

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
غمگین
متن ترانه لحظه ها
🗣 Farzad Farzin
🎵 Lahzeha
#FarzadFarzin
لحظه ها میگذرنو تو نیستی اینجا
من دارم پیر میشمو تو نیستی اینجا
زندگی زیر یک سقف با عکس و نامه
نیستیو خاطره هات هنوز باهامه
پشت این پنجره ها دلم گرفته
از همه فاصله ها دلم گرفته
گاهی با صدای دریا توی فکرت غرق میشم
چشم به راه تو یه عمره که همینجا پشت شیشم
من که هر گوشه ی این شهر از تو یه خاطره دارم
از توی خونه یه عمره پامو بیرون نمیذارم
من که یه عمره کناره فکر زخمای تو بودم
برمیگشتمو میموندم من اگه جای تو بودم
من اگه جای تو بودم
!نه خبر میگیری از من! نه سلامی! نه جوابی
فکرشو میکردی یه شب، شب بخیر نگم بخوابی؟
شب بخیر عزیز من، چشماتو بستی
من بیدارم تو بخواب، هر جا که هستی
من که هر گوشه ی این شهر از تو یه خاطره دارم
از توی خونه یه عمره پامو بیرون نمیذارم
من که یه عمره کناره فکر زخمای تو بودم
برمیگشتمو میموندم من اگه جای تو بودم
من اگه جای تو بودم
متن ترانه حرفی بزن
حرفی بزن تو ای درد آشنا
می شکنی چرا قلب مرا
منی که عمری پا به پای تو دویده ام وای
منی که جز عشقت ، گلی دگر نچیده ام وای
ندارم بُغضی از تقدیر
از این دورانِ دور و دیر
خدا می داند
سپردم هرچه هست هستی
به دستت ای میِ مستی
خدا می داند
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.