- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
عجیب خوبها
متن ترانه مثل مجسمه
وقتی که لبخندت فقط یه تصویره/
چیزی نمیبینی چیزی نمی فهمی گریت نمی گیره/
دیگه نمی شناسی هوای بیرونو/
خیس میشی اما اصلا نمی فهمی معنی بارونو/
جنس نگاه تو غریب و مبهمه/
ترس جدا شدن میون ما کمه/
کنارمی ولی دوری یه عالمه/
بی حرکت شدی ، مثل مجسمه/
خودتو یه لحظه ام بذار جای من/
بشین گوش کن یکم به حرفای من/
همین کافیه که بفهمی اینو/
عمق تنهایی من غمگینو/
خودتو یه لحظه ام بذار جای من/
ببین چی اومده سر رویاهای من/
از این زندگی مونده یه نقاشی/
سخته با یه مجسمه تنها شی/
جنس نگاه تو غریب و مبهمه/
ترس جدا شدن میون ما کمه/
کنارمی ولی دوری یه عالمه/
بی حرکت شدی ، مثل مجسمه
متن ترانه سیگار پشت سیگار
خمیازه های کش دار، سیگار پشت سیگار/
شب، گوشه ای به ناچار، سیگار پشت سیگار/
این روح خسته هر شب، جان کندنش غریزیست/
لعنت به این خود آزار، سیگار پشت سیگار/
پای چپ جهان را، با اره ای بریدند/
چپ پاچه های شلوار، سیگار پشت سیگار/
در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد/
پاشیده شد به دیوار، سیگار پشت سیگار/
صد صندلی در این ختم، بی سرنشین کبودند/
مردی تکیده بیزار سیگار پشت سیگار/
این پنج پنجه امشب هم خوابگان خاکند/
بدرود ِ دست و گیتار، سیگار پشت سیگار/
مُردم از این رهایی، در کوچه های بن بست/
انگارها نه انگار، سیگار پشت سیگار/
مبهوت رد دودم، این شکوه ها قدیمیست/
مومن به اصل تکرار، سیگار پشت سیگار/
صد لنز بی ترحم در چشم شهر جوشید/
این شاعران بیکار، سیگار پشت سیگار/
در لابه لای هر متن این صحنه تا ابد هست/
مردی به حال اقرار، سیگار پشت سیگار/
اسطوره های خائن در لابه لای تاریخ/
خوابند عین کفتار، سیگار پشت سیگار/
عکس تو بود و قصه، قاب تو بود و انکار/
کوبیدمش به دیوار، سیگار پشت سیگار/
هر شب همین بساط است، چای و سکوت و یک فیلم/
بعد از مرور اشعار سیگار پشت سیگار/
ته مانده های سیگار در استکانی از چای/
هاجند و واج انگار، سیگار پشت سیگار/
کنسرو شعر سیگار تاریخ انقضا خورد/
سه، یک، ممیز چهار، سیگار پشت سیگار/
خودکار من قدیمیست، گاهی نمی نویسد/
یک مارک بی خریدار، سیگار پشت سیگار/
خمیازه های کش دار، سیگار پشت سیگار/
شب گوشه ای به ناچار، سیگار پشت سیگار/
این روح خسته هر شب، جان کندنش غریزیست/
لعنت به این خود آزار، سیگار پشت سیگار
متن ترانه ادامه بده
ادامه بده، به لبخند
به نگاه، به جشن
از همان حرفهای ساده بزن
مثلا بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفتست
ادامه بده، به معجزه
به حضور، به عطر
از همان کارهای ساده بکن
مثلا بیا دکمه ی پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آواز بی حوصلگیت
اما فقط ادامه بده
این روزهای هولناک را
بی نمک بدون دگمه
ابری
نیــــستیو اتفاقهای تلخ ساده مــــــی افتد
نیــــستی و ترس های کوچک بزرگ میشود
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه عاشقانه بود عمر من
چه زخم روزمره ای
متن ترانه کافه های شلوغ
🗣 Mohsen Chavoshi
🎵 Kafehaye Shologh
#MohsenChavoshi
آخ که چقد خوبه قدم زدن با تو
چه خوب و آفتابیه هوای من با تو
تو کافههای شلوغ، گوش دادن به صدات
چه لذتی داره، تو خلوت کوچه، گرفتن دستات
چه لذتی داره...
بازم اجازه بده بهت سلام کنم، نگو باهام قهری
با اینکه میدونم تو بی اجازهترین عاشق این شهری
بازم اجازه بده بهت سلام کنم، نگو باهم قهری
با اینکه میدونم، تو بی اجازهترین عاشق این شهری
تو غربت خونه، جز من دیوونه، کی غصهٔ تورو خورد؟
شبای تنهایی، بدون لالایی، چه جوری خوابت برد؟
آخ که چه دلگیره هوای من بی تو
چقدر نفسگیره، قدم زدن بی تو
تو خلوت کوچه، گرفتن دستات، همش دروغه دروغ
چقد ادامه بدم به گمشدن تو این خیابونای شلوغ؟
جز من دیوونه، کی وقتی حس میکنه که داره میمیره
حتا واسه مردن، از توی دیوونه اجازه میگیره؟
جز من دیوونه، کی وقتی حس میکنه که داره میمیره
حتا واسه مردن از توی دیوونه اجازه میگیره؟
چراغهای رنگی
آدمای سنگی
سرفه و دلتنگی
تو کافهٔ خالی
یه استکان چایی
کنار تنهایی
اون طرف میزم
جات خالیه عزیزم
متن ترانه پله برقی
از رو پُل هوایی رد میشم دریا کنار اون اتوبانه/
انگار داره خواب میبینه که مسته و این شهر دیوانه/
پایین الان اوج ترافیکه، میگن هوا خیلی بده امروز/
من بیخیال این هوا میشم، رد میشم از این ماجرا هر روز/
از رو پُل هوایی ماشینا اندازه ی اسباب بازین/
راننده ها به گپ زدن یا بحث با یه پلیس خسته راضین/
تو کوچه های طرح مار پله، برجا شبیه منچ میمونن/
هی میرسن بالا و بالاتر با مارها آواز میخونن/
این فکر های لا اوبالی رو، دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو، بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه/
این فکر های لا اوبالی رو دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز، رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه/
بارون میاد تو میدون اصلی، گُل با حلزون عکس میگیره/
یه گله آهو رد میشن از باد با رنگ های روشن و تیره/
هر روز پارو میزنم اینجا، رو بستر سیمانی سرسخت/
مرغای دریایی میان سمتم، سمت همین دیوونه ی خوشبخت/
سیگار من مه میشه روی پُل، تصویرها تو مه فرو میرن/
دریا رو پوست شهر خوابیده، گنجشکا یکهو اوج میگیرن/
قایق سواری توی رویاها، اسم تو روی صفحه ی گوشی/
منو نجاتم میده از بحران، از روزهای تلخ خاموشی/
این فکر های لا اوبالی رو دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز، رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه/
این فکر های لا اوبالی رو دریای مواج خیالی رو/
قایق سواری تو اتوبانو بحران آب احتمالی رو/
میپاشمش روی چراغ قرمز، رد میشم از سد پلیس راه/
من پله برقی میشم از تهران تا یه جزیره رو کره ی ماه
متن ترانه کجا گمت کردم
کجا گمت کردم تو این شب جاری
هنوز میخوابم هنوز بیداری
هنوز خوشبینی به سبزی فردا
کجا گمت کردم کجای این دنیا
ما اهل هم بودیم هم شب و هم فانوس
کجا گمت کردم کجای این کابوس
پشت کدوم ابر بارونی پاییز
کجای این هق هق این گریه ی یکریز
شاید که برگردی
شاید که پیدا شی
شاید که آغازی در انتها باشی
تمامه دیروز و پی تو میگردم
کجا گمم کردی
کجا گمت کردم
ما اهل هم بودیم هم شب و هم فانوس
کجا گمت کردم کجای این کابوس
پشت کدوم ابر بارونی پاییز
کجای این هق هق این گریه ی یک ریز
متن ترانه شک می کنم
شک می کنم به خواب
برف می بارد
باد می ایستد، باد می ایستد
در چشم های باز
حیف، حیف، فرصتی نیست
برای آب شدن در آفتاب
این خواب می پوشاند
دست های تو را و قلب مرا
حیف، حیف حیف حیف ...
شک می کنم به باد!
به برف! به خواب!
شک می کنم با باد!
به برف! به خواب!
شک می کنم به زخم، به تیغ، به درد
در پایان همین موسیقی در آغاز خواب
شک می کنم به خواب!
برف می بارد، باد می ایستد
باد می ایستد در چشم های باز
متن ترانه تهران تهران
حوصله ندارم اما همه ی قصه رو میگم
همه ی قصه رو حتی اونجایی که دوست ندارم
بزار صحبت کنیم این بار جای این که بنویسیم
راجع به دو جین سوالو یه سری عقده ی بدخیم
می دونم که دیگه مردم مرگ من موقتی من نیست
این جواز دفن و کفن یه صدای لعنتی نیست
توی این بحبوحه ی شک وسط این همه بحران
خودمو گوشه ی آسفالت جا گذاشتم تو اتوبان
ژست بی خوابی و منگی واسه من نگیر دوباره
کسی که جلوت نشسته عصبی و لت پاره
من دیگه اصلا نمیخوام تیغو رو رگم بسرم
پایتخت دود و گوگرد قهرمان قصه ی من
اگه عاشقت نبودم پا نمی داد این ترانه
بی خیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه
خط موشکو تو دستت نسل من خط کشی می کرد
واسه انفجار قلبت شعر من خودکشی می کرد
جعبه جعبه استخونو غم پرچمای بی باد
کودکی نسل ما رو به قرنطینه فرستاد
من با زندگیو شعرم یا با تو شوخی نداشتم
واسه تو شوخی بودیم ما خیلی تلخه سرنوشتم
حالا هی غلط بگیر از دیکته های نانوشته ام
یا که اوراق بهادار بده جای سرنوشتم
اگه عاشقت نبودم پا نمی داد این ترانه
بی خیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه
بین این صد تا اتوبان یه مسیر منحنی نیست
که کسی پشت سرم هی نده فرمان واسه ی ایست
وقتی آژیر رو کشیدن توی گوش لت و پارم
خودم عین بمب دستی شعرم هم شد انفجارم
یه نفر رو در و دیوار خون خاطره می پاشه
یه نفر که میگه این بار بزار انگشت رو رو ماشه
خیلی ساده نرسیدی سر صحنه واسه اجرا
انگاری که محض خنده گرگه زد به گله ی ما
منزوی شو توی قلبت ،یاد کارون شب دجله
سر کوچه های بن بست، یاد حجله پشت حجره
بچه های خاک و بارون، یادته ریختن تو میدون
مادراشون پشت شیشه، پدراشون ته دالون
پس چرا با تو غریبست، نسل بی خاطره ی من
یادمون نیست که چه جوری، واسه همدیگه می مُردن
پاش بیفته باز دوباره، روی مغربت می بارم
باز توی منطقه ی مین، دست و پامو جا می ذارم
اگه عاشقت نبودم، پا نمی داد این ترانه
بی خیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه
اسم پایتختو با خون، می نویسم واسه یادداشت
تنها چیزی که تو دنیا، روی پاهام نگهم داشت
سر و ته کنم تو جاده، مقصدم تهش همین جاست
وسط برجای تهرون، ازدحام شعر و رویاست
می گذره این روزا از ما، ما هم از گلایه هامون
عادی می شن این حوادث، اگه سختن اگه آسون
توی پاییزمجاور، وسطای ماه آذر
شد قرارمون که با هم، بزنیم به سیم آخر.
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.