

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
b
متن ترانه پناه
تو نبودی، من چی کار میکردم
با غمی که شونهمو میلرزوند؟
تو نبودی، کی نجاتم میداد؟
کی بهم آرامشو میفهموند؟
تو نبودی، لحظههای سختو
با کدوم معجزه سر میکردم؟
تا کدوم شب پر تنهایی بود
دستای خالی و قلب سردم؟
چطور میتونی فکر کنی که ممکنه یه روز برم؟
منی که حتی از خودم به تو پناه میبرم
از اونچه فکر میکنی به عشق مبتلاترم
ابر گریه رو دو تا چشمام بود
اومدی ابرا رو کنار زدی
وقتی عاشقت شدم فهمیدم
که چقدر به زندگیم میومدی
من با من میونهی خوبی نداشت
حتی از خودم فرار میکردم
اینو هر روز از خودم میپرسم
تو نبودی من چی کار میکردم؟
چطور میتونی فکر کنی که ممکنه یه روز برم؟
منی که حتی از خودم به تو پناه میبرم
از اونچه فکر میکنی به عشق مبتلاترم
متن ترانه سرانجام
آغار ما تویی و سرانجام ما تویی بی تو مسیر عشق به آخر نمیرسد
بر سردر سرای محبت نوشته اند با سر کسی به محضر دلبر نمیرسد
در راه جابر این همه عمار و میثم است , در راه جابر این همه عمار و میثم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است , باز این چه شورش است که در خلق عالم است
سالار هر مبارزه بی ادعا حسین ای کشته ی وحوش مقدس نما حسین
ای کشته ی وحوش مقدس نما حسین
لبیک یا امامی لبیک یا حسین , لبیک یا امامی لبیک یا حسین
باز برخیز که در غافله حاضر باشی در جهانه گذرانی که مسافر باشی
وقت جبرانه نشستن شده برخیز و بیا اربعینست در آن کوش که جابر باشی
در مسیری که در آن یار طلب کرده تو را شرط اول قدم آنست که ناصر باشی
چه کریمست اگر حر بشوی میبردت چه کریمست اگر حر بشوی میبردت
تا که همپای حبیب ابن مظاهر باشی
کربلای تو همین جاست همین امروزست
کربلای تو همین جاست همین امروزست عهد کن با ولی عصر معاصر باشی
در دل اگر که گندم ری کشته ای نیا خود را به پای درهم اگر کشته ای نیا
نورش نصیب قلبه منافق نمیشود دلبسته ی مقام که عاشق نمیشود
جای نشستن است مگر زیر نام تو بی رگ چگونه دم بزنم از قیام تو
این دستها که چوب علم را گرفته اند بی شک چنین گلوی ستم را گرفته اند
در کشتی نجات خدا ناخدا حسین راز به هم تنیدن دلهای ما حسین
حب الحسین یجمعنا شد نشان ما در خیمه ی حسین یکی شد زبان ما
محشر کبری به پا کرد است آن ذبح عظیم بار بربندید بار بربندید بسم الله الرحمن الرحیم
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.