- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
یوسف
متن ترانه دهاتی
ساده بگم ساده بگم/
ساده بگم دهاتیم/
اهل همین نزدیکیا/
همسایه ی روشنیا/
همخونه ی تاریکیا/
ساده بگم ساده بگم/
بوی علف میده تنم/
هنوز همون دهاتیم/
با همه شهری شدنم/
با همه شهری شدنم/
باغِ غریب دهِ من/
گلای زینتی نداشت/
اسبِ نجیب دهِ من/
نعلای قیمتی نداشت/
اما همون چار تا دیوار/
با بوی خوب کاه گلش/
اما همون چنتا خونه/
با مردم سادهِ دلش/
اما همون چار تا دیوار/
با بوی خوب کاه گلش/
اما همون چنتا خونه/
با مردم ساده دلش/
برای من که عکسمو/
مدتیه توو آب چشمه ندیدم/
برای من که شهریم/
از اون هوا دل بریدم/
برای من که عکسمو/
مدتیه توو آب چشمه ندیدم/
برای من که شهریم/
از اون هوا دل بریدم/
دنیایی که دیدنِ اون/
اگر چه مثلِ قدیما/
راه درازی نداره/
اما می دونم که دیگه/
دنیای خوبه سادگی/
به من نیازی نداری/
برای من که عکسمو/
مدتیه توو آب چشمه ندیدم/
برای من که شهریم/
از اون هوا دل بریدم/
برای من که عکسمو/
مدتیه توو آب چشمه ندیدم/
برای من که شهریم/
از اون هوا دل بریدم/
ساده بگم ساده بگم/
ساده بگم دهاتیم/
اهل همین نزدیکیا/
همسایه ی روشنیا/
همخونه ی تاریکیا/
ساده بگم ساده بگم/
بوی علف میده تنم/
هنوز همون دهاتیم/
با همه شهری شدنم/
با همه شهری شدنم/
باغِ غریب دهِ من/
گلای زینتی نداشت/
اسب نجیب دهِ من/
نعلای قیمتی نداشت/
اما همون چار تا دیوار/
با بوی خوب کاه گلش/
اما همون چنتا خونه/
با مردم ساده دلش/
اما همون چار تا دیوار/
با بوی خوب کاه گلش/
اما همون چنتا خونه/
با مردم ساده دلش/
برای من که عکسمو/
مدتیه توو آب چشمه ندیدم/
برای من که شهریم/
از اون هوا دل بریدم/
برای من که عکسمو/
مدتیه توو آب چشمه ندیدم/
برای من که شهریم/
از اون هوا دل بریدم
متن ترانه هوای حوا
🗣 Naser Abdollahi
🎵 Havaye Havva
#NaserAbdollahi
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوٌا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش میخواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت
متن ترانه عاشق بودم
🗣 Naser Abdollahi
🎵 Aashegh Boodom
#NaserAbdollahi
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر ، عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر ، به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
زنجیر زلف تو پابند عشقمی که ، زنجیر زلف تو پابند عشقمی که
پابند صورت ماه تو ای دلبر ، پابند صورت ماه تو ای دلبر
آه پس سینه ی که هر شب دلم بند اکرد
آه پس سینه ی که هر شب دلم بند اکرد
دلم به یک تار مو ، دل شکر خاشک
دلم به یک تار مو ، دل شکر خاشک
عاشق بودم ، عشق تو حیرونم می کرد
عاشق بودم ، عشق تو حیرونم می کرد
بودم که دوری تو ، بی جونم می کرد
بودم که دوری تو ، بی جونم می کرد
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر ، عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر ، به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر ، عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر ، به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
زنجیر زلف تو پابند عشقمی که ، زنجیر زلف تو پابند عشقمی که
پابند صورت ماه تو ای دلبر ، پابند صورت ماه تو ای دلبر
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر ، عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر ، به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
متن ترانه بخش 2
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قُلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چُنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است، لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون
متن ترانه من و تو
🗣 Shahram Shokoohi
🎵 Mano To
#ShahramShokoohi
از دست تو دلگیرم ارامش نمیگیرم
با یاد تو من هرشب من با خودم درگیرمخواستم پا بندت نشم اما افسوس که خیلی دیر جنبیدمتو خوب فهمیدی که دل باختممن از نگاهت اینو فهمیدمدلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از مندلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از منعجیبه که یکی شبیه منبه یک نگاه ساده دل دادهبا اون غرور و خودخواهی حالا به دستو پات افتادهوقتشه باور کنی حرفامومن امتحان عشقو پس دادمهر جوری میخواهی امتحانم کنتا آخرش پای تو وایسادمدلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از مندلبری ازتو دلبستگی از من عاشقی از تو وابستگی از من
متن ترانه عاشقانه تنهاست
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو کوچه کوچه مرا بلدی
من به جز آبیِ نگاهت آسمانی نمی شناسم
تا تو سرگرم روزگاری از نفس بی تو می هراسم
رد شو از قاب لحظه هایم دیده شو عاشقانه تنهاست
رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست
مرا باور کنی یا نه تویی پایانِ ویرانی
چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
با تو رسیده ام به شبی ابدی
آه تو تار و پود مرا بلدی
آه نمی رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد
متن ترانه کلاغ
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
به شب آغشته می ماند خورشیدم
فراز تپه ای ماهی پیدا نیـست
صدایی از درون با من می گوید
شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست
پـر می زند بر بامم سیاهِ کلاغ و شب
به ویرانه ها می مانم خانه بی چراغ و تب
می سوزدم می کوبد به در دست سرد باد
جز رفتنت تصویری نمی آورم بـه یـاد
هوا آن سوی چشمانم بارانیست
سکوتم تحفه رنجی پنهانیست
هوا را پنجه می سایم، می بینی
نفس اطرافِ دستانم پیدا نیست
متن ترانه زن دیوانه
با توام پنجره هان رونقِ این خانه چه شد
آن زنِ دیوانه که رفت آن مردکِ دیوانه چه شد
از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست
از تسـبیحِ عاشقانه ها بگو دانه به دانه چه شد
آه خواب آلودگی بی تو در چشمِ عاشق نیاید
تنها ماندم کسی جز تو شاید نشاید که آید
پیدا شو شعله کن جانِ پروانه را
عمرِ دیوانه دیری نپاید
کجا می روی کمی بمان عشق
زمینم نزن از آسمان عشق
بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
بیا بگیر از چهره ام غم و شب و تب هر سه را
مرا به طوفان داده ای خودت کجایی
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه مرا به خاطرت نگه دار
باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
دردا که دوری دردا
ای آرزوی فردا توبیا تو بیا
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
از من دیگر بصری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پر من
تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری، خبر ز حال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگهدار
متن ترانه آشوبم
تنها تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو
جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشــــــــــــــــــــــــوبم، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار ، بگویم
که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ، ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی، نمی شوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من ، حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشــــــــــــــــــــــــوبم ، آرامشم توئی
به هر ترانه ای سر می کشم توئی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.