات خیلی کمه، توام یکی مثل همه
این گذشتن از وجودم، یادگاره عشقمه ...
متن ترانه دیگه مشکی نمی پوشم
یه عمری آرزوم این بود که با قلب تو هم سو شم
نذار بی تو هوای عشق زمستون شه تو آغوشم
تو این حالم رو می فهمی همین که باشی آرومم
نرو از پیش من حتی اگه حس کردی خاموشم
نرنجی از دلم بانو ، یه وقتایی اگه سردم
آخه این بار غم گاهی زیادی میشه رو دوشم
یه روز گفتی میری اما،یقین داری که میمیری
به جون تو که بعد از تو برات مشکی نمی پوشم
ندارم ناله و آهی شراب غم نمی نوشم
نمیگیرم گل و گلدون غمت میشه فراموشم
نمیمونم منم اینجا تو دنیایی که تو نیستی
چیکار کردی که تونستم با چشمای تو جادو شم
بگو که باورت میشه چقد ساده دوست دارم
با اینکه خیلی از حرفات هنوزمونده توی گوشم
به جون تو قسم خوردم بری از پیش من مردم
واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
متن ترانه کلاغ
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
به شب آغشته می ماند خورشیدم
فراز تپه ای ماهی پیدا نیـست
صدایی از درون با من می گوید
شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست
پـر می زند بر بامم سیاهِ کلاغ و شب
به ویرانه ها می مانم خانه بی چراغ و تب
می سوزدم می کوبد به در دست سرد باد
جز رفتنت تصویری نمی آورم بـه یـاد
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
هوا را پنجه می سایم، می بینی
نفس اطرافِ دستانم پیدا نیست
متن ترانه عاشقانه تنهاست
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو کوچه کوچه مرا بلدی
من به جز آبیِ نگاهت آسمانی نمی شناسم
تا تو سرگرم روزگاری از نفس بی تو می هراسم
رد شو از قاب لحظه هایم دیده شو عاشقانه تنهاست
رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست
مرا باور کنی یا نه تویی پایانِ ویرانی
چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو تار و پود مرا بلدی
آه نمی رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد
متن ترانه حرفی بزن
حرفی بزن تو ای درد آشنا
می شکنی چرا قلب مرا
منی که عمری پا به پای تو دویده ام وای
منی که جز عشقت ، گلی دگر نچیده ام وای
ندارم بُغضی از تقدیر
از این دورانِ دور و دیر
خدا می داند
سپردم هرچه هست هستی
به دستت ای میِ مستی
خدا می داند
متن ترانه خوشا به من
خوشا به من که دستِ تو پرواز هدیه می کند
خوشا به تو که عاشقت صد بارگریه می کند
خوشا که قامتم رِسَد به میوه ی خیال تو
رسیده ای نچینمت منم حریفِ کالِ تو
می نوشم از چشمانِ تو
جُرعه به جُرعه شعرِ نو
حافظه ی دستانِ من
پـر شده از دامانِ تو
متن ترانه شبیه یک مرداب
چه می بینی بگو با من چقدر راه مانده تا جاده
به شیب شب سرازیرم عطش می زاید این باده
دریـغـا از عشـق درایـن شــامِ شـوم
که کوچه می گرید ستاره ها مغموم
ترانه بی رونق به کنجِ غم محکوم
ای داد و ای فریاد از این شب بی خواب
که غُصّه می پاشـد به خلوتم مهتاب
منم سُکونی گس شـبیهِ یک مرداب
نمی دانم چـه شـد دسـتم رها کردی
نمی دانی به کارِ دل چه ها کردی
متن ترانه در حسرت ماه
سـربذار روی شـونه هام
تا بگم آروم از غُصّه هام
تا بگم چی اومد به سـرم
رفت چرا نازنیـن دلبــرم
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
سوختم سوختم من از غم
دلِ او پیِ یارِ دیگری بود
که عمرِ رویای من به سررسید
باختم باختم من به او
همه ی عمرِ دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
خسته ام از دست روزگار
آسمان تو هم با من ببار
چشم من مونده خیره به راه
من شبم در حسرتِ ماه
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
متن ترانه قطار
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمـقِ باران به روحِ آینه ها
مائیـم و صراحتِ کهنه تازه شدن
بـبین به چشمت زوالِ خاطره را
من و این بی زبانی
به راهیم بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بام ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزان خفتن
کاش جا نماند از قطارش آرزویت
کاش پـا بگیرد راه و رفتن روبرویت
متن ترانه اسیری
اگه از دست همه خسته شدم
به تو که بد جوری وابسته شدم
به تو که نمی تونم راست نگم
به چشات هر چی خواست نگم
توی دست تو اسیری خوبه
جونم و ازم بگیری خوبه
با این که کوه دردم با اینکه غم زیاده
همین که با تو باشم از سرمم زیاده
وقتی لبات بخندن چشات که شاد باشن
انگاری که تو دنیا نقل و نبات می پاشن
به دلم می گم که مغرور نشه
با تو باشه از دلت دور نشه
نون مجنونو که آجر کردم
من که دنیا رو ازت پر کردم
کم نکن سایتو از روی سرم
با تو که باشم از عالم به درم
وقتی لبات بخندن چشات که شاد باشن
انگاری که تو دنیا نقل و نبات می پاشن
با تو همیشه خوبم یه روز بی غروبم
با اینکه دردمندم دل می خواد بخندم
با اینکه کوه دردم با اینکه غم زیاده
همین که با تو باشم از سرمم زیاده
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.