- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
سورنا
متن ترانه مرغ آمین
مرغ آمین درد آلودی ست کآواره بمانده
مرغ آمین
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده
مرغ آمین مرغ آمین
جور دیده مردمان را می دهد پیوندشان درهl
می کند از یاس خسران بار آنان کم
مرغ آمین
می نهد نزدیک با هم آرزوهای نهان را
مرغ آمین ..
متن ترانه فقط برو
نپرس از حال و روز من، فقط برو
نمون نشو پاسوز من، فقط برو
برس به زندگیت به فکرِ من نباش
ازم که پرسیدن بگو دوسم نداشت
یکی دو تا نیست آخه درد این دلم
چیزی نمیگه خیلی مرده این دلم
زیادی عاشقت شدم دلت رو زد
بذار تموم شه قصمون، چه خوب چه بد
از هر چی ترسید دلِ من سرش اومد
گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
از هر چی ترسید دلِ من سرش اومد
گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
هر جور که فکر کنی، خواستم ولی نشد
رفتی و بعد تو، این زندگی نشد
یه حرفی بود که تو خواستی بگی نشد
عیبی نداره...
این زخمِ رو دلم، محکم ترم نکرد
دوریِ من ازت، این عشقو کم نکرد
هیشکی نگاه به این، حالِ دلم نکرد
عیبی نداره، عیبی نداره
از هر چی ترسید دلِ من سرش اومد
گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
از هر چی ترسید دلِ من سرش اومد
گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
بعد از تو فقط به عکسات دلم رو زد
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه دخترک
جَنَکو ما را بچار که مَن اَی ماری جَیَه
(دخترک، من را ببین که مار منو زده)
گو وئی چهمون خماری مَنَ بدطاری جَیَه
(با چشمان خمارش منو بد طوری زده)
م نی دل سوتکو جَنِک مَنَ تَ دَیر اَنَبِن
(دل من سوخت دختر، من و تو یکی نمی شیم)
بیا و ما را طلاک دَ مَن َ تَ شر اَنَبِن
(بیا از هم جدا شیم، بین من و تو حتی شر هم وجود نداره)
ای جَنَک ماهین مرا بشَف فاواتَرا بکارن لیلا
(ای دخترک ماه من، تو را برای شب ها و روزها می خوام)
لیلارو من تَرا برات سَیلا چپاچیه لیلا
(لیلا جان، لیلا، من تو را با ساز و دهل به دیدن می برم)
وقتی شالا پوش اَکَنت دُرّا وا گوش اَکَنت
(وقتی که شال می پوشی و گوشواره به گوش می کنی)
من ازانان که مَنَ دلکین اَکَنت
من میدونم که میری و من رو دلگیر می کنی
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه دخترک
جَنَکو ما را بچار که مَن اَی ماری جَیَه
(دخترک، من را ببین که مار منو زده)
گو وئی چهمون خماری مَنَ بدطاری جَیَه
(با چشمان خمارش منو بد طوری زده)
م نی دل سوتکو جَنِک مَنَ تَ دَیر اَنَبِن
(دل من سوخت دختر، من و تو یکی نمی شیم)
بیا و ما را طلاک دَ مَن َ تَ شر اَنَبِن
(بیا از هم جدا شیم، بین من و تو حتی شر هم وجود نداره)
ای جَنَک ماهین مرا بشَف فاواتَرا بکارن لیلا
(ای دخترک ماه من، تو را برای شب ها و روزها می خوام)
لیلارو من تَرا برات سَیلا چپاچیه لیلا
(لیلا جان، لیلا، من تو را با ساز و دهل به دیدن می برم)
وقتی شالا پوش اَکَنت دُرّا وا گوش اَکَنت
(وقتی که شال می پوشی و گوشواره به گوش می کنی)
من ازانان که مَنَ دلکین اَکَنت
من میدونم که میری و من رو دلگیر می کنی
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.