- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
fav
متن ترانه گونه
تو زندگیم به جز تو خیلی فرصتا بود
که بی تفاوت از کنارشون گذشتم
نه اینکه منتی سر تو باشه اما
برای پیدا کردنت دنیارو گشتم
چه آرزوهای قشنگی که تمامش
فقط برای داشتن تو نا تموم موند
ولی تو نیمه های راه ازم بریدی
واسه همیشه موندن تو آرزوم موند
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
تو سیاه چاله ی گونت دل من حبس شد
عشقای یک طرفه دیگه برام درس شد
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
سهمم از عشق به تو حسرت و فریاد شد
از خدا خواستمو قلب من آزاد شد
من مغرورو ببین فاصله ی دورو ببین
چنتا آهنگو یه شعر از تو برام مونده همین
چی بهت داده خدا لشگر موهای سیاه
دیگه عاشق نمیشم من به همین سادگیا
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
تو سیاه چاله ی گونت دل من حبس شد
عشقای یک طرفه دیگه برام درس شد
سرد شدی درد شدی سوخت دلم باختم
دور شدی کور شدی سوختم و ساختم
سهمم از عشق به تو حسرت و فریاد شد
از خدا خواستمو قلب من آزاد شد
متن ترانه چونی بی من
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای زندگی تن و توانم همه تو/
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو/
تو هستی من شدی از آنی همه من/
من نیست شدم در تو از آنم همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/
باز آمد و رخت خویش بنهاد برفت/
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟/
ای در دل من میل و تمنا همه تو/
واندر سرِ من مایه ی سودا همه تو/
هرچند به روزگار در می نگرم/
هر چند به روزگار در می نگرم/
امروز همه تویی، امروز همه تویی و/
فردا همه تو، فردا همه تو/
ای همدم روزگار چونی بی من؟/
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟/
من با رخ چون خزان زردم بی تو/
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.