- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
rezvan
متن ترانه مرغ آمین
مرغ آمین درد آلودی ست کآواره بمانده
مرغ آمین
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده
مرغ آمین مرغ آمین
جور دیده مردمان را می دهد پیوندشان درهl
می کند از یاس خسران بار آنان کم
مرغ آمین
می نهد نزدیک با هم آرزوهای نهان را
مرغ آمین ..
متن ترانه نشد
🗣 Amin Bani
🎵 Nashod
#AminBani
باید نفس بکشم تویه هوای خودم
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
نشد نشد که بیام بازم به دیدنه تو
نشد نفس بکشم نفس کشیدنتو
روزای تار منه شبای روشنه تو
چقدر غریبه شدی منم منم منه تو
هنوز رویای تو دنباله منه
هنوز زخمای تو رو باله منه
هنوز از خواب خوشت میپرم هر شب
ببین تقدیر بده بیخبرو ببین
طوفانیه چشمای ترو ببین
تو دوری و تنهاترم هر شب
باید نفس بکشم تویه هوای خودم
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
انگار کسی فکر پریشونیه من نیست
کسی تو شبه بارونی من نیست
دیگه وقته پشیمونیه من نیست
انگار تو قلبم غمِ دلخواه تو مونده
هنوز قلبه من همراه تو مونده
هنوز پشته سرم آه تو مونده انگار
ببین تقدیر بده بیخبرو ببین
طوفانیه چشمای ترو ببین
تو دوری و تنهاترم هر شب
باید نفس بکشم تویه هوای خودم
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
نشد نشد که بیام بازم به دیدنه تو
نشد نفس بکشم نفس کشیدنتو
روزای تار منه شبای روشنه تو
چقدر غریبه شدی منم منم منه تو
متن ترانه فرصت نداد
هنوز دوسش دارم شبیه قبلناش
یعنی کی میمیره به جای من براش
هنوز دلم میخواد جونم بشه فداش
کاش باز بشه یه روز بازم کنم نگاش
این پا و اون پا کرد و رفت تنهام گذاشت تو درد و رفت حتی بهم فرصت نداد بگم که زود برگرد و رفت
این پا و اون پا کرد و رفت تنهام گذاشت تو درد و رفت حتی بهم فرصت نداد بگم که زود برگرد و رفت
تا کی من از فکرش باید فرار کنم برای برگشتش باید چیکار کنم
هی تو خیابونا راه میرم و تنها خیلی دیوونم که هنوز اونو میخوام
این پا و اون پا کرد و رفت تنهام گذاشت تو درد و رفت حتی بهم فرصت نداد بگم که زود برگرد و رفت
این پا و اون پا کرد و رفت تنهام گذاشت تو درد و رفت حتی بهم فرصت نداد بگم که زود برگرد و رفت
متن ترانه بماند
بماند که خواب و خیال من آشفته کردی بماند که با جان و روح و روانم چه کردی
بماند که چشمان تو جز من عاشق ندارد بماند که هیچ عاشقی حال منطق ندارد
بماند که میشد کنارم بمانی نماندی بماند که کار دلم را به حسرت کشاندی
همه دلخوری های ریز و درشتم بماند غروری که آن را به پای تو کشتم بماند
بماند که لبخند تو با محبت غریب است بماند که چشم من از خنده ات بی نصیب است
بماند که گاهی امیدی به این زندگی نیست بماند که لبخند و آرامشم دائمی نیست
بماند که در دوریت فکر راحت ندارم بماند که به فاصله از تو عادت ندارم
مرا دم به دم به جنون میرسانی بماند چه راحت همه هستی ام میپرانی بماند
بماند که میشد کنارم بمانی نماندی بماند که کار دلم را به حسرت کشاندی
همه دلخوری های ریز و درشتم بماند غروری که آن را به پای تو کشتم بماند
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.