- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
ماشین
متن ترانه ساحل آرامش (نسخه جدید)
من باشم تو باشی، جاده ای باشه که پایانی نداره
این قلب و دریابش، که به غیرِ از تو طرفداری نداره
تا آخر با من باش، آخه دلواپسم این دنیا حسوده
باور کن این عشقه، که پایِ چشماتو به این قصه کشونده
ای ساحل آرامشم، لب اگه تَر بکنی من خود دریا میشم
با تو دیوونه ترین آدم دنیا میشم، ای داد ای داد از عشق
این آدمِ بی ادعا، اسمتو میزنه با کل وجودش صدا
عشقِ تو میبَره قلب منو تا ناکجا، ای داد ای داد از عشق
دل اگه عشقو نفهمه، میخوره به تهِ بن بست
مثل یک قایق چوبی، قلب عاشق شکنندس
تو بری من میرم از دست
از کجا اومدی ای عشق، کودتا کردی توو قلبم
از هیاهویی رسیدن، پُر شده کاسه ی صبرم
پُر شده کاسه ی صبرم
ای ساحل آرامشم، لب اگه تَر بکنی من خود دریا میشم
با تو دیوونه ترین آدم دنیا میشم، ای داد ای داد از عشق
این آدمِ بی ادعا، اسمتو میزنه با کل وجودش صدا
عشقِ تو میبَره قلب منو تا ناکجا، ای داد ای داد از عشق
متن ترانه شب آهنگی
میخندم که دنیا به روم بخنده
عاشقی کن که عاشقی قشنگه
تا میشنوم صداتو آروم میشم
خدایی اون دو تا چشات قشنگه
امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم
امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم
با دلم چکارا که نکردی عاشقش کردی
بد با دل هیچ موقع تو تا نکردی عاشقش کردی
نمیذاری یه لحظه تنها بشم بر میگردی
امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم
امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم
امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم
امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم
متن ترانه هیپنوتیزم
آروم آروم، دوباره
دلم میره با اون نگاهِ جذاب
تو نگاهت چشامو
مثل هیپنوتیزمه میبره توو خواب
دلبر جون، عمرم جونم برای چشمات
چه ارزون، عقلو دادم به پایِ چشمات
دلبر جونم، من دیوونم
یه چیزی ازم نخواه که نمیتونم
تا دنیا دنیاست، جای تو اینجاست
پای هیچ کسی به جز تو نمیمونم
تو با چشمات دوتایید نگو یک نفری
آخه ظلمه بجنگم جلوتون یک نفری
دلم پیشت گیره، عاشقی واگیره
یک روز تو هم میگیری این بازی تقدیره
دلبر جونم، من دیوونم
یه چیزی ازم نخواه که نمیتونم
تا دنیا دنیاست، جای تو اینجاست
پای هیچ کسی به جز تو نمیمونم
متن ترانه عاشقت میمانم
تووی عاشقِ بخشاینده ی تو
تمامم را به جانت هدیه دادم
تو ای رویایِ من، همه دذنیای من
اگر بی تو بمانم کوه دردم
بهشت آرزویم در نگاهت
به شوق چشمِ تو دل میسپارم
تو از هر جا بری، به من خواهی رسی
به من که از خودم بیشتر دوستت دارم
عاشقت میمانم و، شعرِ نو میخوانم و
عشقِ تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم، ای تو تنها خواهشم
بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
عاشقت میمانم و، شعرِ نو میخوانم و
عشقِ تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم، ای تو تنها خواهشم
بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
از تو زیباست، جهانِ کوچکِ من
غرقِ رویاست، تمامِ باورِ من
آمدی در قلب و جانم، با تو در عمقِ زمانم
تکیه کن بر شانه هایم
روز عشق را با تو جشن میگیرم
سرنوشت را، در تو من میبینم
ای گلِ رویایی من، مظهر زیبایی من
تکیه کنم بر شانه هایم
عاشقت میمانم و، شعرِ نو میخوانم و
عشقِ تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم، ای تو تنها خواهشم
بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
عاشقت میمانم و، شعرِ نو میخوانم و
عشقِ تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم، ای تو تنها خواهشم
بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
متن ترانه شهر خاموش
دور حصار این شهر,یه خط تیره تا آسمون رفته!
دیگه روزای روشن،از اینجا پَر کشیدن،مارو یادشون رفته
عذاب این حال میکوبد به سینه ام چو آهی
اما در این ویرانه هم،سر میکشم به هر نشانه ای...
از آفتاب میخوانم،گرچه از پیش چَشم ام رفت
مرا باقیست خیالش،گرچه از پیش چَشم ام رفت.
نای رفتنی ندارم،چون شهر من همین ترانه ست...
که خاموش و سر به زیر مانده،
میخوانمش دوباره تا مرز آخرین نفس.
از آفتاب میخوانم،گرچه از پیش چشم ام رفت،
مرا باقیست خیالش،گرچه از پیش چشم ام رفت...
متن ترانه آدم
از آنسوی شب میایم باری از حسرت بر دوشم
خورشیدی پنهان در دستم آواز باران در گوشم
مانده در بی تابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من
روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من
سیب رویاهایم را چیدم از باغ باور
با فریب حوایی میروم از آنجا رو به دنیایی دیگر
پیش رویم میبینم شهری از غوغا لبریز
شهر سرگرمی ها شهر دلتنگی ها شهر سرمای پاییز
تقدیرم را در من بشکن آزادم کن از جنگیدن
آیینه ام بودی ای کاش بر گردانی من را به من
مانده در بی تابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من
روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من
قصه گوی تنها من ... ماهی بی دریا من ...
متن ترانه آدم
از آنسوی شب میایم باری از حسرت بر دوشم
خورشیدی پنهان در دستم آواز باران در گوشم
مانده در بی تابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من
روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من
سیب رویاهایم را چیدم از باغ باور
با فریب حوایی میروم از آنجا رو به دنیایی دیگر
پیش رویم میبینم شهری از غوغا لبریز
شهر سرگرمی ها شهر دلتنگی ها شهر سرمای پاییز
تقدیرم را در من بشکن آزادم کن از جنگیدن
آیینه ام بودی ای کاش بر گردانی من را به من
مانده در بی تابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من
روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من
قصه گوی تنها من ... ماهی بی دریا من ...
متن ترانه بی نظیر عشق
عاشقت شدم به جون تو بیخیال اینکه که دلخورم
باورت شه که من بیخودی جونتو قسم نمیخورم
گفته بودی بی نظیره عشق با منو تو هم مسیره عشق
اما هیشکی بهم نگفته بود هرچی میده پس میگیره عشق
تورو بیشتر از اونکه خودت دوست داری دوست دارم
تورو وقتی داری تنهام میذاری دوست دارم
حتی وقتی که سر به سرم میذاری دوست دارم
تورو باشی نباشی بمونی نمونی دوست دارم
تورو بیشتر از اونی که حتی بدونی دوست دارم
باید دیگه بگم تورو با چه زبونی دوست دارم
میدونم میاد اون روز که با هر بهانت
صدات کنم بازم بهم بگی جانم
زمین گرده یه جایی ما رو بهم میرسونه
اگه باز منو دیدی صدام کن عاشقونه
تورو بیشتر از اونکه خودت دوست داری دوست دارم
تورو وقتی داری تنهام میذاری دوست دارم
حتی وقتی که سر به سرم میذاری دوست دارم
تورو باشی نباشی بمونی نمونی دوست دارم
تورو بیشتر از اونی که حتی بدونی دوست دارم
باید دیگه بگم تورو با چه زبونی دوست دارم
متن ترانه شبی که ماه کامل شد
بباف مویت را مگر مرا آن مو طناب دار شود
مرا بکش بالا چونان که عاطفه ات جریحه دار شود
مرا بخندان ای مرا بگریان ای
که مرده ایست قلیل کسی که حاضر نیست
نه شادمان شود و نه سوگوار شود ...
کسی به شدت تو به صخره ام کوبید و من فرو رفتم به قعر دریاها
که قعر دریاها پر از مزار شوم ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
علاج دلتنگی زیارت است و غم است و ناامید شدن
جهان مگر با غم به ناامید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم که زنده ایست علیل
گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد گوش قطار من است
به هر که سیلی نیست بگو سوار شود ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
متن ترانه سرنوشت
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گِل گُل بَراریم
در زمستان در بهاران زیرِ باران
گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
باغبانِ روزگاریم
گر تو روزی را ز این بازی بدانی
نکته یِ رمزش بخوانی
لحظه هایِ زندگی چون موج دریاست
گرچه سرد و سخت زیباست
موجِ این دریا گر از پس سرگذشتت
سرنوشتت سرگذشتت
بر فراز قله یِ باور سفر کن
بالِ خود را باز تر کن
همچو حافظ پای کوبان و غزل خوان
لشگرِ غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده این زمانه
پَر بزن تا بی کرانه
متن ترانه گل عشق
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
آرام آرام آتش به دلم زدی بنشین که خوش آمدی رویای من
این تو این جان من شوق چشمان من عاشق ها میکشی زیبای من
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
مثل تو دنیا ندیده فصل عشق ما رسیده
رو نمایان کردی و یک شهر دستش را بریده
کفرم و دینم تو هستی هرچه میبینمم تو هستی
بیستون ها میکنم من چون که شیرینم تو هستی
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
من تو را راحت نیاوردم به دست ای جان
بعد عمری بر دلت مهرم نشست ای جان
جز تو در قلبم دگر عشقی ندارم نه
غم شود پیدا مگر من میگذارم نه
آرام آرام آتش به دلم زدی
بنشین که خوش آمدی رویای من
این تو این جان من شوق چشمان من
عاشق ها میکشی زیبای من
متن ترانه بخش 2
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قُلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چُنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است، لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون
متن ترانه معدن یاقوت
ای دشت رویای شقایق
روشن از تو روشن از تو
زیباست مثل شعر گفتن
گفتن از تو گفتن از تو
ای دشت رویای شقایق
روشن از تو روشن از تو
زیباست مثل شعر گفتن
گفتن از تو گفتن از تو
اسمت که می آید نمیدانی چه زیبا
این کوچه ها پر میشود از شور و غوغا
انگار مردم سرخوش از صبح بهار اند
در دست ها گنجشک و در سر باغ دارند
هر جا تو باشی باغ های توت آنجاست
دریا و نان و معدن یاقوت آنجاست
آب از شراب و پاره ی مهتاب نانش
هر جا تو باشی خوش به حال مردمانش
ای دشت رویای شقایق
روشن از تو روشن از تو
زیباست مثل شعر گفتن
گفتن از تو گفتن از تو
آن سوی شیشه روی رویاهای جاری
گل می برند و نقره کشتی های باری
یاد قشنگ آتشی در برف و ظلمت
یاد رهایی در شب زندان و وحشت
تو رنگ گرم و زنده ی آواز هایی
آهنگ زیبای تمام ساز هایی
هر جا تو باشی باغ های توت آنجاست
دریا و نان و معدن یاقوت آنجاست
آب از شراب و پاره ی مهتاب نانش
هر جا تو باشی خوش به حال مردمانش
هر جا تو باشی باغ های توت آنجاست
دریا و نان و معدن یاقوت آنجاست
آب از شراب و پاره ی مهتاب نانش
هر جا تو باشی خوش به حال مردمانش
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.