- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
خودم
متن ترانه حراج
طعنه به طعنه می گنو خسته نمیشن آدما
با اینهمه زخم زبون مثل آتیشن آدما
عروسی تو با کیه که من خبردار شدم
کی اومد و چی گفت که من پیش چشات خوار شدم
روز عروسی توو عزا گرفتن منه
تو شدی و ببین که غم چه جور دلم رو می شکنه
خیال نمی کرد دلم که بی خیال من بشی
اما تو بی خیالی و محال مال من بشی
منتظرم نموندی تو ازدواج کردی
آتیش زدی به هستیم عشق و حراج کردی
مرده خنده هات و به خاک غم سپردی
رفتی و این قمارو از من ساده بردی
روا نبود که اینجوری از دل تو جا بمونم
روا نبود با اینهمه تنهایی تنها بمونم
حیف دلم که پیش تو موند و به هیچکی دل نبست
حیف دل صبور من که عاشقت بوده و هست
متن ترانه نگران منی
تو به جای منم داری زجر می کشی
یکی عاشقته که تو عاشقشی
تو به جای منم پُره غصه شدی
نذار خسته بشم نگو خسته شدی
نگران منی که نگیره دلم
واسه دیدنِ تو داره میره دلم
نگران منی مثل بچگیام
تو خودت می دونی من ازت چی می خوام...
مگه میشه باشی و تنها بمونم
محاله بذاری محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بی شمارِ
هنوزم به جز تو کسی رو نداره
عوض می کنی زندگیمو
تو یادم دادی عاشقیمو
تو رو تا ته خاطراتم کشیدم
به زیبایی تو کسی رو ندیدم
نگو دیگه آب از سرِ من گذشته
مگه جز تو کی سرنوشتو نوشته
تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی...
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد
یه شب از همه چی به خدا گِله کرد
یدفعه به خودش همه چی رو سپرد
دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد
نگران منی به تو قرصه دلم
تو کنار منی نمی ترسه دلم
بغلم کن ازم همه چیمو بگیر
بذار گریه کنم پیشه تو دل سیر
مگه میشه باشی و تنها بمونم
محاله بذاری محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بی شمارِ
هنوزم به جز تو کسی رو نداره
عوض می کنی زندگیمو
تو یادم دادی عاشقیمو
تو رو تا ته خاطراتم کشیدم
به زیبایی تو کسی رو ندیدم
نگو دیگه آب از سرِ من گذشته
مگه جز تو کی سر نوشتو نوشته
تحمل نداره نباشی، دلی که تو تنها خداشی
تو تنها خداشی، تو تنها خداشی...
متن ترانه ای عاشقان
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دفِ شما پر زر کنم
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم
من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم
ای آسمان ای آسمان حیران تر از نرگس شوی
ای آسمان ای آسمان حیران تر از نرگس شوی
چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم
ای عقل کل ای عقل کل من غصه را شادی کنم
ای عقل کل ای عقل کل هر چی که گفتی صادقی
حاکم تویی حاتم تویی من گفتو گو کمتر کنم
ای کافران ای کافران قفله شما را وا کنم
زیرا که مطلق حاکمم مومن کنم کافر کنم
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم
من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم
ای آسمان ای آسمان حیران تر از نرگس شوی
ای آسمان ای آسمان حیران تر از نرگس شوی
ای آسمان ای آسمان حیران تر از نرگس شوی
چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم
ای عقل کل ای عقل کل من غصه را شادی کنم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.