فصلنامه

متن ترانه شمع هارو روشن کن

اینبار شوخی نیست نگیر جلو رامو
فهمیدی من میرم هی میگیری دستامو
میگی عوض میشم فرصت میخای از من
شرمنده من دیگه خیلی ازت خستم
خیلی ازت خستم من خیلی ازت خستم
شمع ها رو روشن کن این آخرین باره
یه دل سیر نگاه بعد خدانگهدارت
چیزی نگو دیگه دعا ای هربار
دعا کن بعد از این از تو فکر تو درآم
هی گر میگیره تنم این ظرفا که میشکنن
بوی خیانته دیگه نه تو نه من
تصادفی نبوده این همه عادت
منم مثل تو از تنهایی دلگیرم
میمیرم ولی هرجوری بشه اینبار
تقاص جفتمون رو از تو میگیرم
با اینکه پیر شدم به پای تو اما
تو رو کشتم تو هر گریه تو هر قطره
تنها چیزی که میمونه ازت اینجا
یه چندتا تار مو و بوی اون عطره
همه جوره سوختمو ساختم بازی رو باختم ندیدی
مثل پرنده ای عشقمه هوایی شدی پریدی
تو خودت باعث شدی که من تنها برم تو اوج بی رحمی
یه روزی میفهمی کی بودم برات الان هنوز داغی نمیفهمی
شمعارو روشن کن این آخرین باره
شمع ها رو روشن کن این آخرین باره
یه دل سیر نگاه بعد خدانگهدارت
چیزی نگو دیگه دعا ای برام
دعا کن بعد از این از تو فکر تو درام
گر میگیره تنم این ظرفا که میشکنن
این بوی خیانته دیگه نه تو نه من
تصادفی نبوده این همه عادت
منم مثل تو از تنهایی دلگیرم
میمیرم ولی هرجوری بشه اینبار
تقاص جفتمون رو از تو میگیرم
با اینکه پیر شدم به پای تو اما
تو رو کشتم تو هر گریه تو هر قطره
تنها چیزی که میمونه ازت اینجا
یه چندتا تار مو و بوی اون عطره