- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
یزدانی
متن ترانه بلاتکلیف
چه بلاتکلیفم وسط این بحران
تو کجایی بانو تو کجایی الان
من دچار آسمم این هوا آلودست
تو اگه برگردی ماسک اکسیژن هست
این هوا آلودس حتی تو شعر کهن
تو کجایی الان منبع اکسیژن
بی تو هر ویروسی به سرم میچسبه
خبر ترحیمم سر کوجه نصبه
وقتی نیستی تو شب من
قلب یادش میره پمپاژ
میشه یه ماشین سنگین ته تاریخ یه گاراژ
زندگی یادم نیست از همه میترسم
یه هیولا اینجاست خاطرات مبهم
تازه من یک هفته ست از تو دورم قربان
چه کنم بعد از این، چه کنم با پایان
همه جا تاریکه برق کلا رفته
بی تو قطع آب و برق و شعر و نفته
بی تو جنگ سوم تو جهانم رخ داد
همه ی گلهارو گوله پاسخ داد
وقتی نیستی تو شب من
قلب یادش میره پمپاژ
قلب یادش میره پمپاژ
میشه یه ماشین سنگین ته تاریخ یه گاراژ
متن ترانه شک می کنم
شک می کنم به خواب
برف می بارد
باد می ایستد، باد می ایستد
در چشم های باز
حیف، حیف، فرصتی نیست
برای آب شدن در آفتاب
این خواب می پوشاند
دست های تو را و قلب مرا
حیف، حیف حیف حیف ...
شک می کنم به باد!
به برف! به خواب!
شک می کنم با باد!
به برف! به خواب!
شک می کنم به زخم، به تیغ، به درد
در پایان همین موسیقی در آغاز خواب
شک می کنم به خواب!
برف می بارد، باد می ایستد
باد می ایستد در چشم های باز
متن ترانه راز این خونه
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد
بی هیچ رده آشنا رو خاک
من سال ها عاشق شدم بی تو
یه حس بی تفسیر وحشتناک
من عاشق رفتار های تو این ترس بی اندازه شیرینم
تو عاشق چیزی که پنهونه
من عاشق چیزی که میبینم
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد
جادوی این دل دادگی کم نیست
با عشق و بی تابی مدارا کن
حوای من تقسیر آدم نیست
حس دلتنگیمو بشناس حس عاشقانه ی من
راز این خونه سکوته
حرمت سکوت رو نشکن
اگه این ترانه هر شب
سرشو به در نکوبه
کی می دونه بی تو بودن
واسه من بده یا خوبه
دور از تو افتادم ولی هر شب
حس می کنم بسیار نزدیکی
خاموش شد فانوس من ای کاش
عادت نمی کردم به تاریکی
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد
بی هیچ نامی از تو یا از من
بیدار کن این ترس پنهون رو
این عدت هر روز رو بشکن
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد
جادوی این دل دادگی کم نیست
با عشق و بی تابی مدارا کن
حوای من تقسیر آدم نیست
حس دلتنگیمو بشناس
حس عاشقانه من
راز این خونه سکوت
حرمت این سکوت رو بشکن
اگه این ترانه هر شب سر و به در نکوبه
کمی میدونه بی تو بودن واسه من بده یا خوبه
متن ترانه قبولم نمی کند
🗣 Reza Yazdani
🎵 Ghabolam Nemikonad
#RezaYazdani
خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند
سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند
اریانترم ز شیشه و مطلوب سنگ سار
این شهر بی نقاب قبولم نمی کند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند
بیتاب از تو گفتنم افسوس که قرن هاست
آن لحظه های نآب قبولم نمی کند
گفتم که با خیال دلی خوش کنم ولی
با این عطش سراب قبولم نمی کند
بی سایه تر ز خویش حضوری ندیدم
حق دارد آفتاب قبولم نمی کند
متن ترانه کاشف
مثل کشف یه جای پارکی تو، توی اوج شلوغی جردن/
کاش بدونی دقیقه ها بی تو، چه بلایی سر من آوردن/
کشف تو نقشه هامو کامل کرد، من کریستف کلمب دنیاتم!/
نیوتون نیستم اما از وقتی، تو رو دیدم تو فکر چشماتم!/
نقش تو توی ماجرای من مثل الکل برای رازی بود/
تا بتونه به خنده هات برسه، کی مثه من به مرگ راضی بود؟/
واسه من که غریب افتادم، مثل کشف یه بغضی تو چمدون/
مثل جون تا همیشه میخوامت، قدر این عشقو عاشقانه بدون!/
خنده هات زندگیمو زیباتر ... خنده هات غصه هامو کم کرده/
زندگی بی تو غیر ممکن بود، زندگی با تو کاشفم کرده!/
من صداتم که بشنوم بسه، بد میشد دنیا بی گراهام بل!/
همه ی زندگیمو گشتم تا، برسم به یه شارژ ایرانسل/
زندگی بی تو فیلم صامت بود، تو که پیدا شدی صداش گل کرد/
توی این دنیای سیاه و سفید، جز تو کی اشکامو تحمل کرد؟/
خنده هات زندگیمو زیباتر ... خنده هات غصه هامو کم کرده/
زندگی بی تو غیر ممکن بود، زندگی با تو کاشفم کرده!/
واسه تنهاییای بی وقفم، مثل کشف یه شعر تو کُمُدی/
مثل بادبادکای بچه گیام، دوری اما هنوز گُم نشدی!/
دوری اما هنوز اینجایی، دوری اما هنوز نزدیکی/
چی میتونست روشنم کنه؟ مثل برق چشات تو تاریکی/
خنده هات زندگیمو زیباتر ... خنده هات غصه هامو کم کرده/
زندگی بی تو غیر ممکن بود، زندگی با تو کاشفم کرده!/
زندگیمو زیباتر../
زندگی با تو…/
خنده هات…/
خنده هات….
متن ترانه حس تاریخ
🗣 Reza Yazdani
🎵 Hesse Tarikh
#RezaYazdani
تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری
شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری
شبیه بوی بارون تو
غروب تخت جمشیدی
یه خورشیدی که از مغرب
به این ویرونه تابیدی
مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا
هزار آتشکده توی
نگاهت غرق آتیشن
یه عالم یشم و مروارید
تو لبخندت یکی میشن
مثل تابیدن مهتاب
رو تاق ِ ، طاق بستانی
پر از نقش و نگاری تو
شبیه فرش ایرانی
میشه جام جمو حتی
تو دستای تو پیدا کرد
در هر معبدو میشه
با یک لبخند تو وا کرد
مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا
تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری
شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری
متن ترانه بانوی من
بانوی من امشب، ترانه سازی كن
با اين شب وحشی، دوباره بازی كن!
بانوی سرگردون، عاشقترين ميشم
دور حريم تو، ديوار چين ميشم!!!
قد ميكشم تا سيب، هوای رويايی
بهشت همين دنياست، وقتی تو اينجايی
دستامو می بخشم، به اعتماد تو
چهل ستون ميشم، امشب برای تو !
يه اتفاق راه، تا شب شكن باشی
پلنگ مغرورم، تو ماه من باشی
بانوی من امشب، ترانه سازی كن
با اين شب وحشی، دوباره بازی كن
بانوی سرگردون، عاشقترين ميشم
دور حريم تو، ديوارِ چين ميش
ميچينم اين سيبو، هوای رويايی
بهشت اين دنيا، وقتی تو اينجايی
دستامو می بخشم، به اعتماد تو
چهل ستون ميشم، امشب برای تو
يه اتفاق راهه، تا شب شكن باشی
پلنگ مغرورم، تو ماه من باشی
متن ترانه ادامه بده
ادامه بده، به لبخند
به نگاه، به جشن
از همان حرفهای ساده بزن
مثلا بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفتست
ادامه بده، به معجزه
به حضور، به عطر
از همان کارهای ساده بکن
مثلا بیا دکمه ی پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آواز بی حوصلگیت
اما فقط ادامه بده
این روزهای هولناک را
بی نمک بدون دگمه
ابری
نیــــستیو اتفاقهای تلخ ساده مــــــی افتد
نیــــستی و ترس های کوچک بزرگ میشود
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه عاشقانه بود عمر من
چه زخم روزمره ای
متن ترانه ساعت - فقط یه کمی چای واسه من بریز
ساعتا رو به عقب برگردون
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو توو گذشته چی میبینی
که از آینده تو رو ترسونده
ساعتا رو به عقب برگردون
اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شب تکراری
یه جهان تازه رو من وا کن
من هنوزم زخمی خاطره ام
جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست
اسمتو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمو یادم نیست
همه ی امیدمی این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی
ساعتا رو به عقب برگردون
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوزم به دستای تو قانعم
هنوز عاشقم، با یه زخم ِ عمیق
تو این روزهای سیاه و کسل
تنم خیسه از حس بارون شدن
تورو جون هرکی که بهش مومنی
فقط امشب و حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز!
میدونم! همیشه بدهکارتم
میدونی؟ نمیشه فراموش کرد
من از بس که تو خوابتم زخمی ام
نمیشه که کابوسمو گوش کرد
نمیشه که این وحشت و دوره کرد
نباشی، نمونی، نخندی... بری
یه عمری جنون و تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی... بری
تو سیگارو خاموش کن تا بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق نابود شد
شبایی که میترسم از فکرهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن قبل ویرونیه!
تو این روزای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز
متن ترانه تعظیم زئوس
بی تو به روزگاری مبتلا شدم/
که اون روی سکه ی آرامشه/
دارم شکم به شکم درد میکشم/
تا ترانه م آخر سزارین بشه/
بی تو به روزگاری مبتلا شدم/
که اون روی سکه ی آرامشه/
دارم شکم به شکم درد میکشم/
تا ترانم آخر سزارین بشه/
واسه کسی که تورو زار میزنه/
هق هق تقاص زل زدن به آینه ست/
یه پلک روبروی تو برابره/
یک عمر تجربه تو کسر ثانیه ست/
رو ترش میکنه جهان برای من/
وقتی سگرمه تو توی هم میبری/
حتی زئوس به تو تعظیم میکنه/
که از هر الهه ای الهه تری/
بی تو به تیپ و تار خودم میزنم/
منفجر میشم شبیه چرنوبیل/
هیروشیما به حال من زار میزنه/
روزی صد دفعه ترور میشم تو سیسیل/
دائم متلاشی میشم از تو مثل/
جنگ داخلی بوسنی هرزگوین/
یه تزار روس بدبخت و حیرونم/
تو انقلاب بلشویکی لنین/
مثل ونیزم بدبخت و ویرونم/
تو انقلاب بولشویکی لنین/
مثل ونیزم که خشکه بدون تو/
شبیه واتیکان بدون کشیش/
زخمی جنگ دوم جهانیم/
با ایده های هیتلره روانپریش/
نفس بی تو تنگ میشه و میگیره/
بی تو خون لخته میشه توی قلب من/
جوری مشکوکم این روزا بدون تو/
که کم مونده صادر شه حکم جلب من/
یک ماهه من بی تو کابوس میشم و/
انگار گذشته یک سال آزگار/
اینجا تمام شهر عاشق توان/
یک خورده یخ رو گردنم بذار
متن ترانه حرف آخر
هزار خواهش و آیا، هزار پرسش و اما
هزار چون و هزاران چرای بی زیرا
هزار بود و نبود، هزار شاید و باید
هزار باد و مباد، هزار باد و مباد
مگر تو نقطه پایان
بر این هزار خط نا تمام بگذاری
مگر تو ای دم آخر، در میانه تو
سنگ تمام بگذاری، هزار کار نکرده
هزار کاش و اگر، هزار بارِ نبرده
هزار حرف نگفته، هزار بار همیشه
هزار بار هنوز
هزار بارِ نبرده
هزار راه نرفته
مگر تو نقطه پایان
بر این هزار خط نا تمام بگذاری
مگر تو ای دم آخر
در میانه تو
سنگ تمام بگذاری
متن ترانه کافه بهشت
احساس ميكنم تورو
از پشت اين همه سكوت
تو كافه بارون ميگيره
وقتی ميشينم، روبروت !
از راه كه ميرسی بازم
عطرت ميپيچه تو هوا
فنجونمو پر ميكنی
از حسِ طعمی آشنا
وقتی نگاه ميكنی
خورشيد تكراری ميشه !
همينجا روی ميزمون
رود عسل جاری ميشه !
حوا تويي ، هرجا تو باشی بهشته !
سيبی كه چيدی ، ابتدای سرنوشته
كافه ، خيابون ، خونه يا هرجا كه باشی
ميتونی از دنيا و تلخی هاش جدا شی
چيزي بگو بانوی من
كلافه ام ازين سكوت
ميشكنه بغض آخرم
وقتی ميشينم روبه روت !
چيزی بگو شايد صدات
حريف دلتنگی بشه
شايد شب سياه سفيد
با واژه هات، رنگی بشه
شايد كه بيدارم كنی
از خوابی كه كابوسمه
دارم به دريا ميزنم
چشمای تو فانوسمه
حوا تويی هرجا تو باشی بهشته !
سيبی كه چيدی ابتدای سرنوشته
كافه ، خيابون ، خونه يا هرجا كه باشی
ميتونی از دنيا و تلخيهاش جدا شی....
متن ترانه آهنگ قدیمی
با یه چاقو توی کتفم، میگذرونم زندگی رو/
من دارم ادامه میدم، خودمو به خاطر تو/
این لوکوموتیوِ کهنه، از تو رِیلش زده بیرون/
شده بی آرتی تو خطه تو و خونه و خیابون/
مثه فیلمای قدیمی همه چی سیاسفیده/
حتی رویاهای شخصی حتی خوابای ندیده/
وقتی همه چی گذشته اهمیتی نداره/
کی واست کلاه میبافه کی کلاتو بر میداره/
من اصن یادم نمیاد از کی این چاقو رو خوردم/
یا کجای این اتوبان توی یه سانحه مردم/
اهمیتی نداره قسمت این بوده تو تقدیر/
تو خیالم مه نشسته برفکی میشن تصاویر/
مثه فیلمای قدیمی مثلا تو سایه روشن/
آدمای بد قصه با یه خنجر منو کشتن/
بی خیال این حوادث راضیم به تو به رویا/
به یه فنجون قهوه ی داغ پشت میز کار فردا/
به یه آهنگ قدیمی که با سوت خوب میزدم من/
دادادادا دادادادا دددن دن دددن دن/
راضیم به اینکه با هم فیلمای خوبیو دیدیم/
کتابای خوب خوندیم موزیکای خوب شنیدیم/
خودمو ادامه میدم تو کیوسک نبش رویا/
با یه چاقو توی کتفم راضیم از این قضایا/
راضیم به تو به رویا../
راضیم به تو به رویا…/
راضیم به تو به رویا../
راضیم به تو به رویا…/
راضیم به تو به رویا../
راضیم به تو به رویا…
متن ترانه اتاق یخزده
🗣 Reza Yazdani
🎵 Otaghe Yakh Zadeh
#RezaYazdani
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه، با یکی که حالش بده
دراز شدم کفِ اتاق، پنجره ها تا ته بازن
تو دنیایی که من توشم، خرسا به موشا می بازن
میرم سراغِ بومُ رنگ شروع میشه دوباره جنگ
منُ قلمو باهمیم میونِ این اتاق تنگ
اول صداتُ می کشم بعد میرسم به خنده هات
حقه هاتم رو می کنم بعد وا می مونم تو نگات
دوتا نگاه خمارُ خواب یکم غرور یه ذره منگ
نه نمیشه، در نمیاد، یه جاش بدجور می زنه لنگ
یه بوم خالیُ سفید، توی اتاق یخ زده
جلوش یه مشت رنگ سیاه با یکی که حالش بده
یه سطلِ رنگ از تو حیاط ورمیدارم میام بالا
همشو میریزم رو بوم آها... همینِ...شد حالا
دیگه تمومِ کار من میزنم بیرون از خونه
حالا دیگه یه رهگذر حالش بده شعر می خونه
متن ترانه داغ
🗣 Reza Yazdani
🎵 Daagh
#RezaYazdani
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
آن روز که میبستی بار سفرت را
گفتی به پدر هر که هنر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده خطر داشته باشد
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
کوه است دل مرد، ولی کوه، نه هر کوه
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
رفتی و من آن روز نبودم، دل من هم
تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد
برگرد سفر طول کشید ای نفس سبز
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.