- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
جدید
متن ترانه پایان پریشانی
ای جمعه ی دیدارت پایان پریشانی
باز آی و خلاصم کن
از بی سر و سامانی
از مهر تو لبریزم
ای ماه دل انگیزم برگم که چنین عاشق در پای تو میریزم
با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم
هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی
آرامش دل هایی آرام دل مایی ای پادشه خوبان وقت است که باز آیی
ای پادشه خوبان وقت است که بازآیی بیا مهدی
پیراهن یارم کو آشفته و آشوبم یعقوب نی ام اما هم گریه یعقوبم
میسوزم از این هجران میبارم از این دوری آخر چه کنم با این مشتاقی و مهجوری
با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم
هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی
تو جسم مرا جانی تو یوسف دورانی تو مهدی موعودی تو وعده قرآنی
تو مهدی موعودی تو وعده قرآنی بیا مهدی
متن ترانه شرمنده
این جمله رو دیگه نگو
که دل تورو زدم
فکرشو کی میکرد اصلا
که بری یک درصدم
هرکی که پشتت حرفی زد پشت تو در اومدم
سپردی که سمتت نیام مگه دشمنت شدم تو عاشقم بودی ولی بوده تقصیر خودم
خیلی پیگیرت شدم
شرمنده اگه عکساتو هنوز دارم روی شونم عطر موهاتو هنوز دارم
شبیه یه مرده روی تخت صد سال نوری نه میخوابم نه بیدارم
شرمنده اگه عکساتو هنوز دارم روی شونم عطر موهاتو هنوز دارم
شبیه یه مرده روی تخت صد سال نوری نه میخوابم نه بیدارم
لعنت به اون روزی که ما راهمون خوردش به هم هر بار میبینم عکستو خیلی میریزم به هم
تو باعثش بودی اگه الان داغون و لهم
تا که فراموشت کنم چند شب هیچ عکسی نذار اگه که دلتنگت شدم زنگ زدم هم بر ندار
بچه بازی در نیار
شرمنده اگه عکساتو هنوز دارم روی شونم عطر موهاتو هنوز دارم
شبیه یه مرده روی تخت صد سال نوری نه میخوابم نه بیدارم
شرمنده اگه عکساتو هنوز دارم روی شونم عطر موهاتو هنوز دارم
شبیه یه مرده روی تخت صد سال نوری نه میخوابم نه بیدارم
متن ترانه هوای تو (ریمیکس)
🗣 Farzad Farokh
🎵 Havaye To
#FarzadFarokh
به هوای تو من تو خیاله خودم بی تو پرسه زدم
منو برد به همان شبی که به چشای تو زل میزدم
من به دنیای تو با احساس ناب عادت کردم
بعد از آن شب سرد هر نگاه تو را عبادت کردم
آه که نبودت به من آتشه جان زد
سوختم از این عشق که تو را بی وفا کرد
من شدم آن کس که روم پی مستی
قلبه مرا تو شکستی
دل به تو دادم که غمم برهانی
نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانی
کاش که شود باز
که یه روز تو بیایی و بمانی
حال که دگر که مرا تو نخواهی
تو بگو چه کنم که هوایت برهد ز سرم
تو ندانی که خود که تمامه منی
تو همانی که من نتوانم از یاد ببرم
بعد از آن همه زخم که به جان من افتاد
تو به تسکینه دله یار دگر بودی
من به جان بخریدم که بمیرمو اما
برسی به کسی که به آن دل داده بودی
دلداده بودی دلداده بودی
آه که نبودت به من آتشه جان زد سوختم
از این عشق که تو را بی وفا کرد
من شدم آن کس که روم پی مستی
قلبه مرا تو شکستی
دل به تو دادم که غمم برهانی
نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانی
کاش که شود باز
که یه روز تو بیایی و بمانی
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.