- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
موزیک
متن ترانه دل بی تو غم زده
دل بی تو غم زده، چشامو نم زده
آرامش منو، دوریت به هم زده
به خاطر توهه، این همه دلهره
این روزا بدجوری، دلم ازت پره
عزیزم
چی شده که دلم به دل دیگه ای دیگه دل نمیده
از همه بریده
عزیزم
آخه دل توو دله دل من دیگه نیس
مثل تو ندیده
بی تو شدم تباه، توو نیمه های راه
تنهام گذاشتی تو، واسه کدوم گناه
سردرگمم هنوز، فکر تو ام هنوز
دلم به این خوشه، میبینمت یه روز
متن ترانه دلت با منه (ازم دوری)
ازم دوری اما دلت با منه
ازت دورم اما دلم روشنه
توو چشمای تو عکس چشمامه و
توو چشمای من عکس چشمای تو
توی این لحظه هایی که دورم ازت
همه خاطره هامونو خط به خط
دوباره تو ذهنم نگاه می کنم
دارم اسمتو هی صدا می کنم
کی گفته از عشق تو دست می کشم؟
دارم با خیال تو نفس می کشم
چه حس عجیبی، چه آرامشی
تو هم با خیالم، نفس می کشی
می دونم تو هم مثل من دلخوری
تو هم مثل من بغضت رو می خوری
نگاهت پر از حرف و درد دله
ولی خب تموم میشه این فاصله
دوباره مث اون روزای قدیم
که با هم تو بارون قدم می زدیم
از احساس همدیگه حظ می کنیم
زمین و زمان رو عوض می کنیم
کی گفته از عشق تو دست می کشم؟
دارم با خیال تو نفس می کشم
چه حس عجیبی، چه آرامشی
تو هم با خیالم، نفس می کشی
می دونم تو هم مثل من دلخوری
تو هم مثل من بغضت رو می خوری
نگاهت پر از حرف و درد دله
ولی خب تموم میشه این فاصله
دوباره مث اون روزای قدیم
که با هم توو بارون قدم می زدیم
از احساس همدیگه حظ می کنیم
زمین و زمان رو عوض می کنیم
ازم دوری اما دلت با منه . . .
متن ترانه خیلی برام عزیزه خاطرت
بی تو آینده، نا خوشاینده
عشق من
هیچکی رو جز تو، نمی سنده
چشم من
نه بی تو ای وای نه
لحظه به لحظه، عذاب محضه
عشق من
اگه نبینه
تو رو هر لحظه چشم من
نه بی تو ای وای نه
همیشه به عشقه این عشقت
دل من زنده ست به عشقت
کاش میدونستی کاشکی
میکشم نفس به عشقت
دل بندم
دل کندم از همه به خاطرت
خیلی برام عزیزه خاطرت
دل کندم به خاطرت
متن ترانه غم دنیاس
غم دنیاس
وقتی عشقت دور از اینجاس
وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاس
غم دنیاس
دل آدم بشه حساس
وقتی عشقت توو دلش نباشه احساس
غم دنیاس
اون بره و ترکت کنه
هیچ کس هم نباشه که درکت کنه
غم دنیاس
لحظه ی خداحافظی
بفهمی که دیگه بهش نمیرسی
غم دنیاس
وقتی عشقت بد شه خیلی
وقتی که به تو نداشته باشه میلی
غم دنیاس
وقتی خوابشو ببینی
اما هیچ وقت نتونی پیشش بشینی
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.