

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
1
متن ترانه اتاق یخزده
🗣 Reza Yazdani
🎵 Otaghe Yakh Zadeh
#RezaYazdani
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه، با یکی که حالش بده
دراز شدم کفِ اتاق، پنجره ها تا ته بازن
تو دنیایی که من توشم، خرسا به موشا می بازن
میرم سراغِ بومُ رنگ شروع میشه دوباره جنگ
منُ قلمو باهمیم میونِ این اتاق تنگ
اول صداتُ می کشم بعد میرسم به خنده هات
حقه هاتم رو می کنم بعد وا می مونم تو نگات
دوتا نگاه خمارُ خواب یکم غرور یه ذره منگ
نه نمیشه، در نمیاد، یه جاش بدجور می زنه لنگ
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه با یکی که حالش بده
یه سطلِ رنگ از تو حیاط ورمیدارم میام بالا
همشو میریزم رو بوم آها... همینِ...شد حالا
دیگه تمومِ کار من میزنم بیرون از خونه
حالا دیگه یه رهگذر حالش بده شعر می خونه
متن ترانه اتاق یخزده
🗣 Reza Yazdani
🎵 Otaghe Yakh Zadeh
#RezaYazdani
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه، با یکی که حالش بده
دراز شدم کفِ اتاق، پنجره ها تا ته بازن
تو دنیایی که من توشم، خرسا به موشا می بازن
میرم سراغِ بومُ رنگ شروع میشه دوباره جنگ
منُ قلمو باهمیم میونِ این اتاق تنگ
اول صداتُ می کشم بعد میرسم به خنده هات
حقه هاتم رو می کنم بعد وا می مونم تو نگات
دوتا نگاه خمارُ خواب یکم غرور یه ذره منگ
نه نمیشه، در نمیاد، یه جاش بدجور می زنه لنگ
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه با یکی که حالش بده
یه سطلِ رنگ از تو حیاط ورمیدارم میام بالا
همشو میریزم رو بوم آها... همینِ...شد حالا
دیگه تمومِ کار من میزنم بیرون از خونه
حالا دیگه یه رهگذر حالش بده شعر می خونه
متن ترانه حس تاریخ
🗣 Reza Yazdani
🎵 Hesse Tarikh
#RezaYazdani
تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری
شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری
شبیه بوی بارون تو
غروب تخت جمشیدی
یه خورشیدی که از مغرب
به این ویرونه تابیدی
مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا
هزار آتشکده توی
نگاهت غرق آتیشن
یه عالم یشم و مروارید
تو لبخندت یکی میشن
مثل تابیدن مهتاب
رو تاق ِ ، طاق بستانی
پر از نقش و نگاری تو
شبیه فرش ایرانی
میشه جام جمو حتی
تو دستای تو پیدا کرد
در هر معبدو میشه
با یک لبخند تو وا کرد
مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا
تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری
شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری
متن ترانه ترسوترین مسافر
🗣 Reza Yazdani
🎵 Tarsootarin Mosafer
#RezaYazdani
ترسوترین مسافرِ ترانه های خط شکن
نمی رسی به مقصدت نمی رسی به قلب من
نمی رسی به این سکوت تا بشه فریاد گریز
نمی رسی به لحظه ای که شب بشه ستاره ریز
نمی رسی به سایه ای که از ستاره دل برید
واسه رسیدن به تو رو داشتن تو خط کشید
تو این ترانه سکوت بمون اگر که لایقی
بمون کتاب زندگیت نداره فصلِ عاشقی
اسم منُ خط بزن از دفتر گریه های شب
تو بی ستاره ای و من یکی رسیده جون به لب
گذشت از این ترانه خون تویی مسافر جنون
بزن به جاده این دلُ تو بهت جاده جا نمون
همیشه نامه های کور خراب نام مقصده
نمون که نمره ی هراس نمره ی صفر ممتده
تو این ترانه ی سکوت نمون اگر که عاشقی
بزن به جاده این دلُ رسیدنُ تو لایقی
متن ترانه داغ
🗣 Reza Yazdani
🎵 Daagh
#RezaYazdani
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
آن روز که میبستی بار سفرت را
گفتی به پدر هر که هنر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده خطر داشته باشد
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
کوه است دل مرد، ولی کوه، نه هر کوه
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
رفتی و من آن روز نبودم، دل من هم
تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد
برگرد سفر طول کشید ای نفس سبز
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
متن ترانه بانوی من
بانوی من امشب، ترانه سازی كن
با اين شب وحشی، دوباره بازی كن!
بانوی سرگردون، عاشقترين ميشم
دور حريم تو، ديوار چين ميشم!!!
قد ميكشم تا سيب، هوای رويايی
بهشت همين دنياست، وقتی تو اينجايی
دستامو می بخشم، به اعتماد تو
چهل ستون ميشم، امشب برای تو !
يه اتفاق راه، تا شب شكن باشی
پلنگ مغرورم، تو ماه من باشی
بانوی من امشب، ترانه سازی كن
با اين شب وحشی، دوباره بازی كن
بانوی سرگردون، عاشقترين ميشم
دور حريم تو، ديوارِ چين ميش
ميچينم اين سيبو، هوای رويايی
بهشت اين دنيا، وقتی تو اينجايی
دستامو می بخشم، به اعتماد تو
چهل ستون ميشم، امشب برای تو
يه اتفاق راهه، تا شب شكن باشی
پلنگ مغرورم، تو ماه من باشی
متن ترانه کافه بهشت
احساس ميكنم تورو
از پشت اين همه سكوت
تو كافه بارون ميگيره
وقتی ميشينم، روبروت !
از راه كه ميرسی بازم
عطرت ميپيچه تو هوا
فنجونمو پر ميكنی
از حسِ طعمی آشنا
وقتی نگاه ميكنی
خورشيد تكراری ميشه !
همينجا روی ميزمون
رود عسل جاری ميشه !
حوا تويي ، هرجا تو باشی بهشته !
سيبی كه چيدی ، ابتدای سرنوشته
كافه ، خيابون ، خونه يا هرجا كه باشی
ميتونی از دنيا و تلخی هاش جدا شی
چيزي بگو بانوی من
كلافه ام ازين سكوت
ميشكنه بغض آخرم
وقتی ميشينم روبه روت !
چيزی بگو شايد صدات
حريف دلتنگی بشه
شايد شب سياه سفيد
با واژه هات، رنگی بشه
شايد كه بيدارم كنی
از خوابی كه كابوسمه
دارم به دريا ميزنم
چشمای تو فانوسمه
حوا تويی هرجا تو باشی بهشته !
سيبی كه چيدی ابتدای سرنوشته
كافه ، خيابون ، خونه يا هرجا كه باشی
ميتونی از دنيا و تلخيهاش جدا شی....
متن ترانه بدون تو هیچم
بدون تو هيچم يه خاليه تو هم
تصويری مخدوشم از پازلی مبهم
يه اشك بی بغض و يه ابر بی بارون
يه درد بی درمون يه زخم بی مرحم
بدون تو هيچم يه سايه تو سايه
تو خونه ی وحشت بدون همسايه
يه پيچك رو ديواربه هيچی می پيچم
بدون تو هيچم بدون تو هيچم
بدون تو هيچم اوجی سرازيرم
يه رفت و برگشت فقط عقب ميرم
يه شعر بی شاعر يه عشق بی معشوق
يه كوه بی قله يه دشت بی شيرم
بدون تو هيچم يه تانگوی مفرد
يه جاده بی مقصد يه پوچی ممتد
سرابی تو در تو، پست ته پیچم
بدون تو هيچم بدون تو هيچم
بدون تو هيچم يه دردِ تو دردم
تو كوچه ای تاريك تنهاترين مردم
قراری كنسل و يه كافه ی تعطيل
يه سيگار خيس و يه قهوه ی سردم...
بدون تو هيچم ، يه خالی سرشار
يه تيزی روی رگ تو روزهای شب وار
اتاقی درهم و چند كاغذ پاره
يه تقويم سوخته يه ساعتِ بيكار
متن ترانه کافه رویا
کافه ی خـاطـره بازی - پُـره از قـصه و رویاس
همه ی فکرا عتیقه س - بورس ِخاطره همینجاس
آدماش بیـدارن اما - تـو بیـداری خـواب می بینن
چشاتو ببند و گوش کن - به صدای قصه ی من:
یکی شـون فکر تـئـاتر - طـرفای لالـه زاره
اون یکی فکر ِ سکانس ِ آخر ِ یه مشت دلاره
یکی گـیج شـعـر ِ شـاملـو - وسط ِ دفتـر ِ آیـدا
یکی داغ ِ سینما رکس - وقت اکران ِ گوزن ها
یکی زخـمی رفـاقـت - فـکر ِ پـیـرهن ِ پُر از خـون
اون که عاشقه تو فکر - قصه ی لیلی و مجنون
یکی فکر بوف ِ کور و - مرگ ِ صادق هدایت
آخ چـقـدر خـاطـره داره - روزگـار بی مـروت!
داره پیـرت می کنه، غـبار ِ سـرد ِ خـاطـره
دس رو دس گذاشتی و شب از شبت نمیگذره
چـینی ِ نازک ِ رویات، پُر ِ صـد تا تـرکه
کاش می فهمیدی که این زندگی نیس، فلش بکه
یکی فکر ِ عطر ِ بارون - توی جاده ی شماله
یکی تو دیـوان ِ حـافـظ - دنـبال ِ تـعـبیر ِ فـاله
یکی تو فکر ِ مصدق - زخم ِ بیست و هشت مرداد
اون یکی تو فکر ِ شـعـر ِ- یه شـب ِ مـهتاب ِ فرهاد
یکی با یاد ِ عزیزش - خسـته از این هـمه دوری
یکی فکر ِ شعله های - شبای چارشنبه سوری
یکی فکر ِ جـنگ و نـفت و - خـاطـره های جـنوبه
یکی خسته از گذشته- مشتشو رو میز می کوبه
داره پیـرت می کنه، غـبار ِ سـرد ِ خـاطـره
دس رو دس گذاشتی و شب از شبت نمیگذره
چـینی ِ نازک ِ رویات، پُر ِ صـد تا تـرکه
کاش می فهمیدی که این زندگی نیس، فلش بکه
متن ترانه آدم یه جاهایی رو مجبوره
اشکاتو کی میشمره وقتی که
دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست
..آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی
دنیا مگه از این زیباترم میشه
تو خیلی چیزهارو نمیفهمی
من خیلی حرفارو سرم میشه
امروز اگه از من جدا باشی
دلواپس فردای تو نیستم
دنیات شبیه روزگارم نیست
من مرد رویاهای تو نیستم
میرم با اینکه عاشقت هستم
با اینکه چشمای تری دارم
ای کاش بفهمی که برای تو
آرزو های بهتری دارم
خندت تو خونه م جا نمیگیره
سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو
گاهی چه دلچسب فراموشی
باورکن این روزا به غیر ازمن
چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر شم
بعد از تو روزی دوتا کافی نیست!
ما قول دادیم مال هم باشیم
ما قول دادیم اینو میدونم
با گریه میگیم مرده و قولش
نامردم و قولم رو میشکونم
مثل فرشته ها شدی امشب
تو این لباس روشن توری
با گریه گم میشم تو مهمونا
دیدی یه جاهایی رو مجبوری…
خندت تو خونه م جا نمیگیره
سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو
گاهی چه دلچسب فراموشی
باورکن این روزا به غیر ازمن
چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر شم
بعد از تو روزي دوتا کافی نیست..
متن ترانه ساعت - فقط یه کمی چای واسه من بریز
ساعتا رو به عقب برگردون
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو توو گذشته چی میبینی
که از آینده تو رو ترسونده
ساعتا رو به عقب برگردون
اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شب تکراری
یه جهان تازه رو من وا کن
من هنوزم زخمی خاطره ام
جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست
اسمتو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمو یادم نیست
همه ی امیدمی این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی
ساعتا رو به عقب برگردون
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوزم به دستای تو قانعم
هنوز عاشقم، با یه زخم ِ عمیق
تو این روزهای سیاه و کسل
تنم خیسه از حس بارون شدن
تورو جون هرکی که بهش مومنی
فقط امشب و حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز!
میدونم! همیشه بدهکارتم
میدونی؟ نمیشه فراموش کرد
من از بس که تو خوابتم زخمی ام
نمیشه که کابوسمو گوش کرد
نمیشه که این وحشت و دوره کرد
نباشی، نمونی، نخندی... بری
یه عمری جنون و تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی... بری
تو سیگارو خاموش کن تا بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق نابود شد
شبایی که میترسم از فکرهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن قبل ویرونیه!
تو این روزای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز
متن ترانه ساعت - فقط یه کمی چای واسه من بریز
ساعتا رو به عقب برگردون
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو توو گذشته چی میبینی
که از آینده تو رو ترسونده
ساعتا رو به عقب برگردون
اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شب تکراری
یه جهان تازه رو من وا کن
من هنوزم زخمی خاطره ام
جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست
اسمتو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمو یادم نیست
همه ی امیدمی این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی
ساعتا رو به عقب برگردون
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوزم به دستای تو قانعم
هنوز عاشقم، با یه زخم ِ عمیق
تو این روزهای سیاه و کسل
تنم خیسه از حس بارون شدن
تورو جون هرکی که بهش مومنی
فقط امشب و حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز!
میدونم! همیشه بدهکارتم
میدونی؟ نمیشه فراموش کرد
من از بس که تو خوابتم زخمی ام
نمیشه که کابوسمو گوش کرد
نمیشه که این وحشت و دوره کرد
نباشی، نمونی، نخندی... بری
یه عمری جنون و تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی... بری
تو سیگارو خاموش کن تا بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق نابود شد
شبایی که میترسم از فکرهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن قبل ویرونیه!
تو این روزای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز
متن ترانه ببار برایم
ببار برایم
تو که هزاران چشمه ی جوشان
پشت مردمک هایت
پنهان کرده ای
ببار برایم
اشک هایت همان
آب حیاتی ست
که خضر نوشید و
هنوز
در به در جاودانگی ست
ببار برایم
ساعت چشمهایم
عجیب
با ساعت ابرها
کوک است
عقربه هایی خلاف مسیر زندگی
که به هم نمیرسند و
فقط جفت هم می شوند
ببار برایم
تو که اشک هایت
برف آب شده ی
کوهستان است
به کجایی
ببار
ببار
سیلاب دردهایت را
دوست دارم...
متن ترانه چرا یادم نمیاد؟
نمیدونم چرا یادم نمیاد
کجای دستای ما با هم گره خورد
چه روزی قلبم از عشق تو لرزید؟
کدوم ما دل اون یکیو برد؟
چرا درگیر احساست شدم من ؟
چه جوری اولین دیدار رخ داد؟
تو بهمن بود یا نزدیک مرداد؟
نمیدونم چرا یادم نمیاد!
نمیدونم چرا سرگیجه دارم؟
چرا دستای تو انقدر سرده؟
بگو این حس تلخ شک و تردید
چه جوری تو وجودم رخنه کرده؟
چی شد بعد یه عمر هم سقف بودن
تو یک آن سقف رویاها فرو ریخت
کی عکس این کلاغ نحس و شوم و
رو دیوار سپید خونه آویخت
باید یادم بمونه یه دقیقه همین لحظه
که تو از خونه میری
اگرچه حسمو از من گرفتی
نباید تو وجود من بمیری
متن ترانه کجا گمت کردم
کجا گمت کردم تو این شب جاری
هنوز میخوابم هنوز بیداری
هنوز خوشبینی به سبزی فردا
کجا گمت کردم کجای این دنیا
ما اهل هم بودیم هم شب و هم فانوس
کجا گمت کردم کجای این کابوس
پشت کدوم ابر بارونی پاییز
کجای این هق هق این گریه ی یکریز
شاید که برگردی
شاید که پیدا شی
شاید که آغازی در انتها باشی
تمامه دیروز و پی تو میگردم
کجا گمم کردی
کجا گمت کردم
ما اهل هم بودیم هم شب و هم فانوس
کجا گمت کردم کجای این کابوس
پشت کدوم ابر بارونی پاییز
کجای این هق هق این گریه ی یک ریز
متن ترانه ادامه بده
ادامه بده، به لبخند
به نگاه، به جشن
از همان حرفهای ساده بزن
مثلا بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفتست
ادامه بده، به معجزه
به حضور، به عطر
از همان کارهای ساده بکن
مثلا بیا دکمه ی پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آواز بی حوصلگیت
اما فقط ادامه بده
این روزهای هولناک را
بی نمک بدون دگمه
ابری
نیــــستیو اتفاقهای تلخ ساده مــــــی افتد
نیــــستی و ترس های کوچک بزرگ میشود
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه عاشقانه بود عمر من
چه زخم روزمره ای
متن ترانه گرامافون
روی گرامافون، چرخیدن مهتاب
تو سمفونی شب، آغاز من در خواب
کوچه مشخص نیست، این روبرو دریاست
زیبایی محضه، حتی خدا اینجاست
تو باز می رقصی با موج با مهتاب، در باد
من باز می رقصم کنج اتاق خواب، در یاد
تو مه فرو میریم سال هزار و چند با تو
هر روز پرواز از تجریش تا دربند با تو
پرواز می کردیم تا کافه توی برف
هی حرف پشت حرف
حالا تو این لحظه رو بام تهرانیم
بارون شروع می شه تو بیت پایانی
تو باز می رقصی با موج با مهتاب، در باد
من باز می رقصم کنج اتاق خواب، در یاد
تو مه فرو میریم سال هزار و چند با تو
هر روز پرواز از تجریش تا دربند با تو
مهتاب می چرخه روی گرامافون
تو باز می رقصی تنهایی تو بالُن
بالُنِ شخصیِ پرواز تا تجریش
انگار می گیری آینده رو از پیش
این فصل از خوابم داره تموم میشه
بارون شروع میشه، بارون شروع می شه
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.