- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
آرام زیبا
متن ترانه شهر حسود
ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم
خونمون رو دوشمونه ما یه آه دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم
ما غنیمت های بی رویای این جنگای سردیم زندگیمون کو ببین ما کشته های بی نبردیم
بی خبر از حال هم آواره ی دنیای دردیم ما واقعا با هم چه کردیم
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
پس بدین فرصت خندهامو پس بدین شادی تو صدامو پس بدین قلب عشق آشنامو
لااقل پس بدین گریه هامو …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
متن ترانه بوی گیسو
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود آشنارویی مرا دیوانه کرد
ای مسلمانان به فریادم رسید طفل هندویی مرا دیوانه کرد
میزنم خود را به آتش بی دریغ آتشین خویی مرا دیوانه کرد
از حرم لبیک گویان میروم جذبه کویی مرا دیوانه کرد
واقف از میخانه و مسجد نیم چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
عنبرین مویی مرا دیوانه کرد یاسمن بویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد ...
متن ترانه هوامو نداشتی
هوامو نداشتی، هوایی شدم
چه کابوسِ بی انتهایی شدم
نگاهت منو زیر و رو می کنه
منو با دلم روبرو می کنه
من و دست بسته تو و قلب خسته
که هرکی رسیده یه جاشو شکسته
ولی حُسنِ عاشق به دیوونگیشه
یه وقتایی کوهم دلش ابری میشه
ابری شو خاطره هاتو ببار بارون شو یاد من عشقو بیار
من می رسم به تو آخرِ کار بارون ببار
من بیقرار توام بیقرار بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثِ ابرِ بهار بارون ببار ...
پریشونم اما پریشون ترم کن
فقط از تو می خوام یه کم باورم کن
هوام از نفس هات داره جون می گیره
نفس می کشم تا خیالت نمیره
ابری شو خاطره هاتو ببار بارون شو یاد من عشقو بیار
من می رسم به تو آخرِ کار بارون ببار
من بیقرار توام بیقرار بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثِ ابرِ بهار بارون ببار ...
متن ترانه غزل بیدل
ز ره هوس به تو کی رسم نفسی ز خود نرمیده من
همه حیرتم به کجا روم به رهت سری نکشیده من
چه بلا ستمکش غیرتم چقدر نشانه ی حسرتم ای دل
که شهید خنجر ناز تو شده عالمی و تپیده من
من بی دل و غم غفلتی که ز چشم پر ز فسون تو
همه جا ز جلوه ی من پر است و به هیچ جا نرسیده من
متن ترانه غزل بیدل
ز ره هوس به تو کی رسم نفسی ز خود نرمیده من
همه حیرتم به کجا روم به رهت سری نکشیده من
چه بلا ستمکش غیرتم چقدر نشانه ی حسرتم ای دل
که شهید خنجر ناز تو شده عالمی و تپیده من
من بی دل و غم غفلتی که ز چشم پر ز فسون تو
همه جا ز جلوه ی من پر است و به هیچ جا نرسیده من
متن ترانه هوامو نداشتی
هوامو نداشتی، هوایی شدم
چه کابوسِ بی انتهایی شدم
نگاهت منو زیر و رو می کنه
منو با دلم روبرو می کنه
من و دست بسته تو و قلب خسته
که هرکی رسیده یه جاشو شکسته
ولی حُسنِ عاشق به دیوونگیشه
یه وقتایی کوهم دلش ابری میشه
ابری شو خاطره هاتو ببار بارون شو یاد من عشقو بیار
من می رسم به تو آخرِ کار بارون ببار
من بیقرار توام بیقرار بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثِ ابرِ بهار بارون ببار ...
پریشونم اما پریشون ترم کن
فقط از تو می خوام یه کم باورم کن
هوام از نفس هات داره جون می گیره
نفس می کشم تا خیالت نمیره
ابری شو خاطره هاتو ببار بارون شو یاد من عشقو بیار
من می رسم به تو آخرِ کار بارون ببار
من بیقرار توام بیقرار بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثِ ابرِ بهار بارون ببار ...
متن ترانه یکیو دوست داشتم
یکیو دوست داشتم، که نمیشد بگم بهش
چیزی رو جز قلبم، نتوستم بدم بهش
یکیو دوست داشتم، واسه دلش
یکیو دوست داشتم، که واسه من نبود نگاهش
بغضمو قورت دادم، هر کسی حرف میزد باهاش
یکیو دوست داشتم، واسه چشاش
واسه چشاش …
لعنتی، انقدر عاشقت شدم که به این راحتی
نمیشه زندگی کنم حتی یه ساعتی
بی منم راحتی
لعنتی، من هنوزم حرف دارم باهات اما چه عادتی
وقتی که داد میزد چشات بی منم راحتی
بی منم راحتی
یکیو دوست داشتم، که منو با خودش کشوند
تا تهِ این قِصه، منو به تنهایی رسوند
یکیو دوست داشتم، که نموند
منتظرش موندم، همه ی لحظه هامو برد
زندگیِ من بود، منو به زندگی سپرد
یکی که توو قلبم، موند و نمرد
موند و نمرد
لعنتی، انقدر عاشقت شدم که به این راحتی
نمیشه زندگی کنم حتی یه ساعتی
بی منم راحتی
لعنتی، من هنوزم حرف دارم باهات اما چه عادتی
وقتی که داد میزد چشات بی منم راحتی
بی منم راحتی
متن ترانه Ascent
مجنون و پریشان تو ام
دستم گیر دستم گیر
سرگشته و حیران تو ام دستم گیر
هر بی سر و پایی چو رسمی دارد
من بی سر و سامان تو ام
دستم گیر دستم گیر خدا دلم دستم گیر
آن یار که عهد دوست داری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا و خوابی است
متن ترانه شباهنگ
تو ای مرغ حق٬ ای فسانه به شب
نگه کن که جانم رسیده به لب
که من همچو تو وامانده ام به شب و تنهایی
به ویرانهام بنشستهام که مگر بازآیی
ای مرغ حق افسانهی ویرانههایی
ویرانهای شد قلب من امشب کجایی
تا سر کند سوز درون نایِ دل من
بنشین دمی بر بامِ من سر کن نوایی
غمِ تلخ شب را تو میدانی
که در شهر شبها نوا خوانی
بمان با من امشب که دلتنگم
چرا از شب من گریزانی
به ویرانهی من بنشین
مرا از غمِ دل برهان
بخوان نغمهای در دل شب
مرا سوی مستی بکشان
همدم شبهایی در غمِ تنهایی بیا٬ بیا
غمِ تلخ شب را تو میدانی
که در شهر شبها نوا خوانی
بمان با من امشب که دلتنگم
چرا از شب من گریزانی
متن ترانه سال بی بهار
تنم رو به جوش چشم هات
تو بده نشون چشم هات
که با اون قشون چشم هات
من رو تار و مار کردی
با تو بودن از خدامه
غم دنیا توو چشم هامه
واسه تو دنیا به کامه
دلم رو مزار کردی
توو دلم غصه لبالب
داره میسوزه از این تب
غم دل تنگیت رو هرشب
روو سرم هوار کردی
نمیدونم با کی هایی
توو کدوم حال و هوایی
کاشکی میگفتی کجایی
تا بگم چیکار کردی
برق چشمون سیاهت
ابرو توو صورت ماهت
با نگاه بی گناهت
لعنتی چیکار کردی
توو شب هام موت رو ندارم
مهر ابروت رو ندارم
رو به روم روت رو ندارم
حالم رو خمار کردی
روو بخار شیشه اسمت
دل کشیدم پیش اسمت
قطره بارون میشه اسمت
سال رو بی بهار کردی
توو چشم هام حسرت و ماتم
توو نگاهم یه عالمه غم
همه غصه ها رو با هم
توو دلم قطار کردی
زیر طاق دوتا ابرو
دوتا دریاچه پر قو
مثل گله های آهو
واسه چی فرار کردی
دستم از دست تو دوره
دلم انگار توو تنوره
تووی سینم که صبوره
غم رو موندگار کردی
بغض وحشی توو گلومه
شب ها عکس هات روو به روومه
دیگه طاقتم تمومه
من رو بی قرار کردی
رنگ چشم هات آسمونم
خنده هات قاتل جونم
دلبر ابرو کمونم
دلم رو شکار کردی
روو بخار شیشه اسمت
دل کشیدم پیش اسمت
قطره بارون میشه اسمت
سال رو بی بهار کردی
توو چشم هام حسرت و ماتم
توو نگاهم یه عالمه غم
همه غصه ها رو با هم
توو دلم قطار کردی
متن ترانه راز
گفتم که شبی سوی خدا برگردم
از پیچ و خمِ راه خطا برگردم
نزدیک تر از حبل ورید است به من
بی او که نرفتم کجا برگردم
بی او که نرفتم کجا برگردم
بی او که نرفتم کجا برگردم
با عشق اگر غرق نشاطم کردند
با عقل دچار احتیاطم کردند
تا اینکه قدم به راه کج بگذارم
ابروی تو را پُل صراطم کردند
ابروی تو را پُل صراطم کردند
سلطان جهانی و به خود مینازی
بازارِ بهشت و دوزخت میسازی
من گرمیُ بازار تو را میخواهم
شادم که مرا در آتشت اندازی
شادم که مرا در آتشت اندازی
آن موی سیاه چنگ باید بخورد
از خونِ و من و تو رنگ باید بخورد
در سجده به دوست، راز زیبایی هست
هر روز سَرت به سنگ باید بخورد
هر روز سَرت به سنگ باید بخورد
سلطان جهانی و به خود مینازی
بازارِ بهشت و دوزخت میسازی
من گرمیُ بازار تو را میخواهم
شادم که مرا در آتشت اندازی
شادم که مرا در آتشت اندازی
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.