- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
#1"2
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه هندسه
هرگوشه ای از شورِ آواز من پیدا می شود قصیده ی تو
نورِ باورِ پرواز تا به ناکجا تابیده شد به جان ز دیده ی تو
طلوعِ نگاه شروعِ شراب از مُختصاتِ نامِ توست
ایمانِ من در حلقه ی هندسه ی اندامِ توست
نامت از ازل شکُفته بر لب
نقره می زند رُخِ تو بر شب
کاش این ماجرا به سرنیاید
شاهی بی گُمان به مَسند دل
نجوا می کنی امید ساحل
کاش این ماجرا به سر نیاید
ببار ای ابرِ مِی اندود من مستانه ام کن
بسوز اندیشه را از بیخ و بُن دیوانه ام کن
چو رودی بر روانم شو روان ای دولتِ شعر
بکَن تن را ز من من را ز جان جانانه ام کن
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
متن ترانه کلاغ
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
به شب آغشته می ماند خورشیدم
فراز تپه ای ماهی پیدا نیـست
صدایی از درون با من می گوید
شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست
پـر می زند بر بامم سیاهِ کلاغ و شب
به ویرانه ها می مانم خانه بی چراغ و تب
می سوزدم می کوبد به در دست سرد باد
جز رفتنت تصویری نمی آورم بـه یـاد
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
هوا را پنجه می سایم، می بینی
نفس اطرافِ دستانم پیدا نیست
متن ترانه عاشقانه تنهاست
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو کوچه کوچه مرا بلدی
من به جز آبیِ نگاهت آسمانی نمی شناسم
تا تو سرگرم روزگاری از نفس بی تو می هراسم
رد شو از قاب لحظه هایم دیده شو عاشقانه تنهاست
رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست
مرا باور کنی یا نه تویی پایانِ ویرانی
چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو تار و پود مرا بلدی
آه نمی رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد
متن ترانه حرفی بزن
حرفی بزن تو ای درد آشنا
می شکنی چرا قلب مرا
منی که عمری پا به پای تو دویده ام وای
منی که جز عشقت ، گلی دگر نچیده ام وای
ندارم بُغضی از تقدیر
از این دورانِ دور و دیر
خدا می داند
سپردم هرچه هست هستی
به دستت ای میِ مستی
خدا می داند
متن ترانه خوشا به من
خوشا به من که دستِ تو پرواز هدیه می کند
خوشا به تو که عاشقت صد بارگریه می کند
خوشا که قامتم رِسَد به میوه ی خیال تو
رسیده ای نچینمت منم حریفِ کالِ تو
می نوشم از چشمانِ تو
جُرعه به جُرعه شعرِ نو
حافظه ی دستانِ من
پـر شده از دامانِ تو
متن ترانه شبیه یک مرداب
چه می بینی بگو با من چقدر راه مانده تا جاده
به شیب شب سرازیرم عطش می زاید این باده
دریـغـا از عشـق درایـن شــامِ شـوم
که کوچه می گرید ستاره ها مغموم
ترانه بی رونق به کنجِ غم محکوم
ای داد و ای فریاد از این شب بی خواب
که غُصّه می پاشـد به خلوتم مهتاب
منم سُکونی گس شـبیهِ یک مرداب
نمی دانم چـه شـد دسـتم رها کردی
نمی دانی به کارِ دل چه ها کردی
متن ترانه در حسرت ماه
سـربذار روی شـونه هام
تا بگم آروم از غُصّه هام
تا بگم چی اومد به سـرم
رفت چرا نازنیـن دلبــرم
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
سوختم سوختم من از غم
دلِ او پیِ یارِ دیگری بود
که عمرِ رویای من به سررسید
باختم باختم من به او
همه ی عمرِ دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
خسته ام از دست روزگار
آسمان تو هم با من ببار
چشم من مونده خیره به راه
من شبم در حسرتِ ماه
عیش وشراب ومستی کارِ ما بود
عشق وخدا وهستی یارِ ما بود
اما شد رنگِ زمستون نو بهارِ ما
بَزمِ مهر وجنون در دل به پا بود
سینه لبریز ازشور ازوفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
متن ترانه قطار
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمـقِ باران به روحِ آینه ها
مائیـم و صراحتِ کهنه تازه شدن
بـبین به چشمت زوالِ خاطره را
من و این بی زبانی
به راهیم بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بام ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزان خفتن
کاش جا نماند از قطارش آرزویت
کاش پـا بگیرد راه و رفتن روبرویت
متن ترانه کودکانه
🗣 Farhad
🎵 Koodakaneh
#Farhad
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنــــگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نــــو
بوی یاس جا نمازه ترمه مادر بــــــزرگ
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بوته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لایه کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پیه فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنـــی
با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
متن ترانه سقف
🗣 Farhad
🎵 Saghf
#Farhad
تـو فکر یک سـقـفـم
یـه سـقـف بـی روزن
یـه سـقـف پـا بـرجــا
محکـم تـر از آهــن
سـقـفی کـه تـنـپــوشِ ِ
هــراسِ مــا بـاشـه
تـو سـردی شـبهــا
لبــاس مــا بـاشـه
تـو فکر یک سـقـفـم
یه سـقـف رویــایـی
سـقـفی بـرای مــا
حـتی مـقــوایـی
تـو فکر یک سـقـفـم
یـه سـقـف بـی روزن
سـقـفی بـرای عــشـق
بـرای تـو بـا مـن
سـقـفی انـدازه ی قـلـب مـن و تـو
واسـه لـمـس تـپـش دلـواپـسی
بـرای شرم لطیـف آیـنـه هـا
واسـه پـیچـیـدن بـوی اطـلسی
زیـر ایـن سـقـف
بـا تـو از گـل
از شـب و ستــاره میگـم
از تـو و از خـواستـن تـو
میگـم و دوبــاره میگـم
زنـدگیمـو زیـر ایـن سـقـف
بـا تـو انـدازه می گیرم
گـم میشـم تـو معـنی تـو
معـنی تــازه می گیرم
زیـر ایـن سـقـف ، اگـه بــاشـه
پُـر مـیشـه از گـرمـیِ تـو
لخـتی پـنجره هــاشـو
می پـوشـونـه دستــای تـو
زیـر ایـن سـقـف
خوبه عطرِخـود فـرامـوشـی ، بپـاشیم
آخـر قـصه بخوابیـم
اول تـرانـه پــاشـیم
سـقفمون افســوس و افـســـوس...
تـن ابـر آسـمونـه
یـه افــق یـه بـی نـهـــایـت
کمتریـن فــاصـلمونـه
تـو فـکـر یـک سـقـفم
متن ترانه مرد تنها
🗣 Farhad
🎵 Marde Tanha
#Farhad
با صدای بی صدا
مث یه کوه بلند
مث یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستهای فقیر
با چشمهای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود یه مرد
شب، با تابوت سیاه
نشست توی چشمهاش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایه اش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره، قطره
قطرهٔ آب، قطرهٔ آب
در شب بی تپش
این طرف، اون طرف
میافتاد تا بشنفه
صدا؛ صدا ...
صدای پا، صدای پا ...
متن ترانه اسیر شب
🗣 Farhad
🎵 Asir-e Shab
#Farhad
جغد بارون خوردهای، تو کوچه فریاد میزنه
زیر دیوار بلندی، یه نفر جون میکَنه
کی میدونه تو دل تاریک شب، چی میگذره
پای بردههای شب، اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
من اسیر سایههای شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایهها باید برم
همهشب به شهر تاریک جنون
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
چراغ ستارهی من، رو به خاموشی میره
بین مرگ و زندگی، اسیر شدم باز دوباره
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه
توی خاک سرد قلبم، بذر کینه میکاره
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو اینور و اونور میزنه
تو رگهای خستهی سرد تنم
ترس مردن داره پرپر میزنه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده...
متن ترانه Yesterday When I ...
🗣 The Beatles
🎵 Yesterday
#TheBeatles
Yesterday, all my troubles seemed so far away
Now it looks as though they're here to stay
Oh, I believe in yesterday
Suddenly, I'm not half the man I used to be
There's a shadow hanging over me.
Oh, I yesterday came suddenly
Why she had to go I don't know she wouldn't say
I said something wrong, now I long for yesterday
Yesterday, love was such an easy game to play
Now I need a place to hide away
Oh, I believe in yesterday
Why she had to go I don't know she wouldn't say
I said something wrong, now I long for yesterday
Yesterday, love was such an easy game to play
Now I need a place to hide away
Oh, I believe in yesterday
Mm mm mm mm mm mm mm
متن ترانه آیینه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
متن ترانه جمعه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
متن ترانه خسته
🗣 Farhad
🎵 Khasteh
#Farhad
خسته ام از همه خسته از دنیا
آسمان بشنو از قلب من این صدا
ای زندگی بیزار از تواَم
بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو
دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیرِ مرا
بهتر که شوم رسوا
رفتم که دگر با دست شما
پنهان شوم از چشم دنیا
خسته ام از همه خسته از دنیا
آسمان بشنو از قلب من این صدا
زندگی بیزار از تواَم
بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو
دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیر مرا
بهتر که شوم رسوا
رفتم که دگر با دست شما
پنهان شوم از چشم دنیا
متن ترانه بانوی گیسو حنایی
🗣 Farhad Daroghe
🎵 Banoye Man
#FarhadDaroghe
گرمی دستات حس نفس هات میکنه
ارومم زندگیم شیرینه خندت به دل
میشینه خانومم دنیامی دنیاتم هر جا
بری باهاتم همیشه بی تو محاله حتی
یه ثانیه نمیشه نمیشه بی تو اینو خودتم
خوب میدونی بگو تا دنیا دنیاس کنار
قلبم میمونی من با تو خوشحالم دنیام
با تو خود بهشته انگار خدا سرنوشته ما
را با هم نوشته حس خوشبختی رو من
با چشمام دیدم خداجون ممنونم که به
ارزوم رسیدم تموم دنیامو میریزم به پای
چشمات منم اون دیونه عشقم منو تو
خوب بشناس
متن ترانه چرا رفتی
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
خیالت گرچه عمری یارِ من بود/
امیدت گرچه در پندار من بود/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوش تو دارم/
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟/
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر سودای آغوشِ تو دارم/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن/
دل دیوانه را دیوانه تر کن/
مرا از هر دو عالم بی خبر کن، بی خبر کن/
بیا امشب شرابی دیگرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
ز مینای حقیقت ساغرم دِه/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم/
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم/
به سر، سودای آغوشِ تو دارم
متن ترانه باز باران
به دلم آتش افتاده
به چشمانم خواب نمی آید
ز چه رو از من دوری می کنی؟
بگو ای روشنایی چشمانم
رند من!ء
بزرگ من!ء
سالهاست که به امید توام
سالهاست که در بند توام
این چه آه و ناله است؟
که دل در تب شبانه می سوزد
تو به خاطر خود از من دور گشته ای
نگو منم که دیوانه ام
رند من!ء
بزرگ من!ء
سالهاست که به امید توام
سالهاست که در بند توام
متن کردی:
ئا گه ر که تیه دلی مه ن
خه ونا که وه چا وه مه ن
چما توژ مه ن دور که تی
بیژه رونیا چاوه مه ن
ره ندا مه ن
گه ورا مه ن
چه ن ساله له هه ویا ته مه
چه ن ساله به ندا ته مه
ئه و چه ئاخ و نالینه
دل شه و ته به رف بینه
تو بخاطر خو دیکی
مه بیژه ئه ویا دینه
ره ندا مه ن
گه ورا مه ن
چه ن ساله له هه ویا ته مه
چه ن ساله به ندا ته مه
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.