- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
سنتوری
متن ترانه رفته از دست 2
🗣 Amin Habibi
🎵 Khakestar
#AminHabibi
دلی دارم دلی غمگین
دلی خون از غمی سنگین
هوای تو به سر دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
دلی دارم دلی تنها
دلی مجنون یک لیلا
تو را عمریست که کم دارم
کجایی یارم
کجایی یارم
کجایی یارم
بیا ای یارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرم تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
زدی آتش تو بر جانم
منه بی تو پریشانم
پر از دردم تویی درمانم
عزیزم عشق سوزانم
خیالی نیست بسوزانم
به خاکستر مرا بنشانم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
این دل بی تابم
چشم خسته ی بیخوابم
منتظرن تا تو
برگردی بشی مهتابم
گیر و گرفتارم
مثل ابرم و میبارم
شب تا سحر بی تو
لبریز از توئه اشعارم
متن ترانه برگشت
برگشت از پایان به آغاز، رفتن از سویی به سویی باز / من مدام از فکری به فکری در تغییرم، تا جایی در ذهنم باایستم / برگشت از پایان به آغاز، رفتن از سویی به سویی باز / من به دنبال سکوتی، سکوتی پر از حرفم / ...تا جایی در ذهنم باایستم / ...تو بگو تا...جایی، هست از آن ما؟ / ...تو بگو تا ...جایی، هست از آن ما؟
متن ترانه یخبندونای قطبی چشمات
یخبندونای قطبی چشمات / حرارت دستامو کم کرده /
چشمای من ماسیده رو عکسات / از بس نخوابیده ورم کرده /
هوا چهل درجه تب داره / اخبار میگفت آسمون صافه /
اما من امشب ابر میسازم / از دود سیگار عطر نسکافه /
خونه دلتنگه / صندلی خستست / کوچه لج کرده بی تو بن بسته /
رادیو دق کرد / قبضِ رو تاقچه صداتو روی تلفن بسته /
قرصا کم میشن / ساعتا خوابن / خودنویس از تو گریه میسازه /
خندتو بردی / آینه تب کرده / راهو برگردون / در هنوز بازه /
امشب دلم بدجورآشوبه / دستای تو صد سال ازم دورن /
توی دلم یه پادگان سرباز / انگار رختاشونو میشورن /
من میزنم بیرون از این خونه / وقتی چراغا همه خاموشه /
وقتی نباشی دیگه هیچ عشقی پیراهن تورو نمی پوشه /
خونه دلتنگه / صندلی خستست / کوچه لج کرده بی تو بن بسته /
رادیو دق کرد / قبضِ رو تاقچه صداتو روی تلفن بسته /
قرصا کم میشن / ساعتا خوابن / خودنویس از تو گریه میسازه /
خندتو بردی / آینه تب کرده / راهو برگردون / در هنوز بازه
متن ترانه درخت
میرسونم به تو نوری از آفتاب، میسازم واسه تو سایه ای با برگهام / حسرت راه رفتن همیشه با من هست، ریشه هام گرفتن از من، دو پای رفتن رو / میشنوی صداهایی از بین نفس هام، اونها میگن به تو که من اینجام / تو خسته از روزها میای به سمت من، اما با رفتن تو از اینجا میرسم به آخر / ببر من رو با خود به هر سو، ببر تا اونسوی آفتاب، اگه نیستم باری رو شونه هات / ببر من رو با خود به هر سو، ببر تا اونسوی آفتاب / تو نگو تا، باید بپریم ازین خواب...
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.