- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
origin master
متن ترانه رازهای مگو (این تنهایی حق من است)
این تنهایی حق من است
تاوان عاشق شدن است
میدانم/ این قصه/ پایانش/ روشن بود
این آتش/ از آغاز/ با من بود
چه رازهای مگو/ که لحظه رفتن/ سر زبانم بود
چه ابرهای غریب/ که مثل خاطره ات/ در آسمانم بود
چه «دوست دارم...» ها/ که غنچه شد به لب و/ میان ره پژمرد
ز خاطرت نرود/ که خاطرات تو هم/ مرا ز خاطر برد...
این تنهایی حق من است
تاوان عاشق شدن است
میدانم/ این قصه/ پایانش/ روشن بود
این آتش/ از آغاز/ با من بود
متن ترانه دریچه
ما چون دو دریچه ٬ روبروی هم ٬
آگاه ز هر بگو مگوی هم .
هر روز سلام و پرسش و خنده ٬
هر روز قرار روز آینده .
عمر آینه بهشت ٬ اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته ست ٬
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست.
نه مهر فسون ٬ نه ماه جادو کرد ٬
نفرین به سفر ٬ که هرچه کرد او کرد.
متن ترانه سرنوشت
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گِل گُل بَراریم
در زمستان در بهاران زیرِ باران
گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
باغبانِ روزگاریم
گر تو روزی را ز این بازی بدانی
نکته یِ رمزش بخوانی
لحظه هایِ زندگی چون موج دریاست
گرچه سرد و سخت زیباست
موجِ این دریا گر از پس سرگذشتت
سرنوشتت سرگذشتت
بر فراز قله یِ باور سفر کن
بالِ خود را باز تر کن
همچو حافظ پای کوبان و غزل خوان
لشگرِ غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده این زمانه
پَر بزن تا بی کرانه
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.