- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
باحال
متن ترانه جاده ی هراز
تو همه برای منی و من اگه تو نباشی چه بی کسم
اینقده تو خوبی که در عجب من به گرد پاتم نمیرسم
بهتره که دورم نشی ازم خنده هات برای دله منه
کل سرزمین وجود تو حقه منه آب و گل منه
با تو بهترم با تو بهترم گُل فقط برای تو میخرم
حرفِ تو به گوشم میره فقط من برای عالم همه کرم
همه کس و کار دله منی آروم و قرار دله منی
با تو خوب و بد واسه من یکی پاییز و بهار دله منی
چشماتو بپوشون تو از همه اون نگاهت تمامش ماله منه
جاده ی هراز تویه موهات پُر پیچ و تاب و قر و قمه
جلو چشام راه برو برام هر قدم یه شعر واسه گفتنه
قهر نکن که قهرت برای من بهترین دلیل واسه مُردنه
قربونه گلای روی پیرهنت اون چادر رنگی پوشیدنت
دست اگه رسید روزی به دهن قول میدم و میام و میگیرمت
دست اگه رسید روزی به دهن قول میدم و میام و میگیرمت
همه کس و کار دله منی آروم و قرار دله منی
با تو خوب و بد واسه من یکی پاییز و بهار دله منی
چشماتو بپوشون تو از همه اون نگاهت تمامش ماله منه
جاده ی هراز تویه موهات پُر پیچ و تاب و قر و قمه
متن ترانه لیلا
این همه حرف در اومده
بگو دروغه اینا بگو لیلا
همه الان مجنونن و مث من
میشه پیدا کی میشه لیلا
لیلا من بد زخمی شدم من همون حرفی شدم که توی سینه یه آه موندش و لب تر نکردم
دلم تنگه خیلی آخ لیلی لیلی میخوام بازم صدام کنی تو خونه جون لیلی
لیلا دارم صدات میکنم دیگه نیستی بهم بگی جون لیلا
توی این شهر دیگه مثه تو واسه من از کجا میشه پیدا
لیلا دارم صدات میکنم دیگه نیستی بهم بگی جون لیلا ای وای
توی این شهر دیگه مثه تو واسه من از کجا میشه پیدا
لب ایوون من حیرون میشینم با چشمای گیرون
نه نشونی نه یه پیغوم نمیاد دیگه این ورا مهمون
دلم تنگه خیلی آخ لیلی لیلی میخوام بازم صدام کنی تو خونه جون لیلی
لیلا دارم صدات میکنم دیگه نیستی بهم بگی جون لیلا
توی این شهر دیگه مثه تو واسه من از کجا میشه پیدا
لیلا دارم صدات میکنم دیگه نیستی بهم بگی جون لیلا ای وای
توی این شهر دیگه مثه تو واسه من از کجا میشه پیدا
متن ترانه من آدم رویای تو نیستم
من آدم رویای تو نیستم
من فکر و ذکرم پرت این سازه
یکی مثل تو با چش رنگی
با یه روانی که نمیسازه
من آدم رویای تو نیستم
من با خودم درگیرم افسرده ام
من زخمی راه نم پاهام
از بس تو هر راهی زمین خوردم
کنار من لبه ی پرتگاهی
که آخرم سقوط میکنی
دیوونه زل نزنم تو چشام
چرا هر چی میگم سکوت میکنی
آره تصمیمم اینه
تنهای آرومم
اشکاتو از صورتت پاک بکن خانومم
اینجا ته خطه
دستامو ول کن و برو
دیگه نمیخوام تو رو
آره تصمیمم اینه
تنهای آرومم
اشکاتو از صورتت پاک بکن خانومم
اینجا ته خطه
دستامو ول کن و برو
دیگه نمیخام تو رو
حیفته به پای من نسوز
این هوای برای تو بده
که انتظاری تو داری از کسی
که یه عمره با خودش هم بهم زده
قول بده بخندی بعد از این
با اینکه فاصله واسه هر دومون سخته
بهش نبند کسی که رنجوندم
دوباره از ته دل خوشحال و خوشبخته
آره تصمیمم اینه
تنهای آرومم
اشکاتو از صورتت پاک بکن خانومم
اینجا ته خطه
دستامو ول کن و برو
دیگه نمیخام تو رو
آره تصمیمم اینه
تنهای آرومم
اشکاتو از صورتت پاک بکن خانومم
اینجا ته خطه
دستامو ول کن و برو
دیگه نمیخوام تو رو
متن ترانه گله کن
گله کن یار شکیبا
زن زیبا گله کن
گله کن ای گل تا
لاله فریبا گله کن
گله کن شکوه ی جا مانده
از آن سینه بران
گله کن آن دل رنجیده تویی گله کن
روز و شبی میگذرد در دل تو در دل من
خاطره ای مانده و بس از نگهت از تب من
از آتش عاشق تن خاطره ای مانده و بس
گله کن یار شکیبا زن زیبا گله کن
گله کن ای گل تا لاله فریبا گله کن
گله کن شکوه ی جا مانده از آن سینه بران
گله کن آن دل رنجیده تویی ... گله کن
کنار نبضم شبی سحر کن دو چشم غرق در غم و بهانه تر کن
از اشتباه مرد عاشقت گذر کن
کنار نبضم شبی سحر کن دو چشم غرق در غم و بهانه تر کن
غم گذشته را بسوز و بی اثر کن
گله کن یار شکیبا زن زیبا گله کن
گله کن ای گل تا لاله فریبا گله کن
گله کن شکوه ی جا مانده از آن سینه بران
گله کن آن دل رنجیده تویی ... گله کن
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.