- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
فرهاد مهراد
متن ترانه کودکانه (بوی عیدی)
🗣 Farhad
🎵 Koodakaneh
#Farhad
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنــــگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نــــو
بوی یاس جا نمازه ترمه مادر بــــــزرگ
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بوته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لایه کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پیه فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنـــی
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
متن ترانه رضا موتوری (مرد تنها)
🗣 Farhad
🎵 Asir-e Shab
#Farhad
جغد بارون خوردهای، تو کوچه فریاد میزنه
زیر دیوار بلندی، یه نفر جون میکَنه
کی میدونه تو دل تاریک شب، چی میگذره
پای بردههای شب، اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
من اسیر سایههای شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایهها باید برم
همهشب به شهر تاریک جنون
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
چراغ ستارهی من، رو به خاموشی میره
بین مرگ و زندگی، اسیر شدم باز دوباره
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه
توی خاک سرد قلبم، بذر کینه میکاره
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو اینور و اونور میزنه
تو رگهای خستهی سرد تنم
ترس مردن داره پرپر میزنه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده...
متن ترانه شبانه 1
🗣 Farhad
🎵 Shabaneh
#Farhad
کوچه ها باریکن
دکونا بسته ست
خونه ها تاریکن
طاقا شکسته ست
از صدا افتاده
تار و کمونچه
مرده می برن
کوچه به کوچه
نگاه کن مرده ها
به مرده نمیرن
حتی به شمع
جون سپرده نمیرن
شکل فانوسی ان
که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنوز
یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه
حوصله ندارم
به خوب امید و
از بد گله نداره
گرچه از دیگرون
فاصله ندارم
کاری با کار این
قافله ندارم
کوچه ها باریکن
دکونا بسته ست
خونه ها تاریکن
طاقا شکسته ست
از صدا افتاده
تار و کونچه
مرده می برن
کوچه به کوچه
کوچه ها باریکن
دکونا بسته ست
خونه ها تاریکن
طاقا شکسته ست
کوچه ها باریکن
دکونا بسته ست
خونه ها تاریکن
طاقا شکسته ست
متن ترانه نجوا
🗣 Farhad
🎵 Avar
#Farhad
تو هم با من نبودی مثل من با من و حتی مثل تن با من
تو هم با من نبودی آن که میپنداشتم باید هوا باشد
و یا حتی گمان میکردم اینطور باید از خیل خبر چینان جدا باشد
تو هم با من نبودی تو هم با من نبودی
تو هم از ما نبودی با آن که ذات درد را باید صدا باشد
و یا با من چنان هم سفره ی شب باید از جنس منو عشق و خدا باشد
تو هم از ما نبودی
تو هم مؤمن نبودی بر گلیم ما و حتی در حریم ما
ساده دل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد
تو هم از ما نبودی
تو هم مؤمن نبودی بر گلیم ما و حتی در حریم ما
ساده دل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد
تو هم با من نبودی یار، ای آور ای سیل مصیبت بار
متن ترانه سقف
🗣 Farhad
🎵 Saghf
#Farhad
تـو فکر یک سـقـفـم
یـه سـقـف بـی روزن
یـه سـقـف پـا بـرجــا
محکـم تـر از آهــن
سـقـفی کـه تـنـپــوشِ ِ
هــراسِ مــا بـاشـه
تـو سـردی شـبهــا
لبــاس مــا بـاشـه
تـو فکر یک سـقـفـم
یه سـقـف رویــایـی
سـقـفی بـرای مــا
حـتی مـقــوایـی
تـو فکر یک سـقـفـم
یـه سـقـف بـی روزن
سـقـفی بـرای عــشـق
بـرای تو با من
سـقفی اندازه ی قلب من و تو
واسـه لمـس تپش دلواپـسی
بـرای شرم لطیـف آیـنـه هـا
واسـه پـیچـیـدن بـوی اطـلسی
زیـر ایـن سـقـف بـا تـو از گـل
از شـب و ستــاره میگـم
از تـو و از خـواستـن تـو
میگـم و دوبــاره میگـم
زندیگمو زیر این سقف
بـا تـو انـدازه می گیرم
گـم میشـم تـو معـنی تـو
معـنی تــازه می گیرم
زیر این سـقف، اگه باشه
پُر میشه از گرمیِ تو
لختی پـنجره هاشـو
می پوشـونه دستای تو
زیـر ایـن سـقـف
خوبه عطرِ خود فراموشـی، بپاشیم
آخر قصه بخوابیم
اول ترانه پـاشیم
سـقفمون افســوس و افـســـوس ...
تن ابر آسـمونه
یه افق یه بی نـهـایـت
کمترین فاصلمونه
تو فکر یه سقفم
متن ترانه جمعه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.