

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شیما
متن ترانه الله مزار
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
به پهنای صحرای دلتنگی
والله سیه غروب هایی دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
به صحرای له له له له له له له لی
حال کفتری که در هوای تو
که میپره در هوای تو که میپره
در هوای تو
والله جونم فدای تو
امان امان امان امان امان آی امان امان
آهو جان امان آهو جان بگو از چه کوه هایی میری
زمستون بود و به یاد تو
والله خواب بهارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
متن ترانه بوی گیسو
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود آشنارویی مرا دیوانه کرد
ای مسلمانان به فریادم رسید طفل هندویی مرا دیوانه کرد
میزنم خود را به آتش بی دریغ آتشین خویی مرا دیوانه کرد
از حرم لبیک گویان میروم جذبه کویی مرا دیوانه کرد
واقف از میخانه و مسجد نیم چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
عنبرین مویی مرا دیوانه کرد یاسمن بویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد ...
متن ترانه سرنوشت
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گِل گُل بَراریم
در زمستان در بهاران زیرِ باران
گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
باغبانِ روزگاریم
گر تو روزی را ز این بازی بدانی
نکته یِ رمزش بخوانی
لحظه هایِ زندگی چون موج دریاست
گرچه سرد و سخت زیباست
موجِ این دریا گر از پس سرگذشتت
سرنوشتت سرگذشتت
بر فراز قله یِ باور سفر کن
بالِ خود را باز تر کن
همچو حافظ پای کوبان و غزل خوان
لشگرِ غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده این زمانه
پَر بزن تا بی کرانه
متن ترانه آرام آرام
نشد برای عشقمون برای این دیوانه ات سفر کنی
نشد یه بار به حال من به حال این ویرانه ات نظر کنی
نشد بیایی عاقبت نشد برای عاشقت خطر کنی
نشد به وقت رفتنت مرا هم از نبودنت خبر کنی
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
اگر تو عاشقی دقایقی بیا بمان
اگر شکسته ای مرا هم از خودت بدان تو را به جان من بمان
نبر ز خاطرت تمام آن گذشته را
اگر دلت شکست فقط به دیدنم بیا تو را به جان من بیا
ای گل گلدان قلبم رفتنت بی خانه ام کرد
ای غم در سینه مانده دوریت دیوانه ام کرد
همچو پروانه به دورت گشتم و با من نماندی
شمع من بودی و آخر بر دلم آتش نشاندی
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
آرام آرام نشستی در من ای آشنا
آرام آرام گذشتی از کنارم نامهربان
ای وای از این غم بی پایان
امشب امشب با خیالت گفتم و خنداندم تو را
امشب امشب مثل هر شب در خیابانم پس چرا
من ماندم و ابر بی باران
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.