- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
my list
متن ترانه آرام آرام
نشد برای عشقمون برای این دیوانه ات سفر کنی
نشد یه بار به حال من به حال این ویرانه ات نظر کنی
نشد بیایی عاقبت نشد برای عاشقت خطر کنی
نشد به وقت رفتنت مرا هم از نبودنت خبر کنی
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
اگر تو عاشقی دقایقی بیا بمان
اگر شکسته ای مرا هم از خودت بدان تو را به جان من بمان
نبر ز خاطرت تمام آن گذشته را
اگر دلت شکست فقط به دیدنم بیا تو را به جان من بیا
ای گل گلدان قلبم رفتنت بی خانه ام کرد
ای غم در سینه مانده دوریت دیوانه ام کرد
همچو پروانه به دورت گشتم و با من نماندی
شمع من بودی و آخر بر دلم آتش نشاندی
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
متن ترانه آرام آرام
نشد برای عشقمون برای این دیوانه ات سفر کنی
نشد یه بار به حال من به حال این ویرانه ات نظر کنی
نشد بیایی عاقبت نشد برای عاشقت خطر کنی
نشد به وقت رفتنت مرا هم از نبودنت خبر کنی
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
اگر تو عاشقی دقایقی بیا بمان
اگر شکسته ای مرا هم از خودت بدان تو را به جان من بمان
نبر ز خاطرت تمام آن گذشته را
اگر دلت شکست فقط به دیدنم بیا تو را به جان من بیا
ای گل گلدان قلبم رفتنت بی خانه ام کرد
ای غم در سینه مانده دوریت دیوانه ام کرد
همچو پروانه به دورت گشتم و با من نماندی
شمع من بودی و آخر بر دلم آتش نشاندی
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
متن ترانه هم سایه
مرا تا کی کنار غم دوریت مینشانی
چرا آخر ز حال دل بی قرارم ندانی
کنارم باش که همسایه با درد این عشق نباشم
بگو تا کی در آغوش دردت مرا میکشانی
بگو تا کی از این آتش که از عشق تو نشسته بر جانم
سوزد دلم فغان نمی آرد میبینم از دم تو میدانم
آه از این دل آشفته حالم و پریشانم
من بی تو لحظه ای نمیمانم
مرزی میان ما نمیدانم
مرا ببین که از این عشق چه میرود در حالم
به پای تو افتادم مبر دگر از یادم
مبر دگر از یادم
شکسته دل آزرده به لب رسیده جانم
بدون تو من نتوانم من عاشقت میمانم
از این آتش کز عشق تو نشسته بر جانم
سوزد دلم فغان نمی آرد میبینم از دم تو میدانم
آه از این دل آشفته حالم و پریشانم
من بی تو لحظه ای نمیمانم
مرزی میان ما نمیدانم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.